عبور تندروها از آقای خامنه‌ای؟!

سه شنبه, 9ام مهر, 1392
اندازه قلم متن

Ali Keshtgar5آیا تندروها که در همه سالهای گذشته تکیه گاه اصلی او در حذف و سرکوب مخالفان و پیشبرد سیاستهای ناشیانه و فاجعه بار داخلی و خارجی بوده اند سرخود و یا به اشاره بیت به تخریب دولت روحانی کمر بسته اند؟ تندروها تا کجا از خامنه ای حرف شنوی دارند؟ چرا کیهان مذاکره با آمریکا را پیشاپیش برای جمهوری اسلامی یک شکست می داند؟

کیهان در شماره های شنبه، یکشنبه و دوشنبه گذشته بدون استثناء با کلماتی تند و موهن روحانی را بخاطر مکالمه تلفنی وی با رئیس جمهور آمریکا به باد حمله گرفته است.

کیهان در شماره دوشنبه “نرمش” روحانی در برابر آمریکا را به وادادگی تعبیر کرده است:
“ابزار نفوذ شیطان وسوسه گری و وسوسه پذیری است و در واقع می توان گفت هیئت ایرانی به خاطر همین وسوسه پذیری در آخرین دقایق به خود گل زد… و بازی را واگذار کرد.” …”نرمش منهای ویژگی قهرمانی و ایستادگی نقض غرض خواهد بود و در واقع این “قهرمانی” و ایستادگی بر سر حقوق است که به آن نرمش هویت می دهد… رهبر معظم انقلاب موضوع “نرمش قهرمانانه” را در کنار “حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی”، “اقتصاد مقاومتی” و “افزایش قدرت درون زا” مطرح کردند و به عبارت دیگر راه حل چالش های موجود را در استخدام ظرفیت های بومی می دانند. کنار هم گذاشتن “تعبیر نرمش قهرمانانه” و “من انقلابی ام دیپلمات نیستم” این جمع بندی را به دست می دهد که در اصول از جمله مبارزه و مقاومت در برابر ظلم و استکبار- باید انقلابی قاطع بود و کمترین نرمشی نشان نداد… طراحی آمریکا و غرب- به انضمام برخی غفلت ها و یا شیطنت های داخلی هماهنگ شده- بر آن است که دولت جدید را در دالان تنگ و یکطرفه نرمش و سازش با آمریکا بیندازد و به اعتبار ایجاد توقعات غلط و بی مبنا، راه برگشت را ببندد. وارد شدن در مسیر بازی مذاکراتی که از هم اکنون پایان و نتیجه آن را آمریکایی ها مشخص کرده اند، بازی از پیش باخته است و باید از این بازی احتراز کرد.”

این تصور که مذاکره با آمریکا را “بازی از پیش باخته” تلقی می کند، حکایت از نوعی عقده ی حقارت و خودباختگی است که کیهان و سایر رسانه های وابسته به تندروهای نظامی- امنیتی آن را در لفافه ای از واژه های پرخاشجویانه پنهان می کنند. چرا کیهان مذاکره با آمریکا را پیشاپیش برای جمهوری اسلامی یک شکست می داند؟ چرا ورود به این بازی، حرکتی از پیش باخته دانسته می شود؟ کیهان هیچ دلیلی برای این مدعا ارائه نمی دهد.

کیهان از یک نظر حق دارد و آن این است که مذاکره با آمریکا و تحول در مناسبات ایران و غرب، دلایل وجودی و هویت تندروها را زیر سئوال می برد و در نتیجه برای این نیروها که هویتشان در شعار “مرگ بر آمریکا”است یک شکست تاریخی است. کیهان، جوان، رجانیوز و رسانه های همسو اما حاضر نیستند اذعان کنند که شکست تندروها شکست جمهوری اسلامی نیست. آنها شکست خود را شکست مردم و آن را خیانت وانمود می کنند. جریانات دست راستی و تندرو آمریکا و اسرائیل نیز مذاکره و بهبود رابطه ایران و آمریکا را نه شکست خود که شکست ایالات متحده تلقی می کنند.

کیهان عبارت “نرمش قهرمانانه” را به دو جزء “نرمش” و “قهرمانانه” تجزیه می کند و ضمن ستایش از برخوردهای قهرمانانه هرگونه نرمش با آمریکا را مورد حمله قرار می دهد و بدین ترتیب نارضایتی خود را از عبارت “نرمش قهرمانانه” که حرف رهبر جمهوری اسلامی است به نمایش می گذارد. از این مهمتر آن که کیهان با استفاده از نقل قول نشریات خارجی بطور غیرمستقیم به آیت اله خامنه ای یاد آور می شود که در صورت اصرار به مذاکره و توافق با آمریکا ممکن است تندروها حساب خود را از سیاست رسمی حکومت جدا کنند و نظام انسجام خود را از دست بدهد و نتیجه می گیرد که طبعا رهبر به سیاستی که انسجام نظام را بخطر اندازد رضایت نمی دهد:

“…تا هنگامی که روحانی از حمایت رهبر عالی ایران برخوردار باشد، پیشنهادهای او درباره چالش هسته ای و احتمالا دیگر زمینه ها از اعتبار فراوانی برخوردار خواهد بود، اما رهبر علاقه ای به از بین رفتن انسجام کشور ندارد.” اگر خوب دقت کنیم می بینیم که در این جا بطور ضمنی گفته می شود که مذاکره دولت روحانی با آمریکا، اگر مورد حمایت رهبر قرار گیرد بازهم جریانهایی آن را بر نمی تابند و در نتیجه انسجام نظام بهم می خورد. اما چون رهبر به انسجام نظام اهمیت می دهد، از بهبود مناسبات ایران و آمریکا حمایت نخواهد کرد.

به موازات حملات رسانه ها و نمایندگان وابسته به جناح تندرو به حسن روحانی حمله چند صد لباس شخصی به اتومبیل روحانی در بازگشت آمریکا نیز حائز توجه ویژه است. لباس شخصی ها، سرخود نیستند و امروز همه می دانیم که از درون سپاه سازماندهی و هدایت می شوند. روزنامه ها هویت شخص پرتاب کننده کفش به روحانی و برخی از مهاجمان را که از نزدیکان جلیلی به شمار می آیند برملا کرده اند. محمد صادق شهبازی یکی از سازماندهندگان این حرکت از فعالان ستاد انتخاباتی جلیلی است. نیروی انتظامی به سیاق گذشته نظاره گر حمله لباس شخصی ها به اتومبیل روحانی بوده است و حتی یکی از سخنگویان این نیرو(سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا) در پاسخ به این پرسش که چرا نیروی انتظامی پرتاب کننده کفش به رئیس جمهور را دستگیر نکرده می گوید نیروی انتظامی نمی تواند هرپابرهنه ای را در خیابان دستگیر کند. فراموش نکنیم که ده روز پیش آیت اله خامنه ای سپاه را از دخالت در سیاست برحذر داشت، اما با وجود این توصیه صریح، محمد علی جعفری فرمانده سپاه با اشتباه خواندن مذاکره تلفنی روحانی با اوباما مستقیما در سیاست دخالت نمود. عینا همین گونه سخنان را برخی از دیگر فرماندهان سپاه به زبان آورده اند.

در این میان، پرسش مهم همه تحلیل گران تحولات سیاسی ایران موضع خامنه ای در برابر این حوادث است. آیا تندروها که در همه سالهای گذشته تکیه گاه اصلی او در حذف و سرکوب مخالفان و پیشبرد سیاستهای ناشیانه و فاجعه بار داخلی و خارجی بوده اند سرخود و یا به اشاره بیت به تخریب دولت روحانی کمر بسته اند؟

آیا خامنه ای صلاح کار خود را در آن می داند که با دولت روحانی همان کاری کند که با خاتمی کرد؟
تندروها تا کجا از خامنه ای حرف شنوی دارند؟

بنظر می رسد که به هیچ یک از پرسش های بالا نمی توان پاسخ کاملا منفی و یا مثبت داد. خامنه ای هم به نرمش با غرب بویژه با آمریکا نیازمند است و هم برای حفظ پایه های حکومت خود به جریان تندروی جمهوری اسلامی احتیاج دارد. او تا آنجایی می تواند و حاضر است تندروها را مهار کند که این جریان از درون دچار سرخوردگی و ریزش بیشتر نشود. اما میدان مانور رهبر جمهوری اسلامی در تضاد و تقابل میان جناح تندرو و دولت روحانی، که بخش مهمی از اصول گرایان نیز مصلحت نظام را در حمایت از آن می دانند روزبه روز تنگ تر و بازی منافقانه “رهبر” دشوار تر می شود.

سیاست های هشت ساله گذشته که آقای خامنه ای مبتکر و حامی اصلی آن بوده، ورشکستگی کامل خود را در همه عرصه ها به نمایش گذاشته است. اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور وخیم تر از آن است که بتوان با این گونه بازی های ناصر الدین شاهی نظام را نگهداشت و این حقیقتی است که بسیاری از اصول گرایان درک کرده اند و به همین دلیل نیز قلبا به نظرات رفسنجانی و روحانی گرویده اند.

خامنه ای دو راه پیش رو دارد. او یا باید برای نجات جمهوری اسلامی صریحا از دولت روحانی حمایت کند که این در عمل به منزله تفویض بخشی از قدرت خود به دولت روحانی و همکاری با اصلاح طلبان است و یا آن که تسلیم جریان تندرو شود. راهی که سرانجام آن کشاندن ایران به سوی یک فاجعه تاریخی است. شتاب فرایند از هم پاشیدگی اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران به حدی است که دیگر زمانی برای بازی های ماجراجویانه مقام ولایت باقی نمی گذارد. اگر او همین امروز با صراحت و قاطعیت در برابر تندروها نایستد و از دولت روحانی حمایت نکند، در آینده ای بسیار نزدیک تر از آن که تصور می شود هم جهان در برابر جمهوری اسلامی می ایستد و هم هیچ بعید نیست که مردم به ستوه آمده علیه “رهبر” و ایادی او سربه عصیان و شورش بردارند.در آن زمان، اگر او فرصتی برای اندیشیدن داشته باشد خواهد فهمید که جمهوری اسلامی را به سوی جهنم هدایت کرده است.

علی کشتگر
Ali.keshtgar@yahoo.fr

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.