از حسین عزیز عاجزانه درخواست می کنیم، به فکر مردم و کشوری باشد که همچنان به وجود او نیازمندند، می دانیم، میدانیم که ظلم و تعدی طرف مقابل و بی قانونی هایی که در حق تو وخانواده ات شده باعث قدم گذاردنت در این راه، با وجود بیماری و مصائب جسمی ات است؛ لکن باز هم تکرار می کنیم که تو و امثال تو تنها متعلق به خود و خانواده خود نیستید، شما سرمایه های این کشور هستید که می توانید با استعدادها و میهن پرستی خود سال ها برای این کشور و این مردم مثمرثمر باشید، به همین دلیل با تمام وجود از تو می خواهیم که به اعتصاب غذایت پایان دهی، فریاد اعتراضت به گوش هر آن کس که باید برسد رسیده است، بدان و مطمئن باش که در این راه تنها نیستی، ما تا آخرین نفس و تا رسیدنبه همه خواسته هایمان در کنار یکدیگر خواهیم بود …
خانواده جانباختگان و آسیب دیدگان حوادث ناگوار سال های اخیر از حسین رونقی خواسته اند به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
به گزارش کلمه، سیدحسین رونقی ملکی در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در ۲۲ آذرماه همان سال بازداشت و به اتهامات تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به رییس دولت به ۱۵ سال حبس محکوم شد. کلیه های او در دوران بازجویی دچار آسیب شدید شد و تا به حال چند بار تحت عمل جراحی و مراقبت های ویژه پزشکی قرار گرفته است. این زندانی سیاسی از تاریخ ۱۸ مرداد ماه به دلیل بی توجهی مسولان به وضعیت کلیه اش و عدم انتقال او به بیمارستان برای درمان دست به اعتصاب غذا زده است. یک هفته پس از آغاز اعتصاب غذا و بی توجهی مسئولان قضایی به این اعتراض مادر وی، زلیخا موسوی، نیز دست به اعتصاب غذا در خانه زده است.
روز گذشته نیز سیدحسین رونقی ملکی در نامه ای به رهبری با تقاضای رسیدگی به وضعیت نامساعد خود در زندان و ضمن شکایت از وضعیت موجود که بی تدبیری برخی مسئولان عامل آن است و با توجه به اصرار بازجویان اطلاعات سپاه و دادستانی تهران بر نگهداری وی در زندان، اعلام کرده که مسئولیت هر اتفاقی برای سلامت و جان من و مادر رنج کشیدهام با مسئولان جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، بازجویان اطلاعات سپاه، قوه قضاییه، دادستانی تهران و سازمان زندان هاست چرا که پیش از این بارها از طریق نامه نگاری وضعیت موجود را گزارش کردهام و تاکنون با بیتوجهی کامل مسئولان مواجه شده است.
در نامه خانواده جانباختگان آمده است: از حسین عزیز عاجزانه درخواست می کنیم، به فکر مردم و کشوری باشد که همچنان به وجود او نیازمندند، می دانیم، میدانیم که ظلم و تعدی طرف مقابل و بی قانونی هایی که در حق تو وخانواده ات شده باعث قدم گذاردنت در این راه، با وجود بیماری و مصائب جسمی ات است؛ لکن باز هم تکرار می کنیم که تو و امثال تو تنها متعلق به خود و خانواده خود نیستید، شما سرمایه های این کشور هستید که می توانید با استعدادها و میهن پرستی خود سال ها برای این کشور و این مردم مثمرثمر باشید، به همین دلیل با تمام وجود از تو می خواهیم که به اعتصاب غذایت پایان دهی، فریاد اعتراضت به گوش هر آن کس که باید برسد رسیده است، بدانو مطمئن باش که در این راه تنها نیستی، ما تا آخرین نفس و تا رسیدنبه همه خواسته هایمان در کنار یکدیگر خواهیم بود …
به عنوان خانواده جانباختگان و آسیب دیدگان حوادث ناگوار سال های اخیر، مسئولیت هر گونه اتفاقی برای سید حسین رونقی ملکی و مادرشان زلیخا موسوی را به عهده شخص رئیس قوه قضاییه، دادستان تهران و مسئولین زندان اوین می دانیم، و از مسئولین محترم دولت جدید نیز خواهشمندیم ضمن پیگیری وضعیت این دو شهروند ایرانی، گامی در جهت رفع بی عدالتی های سال های گذشته بردارند. باشد که این افتخار به نام این دولت ماندگار شود و امید و همت جوانان ایرانی به سرانجام سزاوار خود برسد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
ملت شریف ایران
مقامات محترم جمهوری اسلامی
این صدای رنج مادران این سرزمین است. صدای اندوه خانواده های داغداری که هزاران بار زیر بار اندوه داغ عزیزانشان جان سپرده اند، اما ناباورانه و هر روز هر کورسوی امیدی جان دوبارشان بخشیده تا شاید قسمت آزار دهندهی رنجی که ریشه در بیداد و بی عدالتی دارد اندکی آرام گیرد، نه به امید آرام گرفتن کامل دردها و تالمات، بلکه پالوده کردن رنج، ازدرگاه دادخواهی و عدالت طلبی؛ وگرنه رنج از دست دادن عزیزان، فرزندان، خواهران و برادران جوانی که همین امروز می توانستند از نخبگان جامعه و آرامش روح وروان دوستداران و عزیزانشان باشند، با هیچ نوشدارویی آرام پذیر نیست.
خانواده های جانباختگان جور و بیداد به سان تمام آن دیگرانی که عزیزانشان را در پی حوادث دیگری از دست داده اند، ملجا و پناهی جز خداوند منان ندارند. اما درد بیشتر آنجاست که شخص، گروه یا نهادی، با قساوت تمام، به واسطهی نیرویی بیشتر، که آن را هم جز حضرت حق و زیردستانش مدیون و مرهون کس دیگری نیست، کمر به گرفتن جان آدمیان می بندد. دردها بسیار و عمرشان به درازای تاریخ است، به عنوان جمعی که سهممان از دردهای انسان، با از دست دادن عزیزانمان مقارن گشته، اولین آرزو و تمام تلاشهایمان در راستای توقف روندی بوده که عزیزانمان را از ما گرفته است، تا شاید آنچه بر ما گذشته را دیگرانی تجربه نکنند. اما وا اسفا که چنین نشده است و گویا آمرین و عاملین تمایلی هم به روندی که در آن حیات انسان ها خط قرمز محسوب گردد ندارند.
زمانی که در وقایع تلخ ۱۸ ام تیرماه ۱۳۷۸ عزت ابراهیم نژاد به آن ترتیب جان باخت، شاید اگر پیگری موثری صورت می گرفت امروز با بی خبری از وضعیت سعید زینالی روبرو نمی بودیم. و شاید اگر مسئولین به جای تهدید و ارعاب مداوم و وعده های دروغین خانواده ی زینالی را در سرگردانی مداوم قرار نمی دادند، هیچ مسئولی دستان خود را آنقدر باز نمی دید تا جان زهرا کاظمی را این گونه با قساوت تمام بستاند.
به راستی جای تامل است اگر خانواده ی کاظمی می توانستند داد خود را از مراجع قضایی مربوطه بستانند خود قوه قضائیه سربلند نمی شد؟ اگر ندای تظلم خواهی اکبر محمدی شنیده میشد این امکان وجود نداشت که وی هنوز زنده باشد؟ آیا اگر این مسائل بی اهمیت تلقی نمی شد و مطابق قانون مورد رسیدگی قرار می گرفت امکان فجایع اسف بار پس از انتخابات ۸۸ غیر ممکن نمی بود؟ آیا امکان جلوگیریاز پرپر شدن سهراب ها و نداها در ۲۵ و ۳۰ خرداد وجود نداشت؟ یا پیگیری صحیح برخوردهای نادرست روزهای نخستپس از انتخابات نمی توانست راه به فاجعهی کهریزک ببندد؟ آیا راهی برای جلوگیری از فاجعه عاشورای خونین ۸۸ وجود نداشت؟ آیا اگر عاملین کشتار مردم در روز عاشورا شناسایی می شدند ۲۵ بهمنی بوجود می آمد؟ چه کسانی به خود جرات دادند شهید هاله سحابی را در مراسم تشییع پیکر پدرش بکشند؟ همان هایی نبودند که ندای دادخواهی هدی صابر را نشنیدند؟ از درگذشت جناب اسانلو زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر دیری نمی گذرد. مسئولین امر پس از گذشت حدود یک سال از شهادت فجیع ستار بهشتی، با وجود پیگیریهای مستمر خانواده و وکیل آن مرحوم، کیفرخواست متهمین را با اتهام خنده دارقتل غیر عمد به دادگاه ارسال نموده اند! کمتر از ده روز از کشته شدن عطاالله رضوانی شهروند بهایی ساکن بندر عباس می گذرد و گویا این روند را سر باز ایستادن نیست.
به عنوان خانوادههایی که با وجود هزینه های سنگین جانی، همواره مقهور دستگاه قضا بوده ایم هشدار می دهیم که این روند در نهایت باید جایی به پایان برسد، شاید در پرتو توقف این روند بتوان امیدی به تظلم خواهی اینجانبان و سایر خانواده های دردآشنایی که عزیزانشان را از دست داده اند و بعضا اجازه ی برگزاری مراسم ترحیمی هم نداشته اند، و آنها که هنوز نشانی از مزارجگر گوشه هایشان ندارند و بردن نام خون فرزندان از دست رفته شان خط قرمز نظام عدالت محور شده است، داشت.
با وجود تمام این تالمات، با استعانت از خداوند منان، و با امید به روح و توان تازهای که در کالبد ملت دمیده شده است، و افق های روشنی که جوانان جامعه ی ما پیش روی خود می بینند، در کنار این امیدواری به مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی هشدار می دهیم که بدون رعایت حق حیات به عنوان بدیهی ترین حق انسان امید به هر بهبودی چه در عرصهی داخلی و چه در حوزه بین المللی توهمی بیش نخواهد بود.
هم اکنون با گذشت قریب به ۲۶ روز از اعتصاب غذای سید حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر زندانی و ۱۵ روز از اعتصاب غذای مادر ایشان خانم زلیخا موسوی نگرانی هانسبت به وضعیت سلامت ایشان فزونی یافته است.
جدای از فشاری که مادر سالمند این جوان دربند متحمل گردیده، حسین رونقی که از نارسایی کلیویی رنج می برد دچار مشکل شنوایی و اختلال در سیستم عصبی شده و وخامت وضعیت گوارشی ایشان نیز مرتبا گزارش شده است. سوال این جاست که آیا مقامات امنیتی و قضایی به دنبال تکرار فجایع گذشته اند؟ به عنوان خانواده جانباختگان و آسیب دیدگان حوادث ناگوار سال های اخیر، مسئولیت هر گونه اتفاقی برای سید حسین رونقی ملکی و مادرشان زلیخا موسوی را به عهده شخص رئیس قوه قضاییه، دادستان تهران و مسئولین زندان اوین می دانیم، و از مسئولین محترم دولت جدید نیز خواهشمندیم ضمن پیگیری وضعیت این دو شهروند ایرانی، گامی در جهت رفع بی عدالتی های سال های گذشته بردارند. باشد که این افتخار به نام این دولت ماندگار شود و امید و همت جوانان ایرانی به سرانجام سزاوار خود برسد.
در آخر، از حسین عزیز عاجزانه درخواست می کنیم، به فکر مردم و کشوری باشد که همچنان به وجود او نیازمندند، می دانیم، میدانیم که ظلم و تعدی طرف مقابل و بی قانونی هایی که در حق تو وخانواده ات شده باعث قدم گذاردنت در این راه، با وجود بیماری و مصائب جسمی ات است؛ لکن باز هم تکرار می کنیم که تو و امثال تو تنها متعلق به خود و خانواده خود نیستید، شما سرمایه های این کشور هستید که می توانید با استعدادها و میهن پرستی خود سال ها برای این کشور و این مردم مثمرثمر باشید، به همین دلیل با تمام وجود از تو می خواهیم که به اعتصاب غذایت پایان دهی، فریاد اعتراضت به گوش هر آن کس که باید برسد رسیده است، بدان و مطمئن باش که در این راه تنها نیستی، ما تا آخرین نفس و تا رسیدنبه همه خواسته هایمان در کنار یکدیگر خواهیم بود …
از طرف خانواده های شهدای:
ندا آقاسلطان
سهراب اعرابی
ستار بهشتی
علی حسن پور
کرامت الله زارعیان
هدی صابر
میثم عبادی
شهرام فرج زاده
محمد کامرانی
مصطفی کریم بیگی
اکبر محمدی
محمد مختاری
احمد نجاتی کارگر
و خانواده جاوید الاثر سعید زینالی
از: کلمه