شناسایی نیروهای امنیتی دخیل در کشتار معترضان به رژیم جمهوری اسلامی ایران در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه ۱۳۹۸
اعتراضات سراسری آبان ماه ۱۳۹۸ که به دنبال گرانی نرخ سوخت و نیز تورم لجامگسیخته و افزایش قیمت کالاهای اساسی آغاز شد، به بزرگترین قتلعام معترضان مدنی و غیرمسلح در تاریخ معاصر ایران منتهی شد؛ قتلعامی که نیروی انتظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران و بهخصوص یگانهای ویژه پاسداران آن، نقش مهمی در آن ایفا کردند. برخی گزارشهای رسانههای معتبر حاکی از آن است که در نتیجه کشتار سراسری معترضان در آن مقطع، حداکثر ۱۵۰۰ معترض و مخالف رژیم جمهوری اسلامی ایران، از کودکان و نوجوانان تا زنان و مردان سالمند، بهدست نیروی انتظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران و در مواردی محدود توسط یگانهای امامعلی بسیج، به قتل رسیدند.
در جریان اعتراضات مدنی و سراسری به نتیجه انتخابات ۱۳۸۸، اعتراضات به گرانی در دی ۱۳۹۶ و مرداد ۱۳۹۷، عمدتا نیروهای بسیج تحت فرمان قرارگاه ثارالله و سپاههای استانی و با هدایت نیروی زمینی سپاه پاسداران، در کشتار معترضان نقش داشتند. در برخی از موارد نیز شخصیتهای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران، مسلح به سلاح گرم در قالب گردانهای عاشورای بسیج یا به صورت انفرادی، دست به قتل شماری از معترضان زدند و آنها را به بهانه ساختگی رهبری اعتراضهای خیابانی، به قتل رساندند. ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی، و محمد مختاری، نمونههای شناخته شده از قربانیان آن رویدادها هستند.
برخلاف اعتراضات سراسری گذشته، نیروی انتظامی در راستای سرکوب اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ خشونت بسیار بیشتری از خود نشان دادند و با تغییر تاکتیک و استفاده از سلاح گرم، صدها معترض خیابانی را به قتل رساندند. این امر که پیشتر بهدست گردانهای امام علی بسیج تحت هدایت و فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز صورت میگرفت، در آبان ۱۳۹۸عمدتا توسط نیروی انتظامی صورت گرفت. عملیاتهای سرکوب، با استفاده از گلولههای پینت بال، ماشینهای آبپاش، و گاز اشکآور همراه است.
کشتار حدود ۱۵۰۰ نفر از غیرنظامیان در جریان اعتراضات سراسری ۱۳۹۸ را میتوان بزرگترین کشتار معترضانخیابانی توسط نیروهای امنیتی در تاریخ معاصر ایران قلمداد کرد. همچنین، عاملان دخیل در این کشتار، از جمله مقامات کشوری و لشکری که در صدور فرمان قتل معترضان نقش مهمی ایفا کردند را نیز میتوان در زمره جنایتکاران جنگی قرار داد. در این گزارش به بررسی نقش نیروهای امنیتی در سرکوب اعتراضات مدنی در ایران و چگونگی کشتار معترضان غیرمسلح توسط آنان میپردازیم.
چگونه اعتراضات مدنی آبان ۱۳۹۸ گسترده و سراسری شد؟
عمده اعتراضات مدنی در ایران در چهار سال اخیر، عمدتا به علت غافلگیری ارگانهای امنیتی و نبودِ واکنش سریع از سوی آنان، شکل گسترده و سراسری گرفتهاند. سرعت بالای گسترش این اعتراضات که عمدتا خاستگاه اقتصادی داشتهاند و بر محور اعتراض به گرانی ناگهانی برخی از اقلام چون سوخت، طلا، ارز، و مواد اولیه غذایی صورت گرفتهاند،ارگانهای امنیتی را به مدت شش الی دوازده ساعت غافلگیر کردهاند. یک نمونه روشن، وضعیتی است که در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۹۸ به دنبال تصمیم ناگهانی برخی از دولتمردان رژیم جمهوری اسلامی ایران به افزایش ناگهانی قیمت بنزین پدید آمد و نیروی انتظامی حکومت را برای به کار بردن تمهیدات امنیتی به منظور پیشگیری اعتراضات و سپس مقابله با آن، غافلگیر کرد.
نبودِ حضور گسترده نیروهای امنیتی در سطح شهرها از طریق آمادهباشهای دوازده ساعته یگانهای امداد و ویژه ناجا در میدانها و خیابانهای اصلی، از عوامل موثر در جرات بخشیدن و افزایش روحیه شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی در روز نخست آن، یعنی ۲۴ آبان ۱۳۹۸ بودند. این امر به تشکیل دهها تجمع چندین هزار نفری در مراکز بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک منتهی شد و وحشت مقامات کشوری و لشکری نظام جمهوری اسلامی ایران را به همراه داشت و به واکنش خشونتآمیز نیروی انتظامی برای سرکوب آن انجامید.
عملیات اطلاعاتی و روانی؛ دو اصل مهم در سرکوب اعتراضات مدنی توسط ارگانهای امنیتی
ارگانهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران، به خصوص یگانهای ویژه پاسداران ناجا، به منظور سرکوب اعتراضات و عملیاتهای ضد شورش، دو رشته عملیات اطلاعاتی و روانی اجرا میکنند. عملیات اطلاعاتی از طریق جمعآوری اطلاعات مربوط به اعتراضات خیابانی، مانند موقعیت مکانی، تعداد معترضان، انگیزه معترضان، شناسایی رهبران (هدایتکنندگان دستههای معترضان) و غیره صورت میگیرد، در حالی که عملیات روانی بر ایجاد رعب و وحشت و اشاعه احساس شکست در میان معترضان متمرکز است.
عملیات اطلاعاتی
در راستای اجرای عملیات اطلاعاتی، پلیس امنیت نقش مهمی ایفا میکند. نیروهای پلیس امنیت به صورت مستقل و یا وابسته به یگانهای ویژه عمل میکنند. نیروهای پلیس امنیت میتوانند موقتی و به دنبال فعال شدن سازمان رزم دوم، در اختیار یگانهای ویژه قرار گیرند و در راستای جمعآوری اطلاعات از معترضان وارد عمل شوند. این افراد در میان دستههای معترضان نفوذ میکنند و اطلاعات آنها را در اختیار نیروهای سرکوبگر قرار میدهند.
چنانچه نیروی سرکوبگر، گردانهای امام علی بسیج باشند، نیروهای اطلاعاتی آنها از میان بسیجیان گردانهای عاشورا و یا از میان نیروهای حفاظت اطلاعات، و در برخی موارد سازمان اطلاعات سپاه، انتخاب میشوند. این افراد به دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی مجهز به لنزهای «تِله» مجهزند و وظیفه فیلمبرداری و عکسبرداری از تجمعات را بر عهده دارند. تصاویر و فیلمهایی که اینان میگیرند، برای تجزیه و تحلیل و شناسایی معترضان پیش، حین، و پس از سرکوب اعتراضات، کاربرد دارد.
در برخی موارد نادر، نیروهای اطلاعاتی از پیش در میان فعالان سیاسی قرار دارند و نزدیک به رهبران معترضان هستند. به عنوان مثال، در جریان سرکوب اعتراضات دانشجویی ۱۳۸۲، برخی از دانشجویان تواب حاضر در کویهای دانشجویی که در جلسات رهبران دانشجویی معترض حضور داشتند، پس از جلسات برنامهریزی برای اعتراضات مدنی، اطلاعات مربوط به آن را در اختیار رابطهای خود در نیروی انتظامی یا ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی قرار میدادند. البته این شگرد در جریان اعتراضات خیابانی سراسری دی ۱۳۹۶، مرداد ۱۳۹۷، و آبان ۱۳۹۸ به علت خودجوش بودن و فقدان رهبری مشخص در اعتراضات، موثر نبود و خود تبدیل به عاملی برای سردرگمی نیروهای امنیتی و به درازا کشیدن روند سرکوب اعتراضات شد.
عملیات روانی نرم
بر اساس جزوههای آموزشی یگانهای ویژه ناجا، عملیاتهای روانی صورت گرفته از سوی ارگانهای امنیتی در راستای حمایت از عملیاتهای ضد اغتشاش آنها، به دو دسته نرم و سخت تقسیم میشوند. عملیات روانی نرم از طریق رسانههای حکومتی رژیم جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد. در این راستا، دسترسی عمومی به اینترنت در سراسر کشور قطع میشود، امکان ارتباط تلفنی با خارج از کشور از مردم سلب میشود، و ارگانهای نظامی چون نیروی زمینی سپاه پاسداران با اخلال شدید در امواج رادیویی و ماهوارهای مانع از رسیدن اطلاعات و اخبار اعتراضات به مردم میشوند و آنها را به مشاهده اخبار رسانههای حکومتی سوق میدهند.
رسانههای حکومتی مانند صدا و سیمای رژیم جمهوری اسلامی ایران و نیز تارنماهای خبری چون فارس (وابسته به سپاه پاسداران)، وظیفه انتشار اخبار کذب را در رابطه با موفقیت نیروهای امنیتی در سرکوب آنچه از سوی آنها «اغتشاشات خیابانی» نامیده میشود، بر عهده دارند. خبرنگاران این رسانهها از سوی ارگانهای امنیتی مامور میشوند تا با حضور در مراکز شهرها، تسلط ارگانهای امنیتی بر آن مکانها را به نمایش بگذارند. گروهی دیگر نیز به بازداشتگاهها و زندانها اعزام میشوند و با معترضان بازداشتی که تحت شکنجه مجبور به بیان اعترافات ساختگی میشوند، مصاحبه میکنند.
همچنین، خبرنگاران خارجی حاضر در ایران و رسانههای آنان از یک سو و خبرنگاران ایرانی شاغل در رسانههای مطرح و شناخته شده بینالمللی از سوی دیگر، نیز به صورت مستقیم از سوی وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران و یا به واسطه ارگانهایی چون وزارت امور خارجه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به پوشش ندادن اعتراضات، یا انتشار اطلاعات و اخباری که از سوی این ارگانها در رابطه با اعتراضات در اختیارشان قرار میگیرد، ترغیب یا مجبور میشوند. بسیاری از رسانههای بینالمللی نیز برای حفظ امکان تهیه خبر در داخل ایران، تن به این محدودیتها میدهند.
عملیات روانی در صحنه عملیات سرکوب
نیروهای امنیتی سرکوبگر اعتراضات مدنی از عملیات روانی در صحنه عملیات ضد اغتشاش نیز برای ایجاد رعب و وحشت در میان معترضان استفاده میکنند. این عملیاتها پیش، حین، و پس از عملیات سرکوب صورت میگیرد.
به عنوان مثال، یگانهای ویژه پاسداران نیروی انتظامی، پیش و حین سرکوب معترضان به منظور متفرق ساختن آنها باتومهای خود را به نردههای فلزی یا سپرهای خود میزنند و نیروهای پیشرو با استفاده از موتورسیکلتهایی که سامانه احتراق آنها دستکاری شده است تا با انفجار درون لوله اگزوز (backfire) این تصور را در میان معترضان ایجاد کنند که به سمت آنها تیراندازی میشود، میکوشند تا معترضان را به وحشت اندازند. آنها همچنین از گلولههای انفجاری فاقد مواد ترکشزا (flash bang) نیز برای ایجاد احساس کاذب تیراندازی به سمت معترضان استفاده میکنند.
در صورت موفقیت و یا موفق نبودن نیروهای سرکوبگر و بهخصوص نیروهای «پیشرو» (موتور سوار) یگانهای ویژه ناجا در سرکوب و متفرق کردن معترضان، تیمهای آتش وارد عمل میشوند تا با کشتار معترضان، رعب و وحشت بیشتری در میان آنان ایجاد کنند. نخست تلاش میشود تا افرادی که از سوی ارگانهای امنیتی به عنوان «لیدر» دستههای معترضان شناسایی شدهاند، به قتل رسانده شوند و در مرحله بعدی، در صورت ناموفق بودن آن تمهید، به سمت سایر معترضانآتش گشوده شود و شمار بیشتری از آنها را به قتل برسانند.
سلسله مراتب سرکوب اعتراضات خیابانی توسط ناجا؛ از کلانتریها تا یگان ویژه
با توجه به دلیل و موقعیت جغرافیایی و نیز طبقه صنفی شرکت کنندگان در اعتراضات مدنی و خیابانی در ایران، عملکرد ارگانهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران در سرکوب اعتراضات متفاوت است. در بسیاری از موارد، اعتراضات مدنی در ساعات روشنایی روز و در حالی که هنوز به خشونت کشیده نشدهاند، به دلایلی چون موقعیت مکانی (واقع بودن در مراکز حیاتی و شلوغ شهر) یا کاربرد شعارهایی که مضامین براندازانه و ضد حکومتی دارند، نیز اغتشاش بهشمار میروند و تحت عنوان وضعیت زرد یا قرمز، با سرکوب شدید نیروی انتظامی، و پس از آن گردانهای امامعلی بسیج مستضعفین، مواجه میشوند.
برای مقابله با اعتراضات مدنی که ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی از پیش از برگزاری آن خبر دارند، در وهله اول کلانتریها و سرکلانتریهای نیروی انتظامی، در وهله دوم یگانهای امداد، و در وهله سوم یگانهای ویژه وارد عمل میشوند. در صورت ناموفق بودن آنها در کنترل شرایط، سپاه پاسداران با تشخیص شورای عالی امنیت ملی و تحت فرمان قرارگاه ثارالله در استان تهران، و سپاههای استانی و با هماهنگی با شورای تامین استانها، وارد صحنه میشود.
چنان که پیشتر ذکر شد، در جریان اعتراضات سراسری پیش از آبان ۱۳۹۸، عمدتا نیروهای انتظامی و بهخصوص یگانهای ویژه پاسداران موفق به مهار اعتراضات در بسیاری از شهرها نشدند و در نهایت یگانهای عاشورا و امامعلی بسیج تحت فرمان قرارگاه امنیتی ثارالله سپاه پاسداران در شهر تهران، سپاههای استانی و شوراهای تامین استانها و شهرستانها، به صحنه سرکوب اعتراضات مدنی وارد میشدند. در برخی استانها نیز نیروی زمینی سپاه پاسداران از طریق اعزام نیروهای ویژه خود موسوم به «صابرین» دست به سرکوب خشونتبار معترضان میزد.
قتل معترضان آبان ۱۳۹۸ عمدتا توسط نیروی انتظامی صورت گرفت
بررسی صدها فیلم و عکس تهیه شده از سوی معترضان در آبان ماه ۱۳۹۸ توسط نگارنده، نشاندهنده آن است که حتی در صورت حکمفرما بودن وضعیت قرمز در برخی از شهرها، گردانهای امامعلی بسیج وارد عمل نشدهاند و کشتار معترضان عمدتا توسط نیروی انتظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. به نظر میرسد که در آبان ماه ۱۳۹۸ فرماندهان نیروی انتظامی و بهخصوص یگان ویژه پاسداران، به دنبال تجربههایی که از سرکوب اعتراضات دی ۳۱۹۶ و مرداد ۱۳۹۷ کسب کرده بودند، تصمیم به افزایش شدت خشونت نیروهای تحت امر خود در مقابله با معترضان گرفتند.
در حال حاضر، مراکز هر یک از ۳۱ استان کشور دارای یک یگان ویژه با ماموریت مقابله با اعتراضات و «اغتشاشات» استان محل استقرار خود است. در صورت ناتوانی یگان ویژه هر یک از استانها در سرکوب اعتراضهای خیابانی، یگان ویژه استان مجاور برای حمایت و تقویت به منطقه عملیات اعزام میشود. اگر باز هم موفقیتی در سرکوب حاصل نشود، یگانهای احتیاط تیپ یکم امیرالمومنین، تیپ دوم موسیبنجعفر و تیپ سوم امامحسین در شهر تهران، از طرق زمینی و هوایی به استان مورد نظر اعزام میشوند. وظیفه سرکوب اعتراضات و اغتشاشات استان تهران بر عهده تیپ «امام خمینی» (نخستین رهبر خودکامه رژیم جمهوری اسلامی ایران) مستقر در میدان توپخانه تهران است که در صورت عدم موفقیت آن نیز یگانهای احتیاط تیپهای یکم، دوم، و سوم به یاری آن میرسند.
یگانهای امداد مستقر در شهر تهران و برخی از شهرهای بزرگ ساختار یک تیپ را دارند و دارای یک تا سه گردان هستند و هر گردان دارای سه گروهان ۱۵۰ نفره است. تیپهای یکم، دوم، و سوم مستقر در شهر تهران که به ترتیب در سهراه تختی (افسریه)، جاده خاوران، و بلوار شرقی استادیوم آزادی قرار دارند، به ترتیب دارای سه گردان (حدود ۱۳۵۰ نفر نیروی سرکوبگر)، دو گردان (حدود ۹۰۰ نفر نیروی سرکوبگر) و یک گردان (حدود ۴۵۰ نفر نیرو) هستند. شماری از این گردانها موقتی و در صورت نیاز، از نیروهای کادر به صورت سازمان رزم دوم استفاده میکنند و گردانهای دیگر خود را به شکل گردانهای احتیاطی، با آنها تشکیل میدهند.
هر یک از گروهانهای یگان ویژه دارای سه دسته یا جوخه حدودا ۵۰ نفره است که هماهنگ با یکدیگر عمل میکنند. هر یک از این جوخهها دارای یک گروه پنج الی هشت نفره آتش است. گروههای آتش مسلح به سلاح گرم هستند و تحت فرمان فرمانده یگانها (گردانها در شهرهای کوچک و تیپها در شهرهای بزرگ) عمل میکنند. وظیفه آنها در وهله اول قتل رهبران اعتراضات یا افرادی است که به تصور فرماندهان گروهانها نقش مهمی در اعتراضات دارند. نفرات گروه آتش به ترتیب کلاش، شاتگان، آرپیجی، تکتیرانداز، و بیسیم لقب دارند.
نفرات موسوم به کلاش، مسلح به مسلسلهای هجومی اِی کِی-۵۷، نفرات موسوم به شاتگان مسلح به اسلحه ساچمهزنی عمدتا از نوع تِرِنچگان (Trench Gun)، نفرات موسوم به آر پی جی مسلح به راکتانداز ضدتانک آر پی جی-۷۷ (RPG-7)، و نفرات موسوم به تکتیرانداز مسلح به اسلحه تکتیرانداز دراگانوف هستند. نفرات موسوم به بیسیم نیز چنان که از لقب آن مشخص است، بهویژه اگر فرد تکتیرانداز در بالای ساختمان و به دور از گروهان اعزامی مستقر شده باشد، تماس رادیویی را برای ارتباط تیم آتش با فرمانده یگان برقرار میکنند.
در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ مشاهده شد که افسران کادری و بهخصوص پرسنل کلانتریها نیز به سلاحهای گرم، مشتمل بر مسلسلهای هجومی اِی کِی-۴۷ کلاشنیکوف (AK-47 Klashnikov) مجهز بودند و آنها نیز به سمت معترضان تیراندازی کردند. این افسران کادری عمدتا مجهز به کلاه محافظ هستند که نشاندهنده سازماندهی آنها در جریان سازمان رزم دوم تحت فرمان و هدایت یگانهای ویژه پاسداران ناجا است. به عبارت دیگر، به علت گسترش اعتراضات و کمبود نیروهای سرکوبگر یگانهای ویژه در برخی از مناطق، این یگانها پرسنل عادی کلانتریها را موقتا به کنترل خود درآورده و آنها را با تسلیحات هجومی مجهز کرده است تا دست به قتل معترضان بزنند.
لازم به ذکر است در جریان اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ و به دنبال به آتش کشیده شدن برخی از اماکن دولتی و مذهبی چون ساختمان دادگستری، فرمانداری و دفاتر امام جمعه، به درخواست شوراهای تامین و ریاست استانداران و فرمانداران، تکتیراندازان و افراد مسلح به مسلسلهای هجومی از گردانهای امامعلی بسیج تحت فرمان سپاه پاسداران به محافظت از آن اماکن مامور شدند. در برخی موارد نیز این ماموریت به نیروهای مسلح به سلاح گرم از نیروی انتظامی محول شد. فیلمهای تهیه شده توسط معترضان نشان میدهد که محافظان مسلح حتی به سمت معترضانی که به محوطه این اماکن نزدیک نشده بودند و تنها در خیابان مجاور دست به اعتراض زده بودند، تیراندازی میکردند.
یگانهای ویژه نیروی انتظامی که قدمتشان به سال ۱۳۷۱ بازمیگردد، در آبان ۱۳۹۸ با کشتار بیرحمانه معترضان موفق به سرکوب گسترده اعتراضات سراسری شدند. واکنش نشان ندادن برخی از سیاستمداران کشورهای غربی و بهخصوص اروپایی نسبت به این کشتار از یک سو، و پوشش نیافتن اخبار این کشتار در رسانههای اصلی و همگانی وابسته به دولتهای فرامنطقهای و بهویژه در بریتانیا و آمریکا از سوی دیگر، میتواند تکرار این جنایات را سادهتر و شدیدتر کند.
از: ایندیپندنت