باقر محب علی: خاورمیانه، طلاق از غرب نامزدی با روسچین

دوشنبه, 8ام فروردین, 1401
اندازه قلم متن

باقر محب علی

article.jpgحمله اخیر روسیه به اوکراین انتخابهایی دشوار را در برای رهبران خاور میانه به به همراه داشته است. دو راهی غرب یا روسچین، ظاهرا این مسیرها از یکماه پیش بشدت از هم فاصله گرفته و مقصدهای متفاوتی را برای مسافرین این مسیرها رقم خواهد زد.

الگوی غربی

الگوی لیبرالیسم غربی در خاورمیانه عمدتا اسلامی احتمالا کماکان بهترین گزینه برای ایجاد توسعه پایدار بوده است. دموکراسی و‌ شعار تحقق آن اگر حتی برای غربیها شعاری بیش نباشد برای ما لازم تر از نان شب بوده است. نوشتن از فواید دموکراسیها امروزهکاری بیهوده است، اینکه غربیها شعار میداده یا هدفشان دموکراسی و حقوق بشر برای منطقه نبوده جای بحث فراوان دارد و حتما موافق و مخالف فراوان دارد اما چیزی از لزوم اسقرار دموکراسی و مفید بودن آن برای رسیدن به توسعه پایدار کم نمیکند. با توجه به سیاست غرب در منطقه شاید غربیها اصولا الگوی مناسبی برای نیل به دموکراسی در خاورمیانه نبوده و نیستند. جنگهای گوناگون، سیاست های متناقض، اولویت بخشی به منافع کوتاه مدت و روابط مستحکم با دیکتاتورها بدون تردید پاشنه آشیل غرب در این منطقه شد. این قضیه نه تنها غرب را در منطقه تضعیف کرد بلکه هواداران بومی ایسم های غربی از لیبرالیسم تا سوسیال دموکراسی را به نوعی یاس و دلزدگی کشاند. شاید بتوان ادعا نمود که غرب سیاستی موثر و مفید برای خود و خاورمیانه را به طرز وحشتناکی بد و ناشیانه اجرا نمود و دستانخود و مردم منطقه را در پوست گردو نشاند.

الگوی روسچین

گزاره آخر از پاراگراف قبلی را همین ابتدا تکمیل نموده و همچنین ادعا نماییم که روسچین سیاستی شوم و مضر نه الزاما برای خود بلکهبرای خاورمیانه را به شیوه استادانه ای ماهر اجرا میکند.

دقیقا در نقطه مقابل غرب که ظاهرا برنامه مدون و واضحی برای منطقه آماده ندارد، جفت روسچین برنامه ای آشکار و راهبردی برای منطقه در سر دارد.

ظاهرا دموکراسی میانه خوبی با سیاست خارجی پایدار ندارد، هر آنچه فلان رییس جمهور ایالات کند، رییس جمهور بعدی بر هم میزند. منافع ملی در ورای مرزها بسته به نگرش حزبی ظاهرا چنان متفاوت است که سیاست هایی متناقض را در پی خواهد داشت. همه کسانی که باور داشتند که ایالات عراق را برای نفتش اشغال کرد پس از خروج ایالات پاسخی برای حمله ایالات نیافتند. همین استدلال در مورد حمله به افغانستان نیز صادق است، منتها جای نفت با لیتیوم تغییر میکند. آیا منابع مثلا ۱۰۰ میلیارد دلاری لیتیوم در افغانستان توجیه گر دوهزار میلیارد دلار هزینه فقط ایالات در افغانستان و کشته شدن سربازان غربی است؟

به نظر میرسد توجیه منطقی تر برای اینگونه رخدادها تعویض پی در پی سکانداران سیاست های خارجی در کشورهای غربی است.

بیشتر کشورهای خاورمیانه در رخدادهای اکراین بسیار محتاطانه حاضر به محکوم کردن روسیه نشده اند، براستی علت آن چیست؟

علت سفر بشار الاسد به امارات چه بود؟ چرا متحدین عرب ایالات بدنبال پیروی از ایالات درین زمینه نیستند؟

میتوان ادعا نمود که سفر بشارالاسد به امارات پیام معناداری بود از طرف روسچین به کشورهای ثروتمند همسایه ما. روسچین بر خلاف ایالات و غرب بسیار پویا سیاستی واحد در منطقه (نه الزاما دموکراتیک و انسانی) را در پیش گرفته و متحدان خود را ارج نهاده و‌ تکریم میکنند. حمایت از لوکاشنکو و اسد و فهم اینکه پادشاه سعودی و امارات و بحرین و ولی فقیه ایران در شرایطی یکسان با اسدبوده و پایگاه مردمی ندارند، حامل پیامی مهم است.

روسچین از متحدان خود صرف نظر از نیک و پلید بودنشان تا پای جان حمایت میکند، برای پادشاه سعودی یا ولی فقیه ایران حفظ خوددر جایگاه و تامین منافع خودی ها اولین بند تبیین شده منافع ملی است و توجیه نزدیکی به روسچین نزد افکار عمومی ازینرو صورتمیگیرد. برخورد غرب با پادشاه فقید که متحد غرب بود کجا و تاجبخشی روسها به اسد در روسیه کجا؟

الگوی روسچین معایب بیشماری داشته و دارد از جمله گسترش فساد و بازشدن پای قدرت های بیگانه به منطقه که همه معایب آمریکا وغرب را دارند و علاوه بر آن فسادخیز، آزادی ستیز و غیرقابل تاثیرگرفتن از افکار عمومی شان نیز میباشند.

از: گویا 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.