حمید اشتری، یکی از نخستین شاکیان پرونده حمید نوری، امروز أوشنبه ۲۱ فوریه/۲ اسفند) به عنوان شاهد در این پرونده حاضر شد و درباره نقش متهم و تجربیات خودش در سال ۱۳۶۷ گزارش داد. او که در زمان اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ در “بند جهاد” زندان گوهردشت بود، شهادت داد که بارها حمید نوری را پیش و پس از کشتار زندانیان سیاسی است.
حمید اشتری که از نخستین کسانی است که پیش از بازداشت حمید نوری در سوئد، نزد دادستانی و پلیس سوئد درباره هویت او شهادت داده است، گفت در سال ۲۰۱۹، ایرج مصداقی روی موبایل عکسی برای او میفرستد و آقای اشتری بلافاصله او را به جا میآورد.
حمید نوری به نقض قوانین بینالمللی و قتل متهم است. او ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی مجاهد و چپ در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او اتهامها را رد میکند.
ایرج مصداقی، حمید اشتری، مختار شلاوند از نخستین کسانی هستند که پیش از بازداشت حمید نوری از او شکایت و تصویر او را شناسایی کردند.
او میگوید ربکا مونی وکیل ساکن لندن به آنها برای شکایت در این پرونده کمک کرده است. او تعریف کرد که که ربکا مونی او را بعدتر به یوران یال مارشون وکیل فعلی شاکیان در سوئد معرفی کرد.
در بند جهاد زندان گوهردشت چه گذشت؟
حمید اشتری به خاطر همکاری با بخش انتشارات سازمان مجاهدین بازداشت میشود و دوران حبس را در زندانهای اوین، گوهردشت و قزلحصار گذارند.
او گفت از آنجایی که برادرش از اعضای ارشد سازمان مجاهدین بود، در درگیریها بازداشت شده بود و بعد از زندان فرار کرده بود، به نحوی او را به عنوان گروگان در زندان نگه داشته بودند.
آقای اشتری در شهادت خود، به مسئولان وقت زندان گوهردشت بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ اشاره کرد. او از حمید نوری به مسئولان دادیاری زندان گوهردشت نام برد.
او گفت در سال ۱۳۶۶ حمید نوری را که آن زمان با نام عباسی در زندان شناخته میشد، دو بار در جریان ورزش جمعی دیده بود، از جمله زمانی که زندانیان را برای تنبیه به “اتاق گاز” انتقال دادند. او گفت پاسداران زندان برای انتقال زندانیان به این اتاق “تونلی” تشکیل میدادند که زندانیان را در آن کتک میزدند..
پیشتر شمار دیگری از شاهدان و شاکیان نیز به “اتاق گاز” اشاره کرده بودند. این زندانیان سیاسی سابق گفته بودند به خاطر زیرپا گذاشتن ممنوعیت ورزش جمعی به سلول کوچک تنبیهی منتقل میشدند که منفذهای آن پوشانده میشد و به خاطر تراکم زندانیان و گرمای شدید، تنفس آنها دچار مشکل میشد.
آقای اشتری شهادت داد که حمید عباسی را عمدتا در سال ۱۳۶۷ و بدون چشمبند دیده است. او گفت از آنجایی که در بند آنها زندانی عادی حضور داشت، حمید نوری برای اعطای مرخصی زیاد به آنجا آمد.
آقای اشتری در طول اعدامها در بند “جهاد” زندان گوهردشت بود. در این بند، شماری از زندانیان درون زندان کار میکردند. علاوه بر این، در این بند ترکیبی از زندانیان عادی و سیاسی محبوس بودند.
او میگوید بر خلاف دیگر بندها در بند جهاد تلویزیون و روزنامه قطع نشد و آنها در جریان حمله مجاهدین قرار گرفته بودند. علاوه بر این، زندانیان تبعه افغانستان نیز آنها را از اعدام مطلع کرده بودند.
او گفت در جریان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی، ناصریان رئیس زندان، معاونش عباسی و داوود لشکری را دیده است که بارها از بند روبروی آنها زندانیان را جدا میکردند و میبردند.
آقای اشتری میگوید در طول اعدامها در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ یکبار هم داوود لشکری معاون زندان او و دیگر زندانیان سیاسی این بند را برای سوال میبرد و سوالهایی از آنها پرسیدند که او در جریا این سوال و جوابها گفته حاضر است “مصاحبه” کند، “مجاهدین را محکوم” کند و “حکم امام” را هم میپذیرد.
او گفت آخرین بار آذرماه ۱۳۶۹ پس از آزادی از زندان، از میدان رسالت به سمت سیدخندان با ماشین در حال عبور بوده که حمید نوری را در خیابان دیده است، ناخودآگاه او را دیده و صدا زده “آقای عباسی”، “آقای عباسی”. او میگوید حمید نوری در ماشین مینشیند و پس از دو سه دقیقه از ماشین پیاده میشود.
در طول جلسه امروز، حمید نوری و وکیلش بارها انتقاد کردند که زمان کافی برای دفاع نداشتهاند، در نتیجه ادامه جلسه به روز چهارشنبه موکول شد.