علی اکبر یاغی تبار: نقطه چین؛ نقطه چین؛ سپس، نقطه

شنبه, 27ام مهر, 1392
اندازه قلم متن

ali akbar yaghi tabar

نقطه چین؛ نقطه چین؛ سپس، نقطه.
نقطه چین؛ نقطه چین؛ سپس، نقطه.
نقطه چین؛ نقطه چین؛ سپس، نقطه.
نقطه چین؛ نقطه چین؛ سپس، نقطه.

نقطه چین نقطه چین سپس نقطه
نقطه چین نقطه چین سپس تکبیر‼!
مچ دست کدامتان جاماند
ساعت آخرین نخست وزیر؟؟؟

نقطه چین نقطه چین سپس نقطه
دست خون و سکانس رفتن بود
نقطه چین، نقطه چین، سپس بنویس
سهرودی برادر من بود

سهروردی برادر من بود؛
قرهالعین نیز همپستان
آخرین چارپاره را عشق است
حق این چارپاره را بستان

روی گردن اضافه ای دارم
که به دردم نمی خورد دیگر
آخرین چارپاره را عشق است
این هم از چارپاره ی آخر

گفتمان گلوله در جریان
نقطه چین نقطه چین به من نزدیک
نقطه چین نقطه چین سپس، تکفیر‼!
نقطه چین نقطه چین سپس، شلیک‼!

گفتمان گلوله جاری شد؛
غرق خون شد پرنده‌ای در من
ضجه می‌زد کنار یک تابوت
زن اغواکننده‌ای در من

گفتمان گلوله در جریان
زن اغواکننده حجله به گور
یک درام تراژدیک، آن هم
با حضور سعید سلطانپور

مسجد از خودنشسته ها پر شد
آسمان از فرشتگان خالی
رنگ ارکیده هایمان… مانا
رنگ قلب سیاه خلخالی

از جگرگاه ناامیدی من
سر به صحرا گذاشت اینک، آه
حال و روز پدر؟؟؟ چه می دانم؟!
مثل خرداد شصت و هفت، سیاه

گفتمان گلوله در جریان
خون خوراک تو بود و یارانت
وحشت و وحشت و پرنده کشان
این ملاک تو بود و یارانت

شاه دشداشه پوش من‼! جز من
چند تن را به ضرب سُم کشتی؟؟
چند ترک الصلوه دیگر را
ضمن «اغفر ذنوبهُم» کشتی؟؟

سهروردی برادر من بود؛
قره العین نیز همپشتم.
جز من و خواهر و برادر من،
چند تن را به اذن قم کشتی؟؟؟

غیر همنام سیرجانی من
چند عین القضاه دیگر را
مثل وجدان همقطارانت
با «شیاف پتاسیم» کشتی؟؟؟

آه! لعنت به «بیت» بالایی‼!
پدری جان به سر شد از این بیت
مثل شورش – رضای کوچک من
پسری بی پدر شد از این بیت

علی اکبر یاغی تبار


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.