علیرضا منافی
چرا کاربران شبکههای اجتماعی در ایران میخواهند به صورت گمنام فعالیت کنند
در کشورهایی که دولتها تلاش در رصد کردن فعالیت کاربران و شناسایی آنها دارند، گمنام ماندن کاربران یکی از اصول فعالیت امن در اینترنت است – ATTA KENARE / AFP
فعالیت به صورت گمنام و اشتراکگذاری اطلاعات آنلاین به صورت امن، بیان و فعالیت سیاسی آزاد را در کشورهای تحت نظام خودکامه (توتالیتر) امکانپذیر میکند. همچنین، به جوامع و گروههای آسیبپذیر و تهدید شده که آشکار شدن هویتشان آنها را در معرض خطر قرار میدهد، امنیت میبخشد و افراد را قادر میکند که بدون ترس از شناسایی شدن و پیامدهای ناگوار آن، آزادانه به فعالیت آنلاین بپردازند. میتوان ناشناس بودن در فضای مجازی را حقی ذاتی در عصر دیجیتال برشمرد.
در کشورهایی که دولتها تلاش در رصد کردن فعالیت کاربران و شناسایی آنها دارند، و فعالان رسانهای بهخاطر بیان نظرهای خود در خطر بازداشت قرار میگیرند، گمنام ماندن و ردیابی نشدن کاربران یکی از اصول فعالیت امن در اینترنت است.
در حالی که در سالهای اخیر حریم خصوصی کاربران اینترنت بیش از پیش مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است و خدمات بسیاری برای فعالیت کردن با هویت مخفی عرضه شده است و اکثر مرورگرها و سکوهای (پلتفرمهای) اینترنتی امکان فعالیت گمنام را برای کاربران فراهم آوردهاند، حکومت ایران تلاش دارد که کاربران را به شکلی نظاممند شناسایی کند و از این طریق فعالیتهایشان را زیر نظر بگیرد.
عیسی زارع پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت ابراهیم رئیسی، روز ۶ آبان ۱۴۰۰ در جمع کمیسیون سیاسی و اجتماعی دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، با تشبیه اینترنت به شمشیر دولبه گفت: «گمنامی کاربران هماکنون یک چالش جدی است. در هیچ کجای دنیا فضای مجازی را به حال خود رها نمیکنند و حتی آنهایی که این فضاها را به وجود آوردهاند، درصدد فرهنگسازی و جلوگیری از آسیبهای آن برآمدهاند.»
در سالهای اخیر، مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای کنترل و نظارت کردن بر کاربران، بارها از اجرای نوعی از اینترنت طبقاتی موسوم به فیلترینگ غیرهمسان سخن گفتهاند، روشی که هدف از اجرای آن شناسایی کاربران و ایجاد محدودیت برای آنها و کنترل آنهاست. لازمه اجزای این نوع محدودسازی، آگاهی داشتن از هویت کاربران اینترنت است، تا بنا بر جنسیت، سن، تحصیلات، و… کاربران، میزان دسترسی آنها به اینترنت تعریف شود.
ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی، احراز هویت کاربران اینترنت را از موجبات مسئولیتپذیری آنها دانسته و عنوان کرده است که «احراز هویت از زمانی که تلگراف و تلفن وجود داشته، مهم بوده است.» او همچنین با انتقاد از توییتر اظهار داشته است که «این سکو طوری طراحی شده که شما نهتنها اَکانت فِیک [حساب کاربری ساختگی] دارید، که قابلیت روباتیک و بات نیز در این پلاتفرم بسیار بالاست. یعنی سرنوشت ملتها توسط اکانتها و باتهای فِیک در این پلتفرم انجام میشود.» او در حالی از حسابهای ساختگی در توییتر و لزوم شناسایی کاربران و احراز هویت آنها سخن میگوید که حکومت ایران خود با سوءاستفاده از این فرصت، با ایجاد حسابهای ساختگی و جعلی به فعالیتهای نامشروع و ناحق در راستای منافع خود و آشوب در جوامع میپردازد. در سال ۱۳۹۸، توییتر بیش از ۲۸۰۰ مورد از حسابهای ساختگی وابسته به حکومت ایران را که علیه دونالد ترامپ فعالیت میکردند، شناسایی و حذف کرد.
علاوه بر مسئولان جمهوری اسلامی ایران، برخی از افراد داخل و خارج کشور نیز که تمایلی به شنیدن صدای طیفهای گوناگون جامعه ندارند نیز کاربران گمنام را برنمیتابند و با «رُبات» و«ترول» خواندن آنان سعی در زیر علامت سؤال بردن اعتبار فعالیتهای ناشناسانه در اینترنت دارند، حال آنکه ناشناس بودن و ماندن در اساس ابزار مفیدی برای استفاده افراد از حقوق مدنی و سیاسی خود در مواقعی است که نیاز به گمنامی دارند. ناشناس بودن و نام مستعار، برای بسیاری از مردم در سراسر جهان اهمیتی حیاتی داشته است و دارد. در سال ۱۷۸۷، الکساندر همیلتون، جیمز مدیسون، و جان جی از نام مستعار «پوبلیوس» برای نوشتن و انتشار مقالههای «فدرالیستی» استفاده کردند که به طرز چشمگیری به اندیشه سیاسی آمریکا و تصویب قانون اساسی ایالات متحده آمریکا کمک کرد.
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد نیز درباره حق فعالیت به صورت ناشناس گفته است: «در شرایطی که دولت تنها ایجاد کننده محدودیت نیست، و جامعه نیز نظر یا بیان غیرمتعارف را تحمل نمیکند، هنرمندان برای حفظ حق بیان خود به فعالیت به صورت ناشناس تکیه میکنند.»
آشکار است که حق ناشناس بودن آنلاین نمیتواند نامحدود و مطلق باشد، و حفاظت از آن همیشه باید در ارتباط با مسئولیتپذیری افرادی که ممکن است از آن سوءاستفاده کنند در نظر گرفته شود. منافع افرادی که از حق ناشناس ماندن در اینترنت بهره میبرند باید در مقابل منافع جامعه متعادل شود، تا در برابر فعالیتهای مضر ناشی از سوءاستفاده از این حق توسط افراد جلوگیری شود. برای مثال، بین فعالیتهای ناشناس در بیان نظر سیاسی، شایعهپراکنیهای اینترنتی، یا عملیاتهای گسترده بهمنظور نفرتپراکنی، باید تفاوت قائل شد. از این رو، از آزادی بیان گروه اول بر اساس حقوق اولیه بشر که اظهار عقیده را برای همگان مجاز میشمارد، باید دفاع کرد، و در برابر، گروه دوم، یعنی شایعهپراکنان را باید از فعالیت دور نگه داشت.
معاهدههای بینالمللی حقوق بشر و نهادها و مؤسسات حقوقی این واقعیت را تصدیق میکنند که حق ناشناس ماندن و آزادی بیان، مشابه با حقوق حریم خصوصی و حفاظت از دادهها را فقط به واسطه قانون، به منظور پیگیری هدفهای خاص، در شرایط ویژه، میتوان محدود کرد. برای مثال، دادگاه حقوق بشر اروپا (ECHR) اذعان دارد که ناشناس ماندن برای تضمین آزادی بیان بسیار مهم است، اما زمانی که هدفهای مشروع چنین محدودیتهایی را توجیه میکنند، میتوان آن را محدود کرد.
سازمان ملل متحد نیز در گزارشی در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد: «رمزگذاری و ناشناس بودن، به طور جداگانه یا با هم، حیطهای از حریم خصوصی برای محافظت از عقیده و اعتقاد ایجاد میکنند. زمانی که کشورها سانسور غیرقانونی را از طریق فیلتر کردن و سایر فناوریها اعمال میکنند، استفاده از رمزگذاری و ناشناس ماندن ممکن است افراد را قادر سازد تا موانع را دور بزنند و بدون دخالت مقامهای [حکومتی] به اطلاعات و ایدهها دسترسی پیدا کنند.»
نظر به اینکه تمام ابعاد زیست اجتماعی در ایران با محدودیت آزادی بیان روبهرو است، کاربران اینترنت و فعالیت اینترنتی نیز در این منطق کلی حکومت قرار میگیرد. از سوی دیگر، نباید از نظر دور داشت که پیامدهای فعالیت با هویت واقعی در اینترنت میتواند کاربران ایرانی را در معرض خطرهایی قرار دهد که گاه موجب سلب حقوق بنیادین فردی آنها میشود. در این میان، جالب آن است که علاوه بر بدنه حکومت و بلندگوهای داخلی آنان، برخی از افراد خارج از کشور نیز همصدا با این بلندگوها شدهاند و با بیاعتبار قلمداد کردن فعالیتهای ناشناسانه، دقیقا همان ادعای جمهوری اسلامی ایران را تکرار میکنند. در این مورد، یا باید گوینده را ناآگاه از شرایط واقعی زندگی در ایران دانست یا اینکه باید گفت که حتی این افراد نیز هنوز برای شنیدن صدای طیفهای گوناگون جامعه آماده نیستند، و در واقع نمیتوان آنها را مدافعان حق آزادی بیان دانست.