ran-emrooz.net
فرزاد صیفیکاران / رادیو زمانه
امسال ۱۱ اردیبهشت مصادف با اول ماه مِه، روز جهانی کارگر است. این روز در سراسر جهان با راهپیماییها و مراسمهای مختلفی از سوی کارگران و طرح مطالباتشان همراه است. در ایران سابقه برگزاری مراسم مستقل روز کارگر به یکصد سال پیش بازمیگردد. اولین بار روز کارگر در سال ۱۳۰۰ خورشیدی و به ابتکار شورای مرکزی فدراسیون سندیکای کارگری برگزار شد. اما از آن جایی که نه در دوران حکومت پهلوی و نه جمهوری اسلامی روز جهانی کارگر در قانون کار به رسمیت شناخته نشد، کارگران تنها در مقاطع محدودی که دیوار اختناق و سرکوب ترک برداشته، قادر شدهاند مراسم روز جهانی کارگر را مستقلاً و به شکل علنی برگزار کنند. به هر رو با وجود این سابقه طولانی، در سالهای گذشته چگونگی برگزاری مراسم روز کارگر و ماهیت آن تغییر کرده است.
به همین مناسب با کیوان صمیمی، روزنامهنگار، رئیس انجمن آزادی مطبوعات، فعال سیاسی و از حامیان کارگران که به دلیل شرکت در مراسم روز جهانی کارگر به احکام زندان محکوم شد، به گفتوگو نشستیم.
■ شما سالهاست که در حوزه مدنی و کارگری فعال هستید، چه تغییری در بزرگداشت اول ماه مه و روز کارگر در سالهای اخیر در ایران ایجاد شده؟ به نظر میرسد در سالهای گذشته تغییری بنیادین در ماهیت و چگونگی برگزاری روز کارگر در ایران صورت گرفته است.
کیوان صمیمی: تغییراتی که در سالهای اخیر بهوجود آمده، بیشتر فشاری است که بر روی تجمعات اول ماه مِه و اصولا تجمعات قرار گرفته. این فشار بیشتر حکومت روی تجمعات اول ماه مِه بهخصوص، ریشههایش به احساس خطری برمیگردد که حکومت دینی از خیابان و تجمعات خیابانی و میدانی در کارخانهجات، مقابل وزارتخانههای مربوطه، مقابل استانداریها، فرمانداریها، مجلس و غیره دارد. همچنین بهخاطر شکنندهتر شدن وضعیت حکومت و احساس ترس نظام از جمع شدنها، بهخصوص تجمع زحمتکشان، فرق و تغییری که در سالهای اخیر دیده میشود این است که فشار و بازدارندهگی بیشتر وجود دارد که تا چند نفر جمع میشوند بهسرعت آنها را متفرق میکنند تا جمعیتشان بیشتر نشود.
همچنین تغییر دیگر، باز هم به علت فشارهای اقتصادی که روی مردم و بهخصوص طبقه کارگر /زحمتکش و بهاصطلاح حقوقبگیران است، اصولا مردم عصبانیتر شدهاند و تجمعات زود به سمت خشونت میرود که البته طبیعی است. خشونتی که مردم در تجمعات نشان میدهند محصول و معلول فشار اقتصادی است که روی آنها وجود دارد و ناکارآمدی این حکومت باعث شده که مردم زیر فشار واقع شوند، عکسالعمل نشان بدهند، خشونتورزی کنند و شعارهای از پیشتعییننشده و شعارهای احساسی «مرگ بر این» و «مرگ بر آن» در این تجمعات یکباره خودش را نشان میدهد. این شعارها خود بهخودی است و اگر تجمعی سازماندهیشده باشد یک سندکایی فرضا آن را سازماندهی کرده باشد، مایل نیستند چنین شود، اما خب از دستشان خارج میشود چون فشار روی مردم زیاد است.
بنابراین این فرقها وجود دارد و این تغییرات دیده میشود. همچنین این تغییر هم دیده میشود که بهعلت سرکوب و متفرق کردن تجمعات، این تجمعات سالهای اخیر چه اول ماه مِه و چه سایر تجمعات بهخصوص زحمتکشان در یک جای [مشخص] ساکن نیست و تجمعکنندگان اجبارا پراکنده میشوند و نیروهای پلیس و سرکوب آنها را دنبال میکنند و مجبور میشوند از جایی به جای دیگری بروند و تجمع کنند. در صورتیکه اگر سرکوب نباشد این تجمعات مانند ماه مِه که از قبل اعلام میشود، مکان مشخصی را برای تجمع مشخص میکنند، همگی در آنجا جمع میشوند و شعارهایی کنترلشده و سازماندهیشده که توسط مدیریت آن تجمع حالا سندیکا، انجمن یا حزب است از پیش تعیینشده و ساکن و ثابت در یک محل خاص است، ولی این سرکوبها باعث چنین مسائلی میشود.
■ در روز کارگر در سالهای اخیر، به ویژه از سال ۱۳۹۶ به اینسو، ائتلاف گوناگونی از کارگران، افراد بیکار، زنان، معلمان و دیگر گروهها فراخوان میدهند و دیگر این روز محدود به کارگران سنتی نیست، بلکه همه این گروهها در این روز مشارکت دارند. آیا این موضوع را نشانه گستردگی و تقویت جنبش برابریطلب و عدالتخواه در همه زمینهها میدانید؟ همچنین باید اضافه کرد طی سالهای گذشته در روز کارگر گروههای مختلف تجمع برگزار میکنند، اما برخی از این گروهها در حمایت از کارگران تجمع برگزار میکنند، مانند دانشجویان و فعالان حقوق زنان. شما مشارکت این گروهها در روز کارگر را چگونه ارزیابی میکنید و اهمیت حضور گروههای مختلف در روز کارگر چیست؟ آیا نشانه همگرایی جنبشهای مختلف با کارگران است. با توجه به اینکه حتی در برخی از این تجمعها مانند تجمع دانشجویان در سال ۹۸ شاهد بودیم که شعار «دانشجو، کارگر، ایستاده در یک سنگر» در روز کارگر مطرح شد.
در واقع اینگونه بگویم که بهتدریج داریم به سمتی که گفتید میرویم. ولی اینکه در حالحاضر ائتلافهای خوبی انجام شده باشد اصلا در شرایطی که ما هستیم -در این فشار، سرکوب و اختناقی که ما هستیم- نمیتوان انتظار داشت که جنبش تقویت شده باشد. همینقدر که این حرکتها از بین نرفته، البته در بعضی زمینهها هم بیشتر شده است، ولی فشار، سرکوب، تهدید و تطمیع هم وجود دارد که نیروهای امنیتی، نیروهای حراست شرکتها و کارخانجات در واقع با کارگران، معلمان، پرستاران، کامیونداران، زنان و دانشجویان و غیره صحبت میکنند و این جریانها را از همدیگر میترسانند. بسیار دیده شده که مثلا به معلمها میگویند با کارگران متحد نشوید، چرا که آنها جریانهای سندیکالیستی پشتشان است، اینها کمونیست و چپ هستند و با شما فرق میکنند و از این اختلافات میاندازند که در بعضی جاها اثر هم میکند، بهخصوص در جاهایی که فضای آن جمع/ انجمن/ تشکل غیرکارگری مذهبی/مذهبیتر هستند، و یا حتی تشکل کارگری.
بنابراین در این شرایط نمیتوان گفت که تقویت شده است، نه! قدمهایی برداشته شده و باید بیشتر قدم برداریم. من اسماش را «جنبش» نمیگذارم، هنوز جنبش نیست، جنبش عدالتخواه را باید به تدریج ایجاد کنیم. در حال حاضر حرکتهای عدالتخواهی و اعتراضهای عدالتخواهانه وجود دارد که اهمییت دارد، خوب و لازم است که به این سمت برویم و بالاخره در این فضا رفتن به سمت این حرکتها هزینه هم دارد. باید این انجمنها، سندیکاها، شوراها و هر تجمعات و تشکلاتی که هستند، ارتباطشان را با هم بیشتر کنند. تشکل صنوف مختلف هم همینطور؛ معلمان، کامیونداران، مالباختگان، بازنشستگان، دانشجویان و زنان و غیره ارتباطشان را باید بیشتر کنند و به سمت یک همبستگی برویم.
■ اصلهای ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی به ترتیب حق تجمع، برگزاری اجتماعات، و تشکیل گروهها و احزاب را قرار است تأمین کنند، اما هر سال چه در روز کارگر و چه در روزهای دیگر تعداد قابل توجهی از فعالان حامی جنبش کارگری دستگیر میشوند. موضوع حق تجمع و ایجاد گروهها از جمله سندیکاهای کارگری چقدر به نظر شما مهم است و در سالهای اخیر سازماندهیهای کارگری در این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله، اینهایی که گفتید در قانون اساسی آمده و برخی چیزهای خوب هم در قوانین موضوعه وجود دارد، ولی اگر قانون اجرا میشد وضعیت اینگونه نبود. قانون حاکم نیست، خودشان قوانین خودشان را رعایت نمیکنند، تمام این زحمتهایی که زحمتکشان و مطالبهگران میکشند به دلیل برقراری قانون و حق مردم و حقوق ملت است. در مملکت ما باید گفت قانون کیلویی چند، قانونی وجود ندارد! قانون همان است که تشخیص میدهند در این مقطع این چیز لازم است. قانون اساسی چیزهایی خوبی هم دارد و شما هم اشاره کردید ولی اجرا نمیشود.
حق سندیکا و تجمع و غیره هم طبیعی و بدیهیست که خیلی مهم است، اما مساله منافع در میان است، یعنی صاحبان ثروت و قدرت اجازه نمیدهند که این تجمعات یا احزاب، سندیکاها، انجمنها یا شوراها همبستگی داشته باشند، هرگونه همبستگی و انسجام ملی به ضررشان است، حکومت استبدادی همین است وگرنه اسماش را استبدادی نمیگذاشتیم، از کوزه همان برون طراوت که در اوست… [وضعیت] همین است و راه [مقابله] هم همین استمرار مبارزات آرام و پیوسته است، نباید خسته شویم، باید ادامه دهیم. البته اگر به سمت خشونتورزی برود به نفع آنها است، آنها در خشونت طبیعیتا قدرت بالا دست هستند و امکانات بیشتری دارند، زمانی که فضا خشن شود آنها برنده هستند. بنابراین خشونتورزی ما در این تجعمات در زمین آنها بازی کردن است، این را باید همه توجه کنیم، درست است انسان زمانی که خشونت میکند، عصبانی میشود داد و فریاد میزند و خودش را تخلیه میکند، اما این خالی کردن لحظهای است و پاس گُل دادن به آنهاست.
در خصوص سازماندهی که پرسیدید باید بگویم سازماندهیها خوب است، تلاش افراد فعال در حرکتهای کارگری در سندیکاها و جمعهایی که وجود دارند، دوستان زحمت میکشند و هزینهاش را هم میپردازند. اما تهدید میشوند و مسئله همان تهدید، فشار و سرکوب است و از هرگونه سازماندهی و جمع شدن نگران هستند. بنابراین از همینجا میتوان فهمید راه حل همین جمع شدن و دور هم بودن است و به تدریج زمینههای تشکلیابی را فراهم آوردن است. راه همین است که به سمت متشکل شدن گام به گام محکم پیش برویم و طبیعی است که در یک فضای استبدادی، به ویژه استبداد دینی باید هزینههای آن را هم پرداخت.
سازماندهی هم امر مهمی است که در این چند سال تعدادی از فعالین کارگری و فعالین صنوف دیگر مانند معلمان و غیره که کارهای سازماندهی را انجام دادند، زندانش را هم کشیدند، برخی از آنها هنوز زندانی هستند، ولی راه همین است و باید آن را ادامه داد چون ما چیزی جز منافع مردم نمیخواهیم و مطالبه ما استیفای حقوق مردم شود.
■ آقای صمیمی شما جزو افرادی هستید که پیوسته از کارگران، تجمعها و راهپیماییهای روز کارگر در ایران حمایت کردهاید و به همین علت به ۵ سال زندان محکوم شدید. به نظر شما چرا نگاه حاکمیت به روز کارگر و تجمعهایی که در این روز برگزار میشود، امنیتی است و بسیاری از مشارکت کنندگان در روز کارگر بازداشت و به احکام زندان محکوم میشوند؟
ابتدا بگویم حکم من پنج سال نیست، البته ابتدا در غیاب من دادگاهی تشکیل شده بود و به من پنج سال حکم غیابی دادند که غیرقانونی بود. سیر قانونی آن را طی کرده و به حکم اعتراض کردیم که نباید [دادگاه] غیابی باشد، دادگاه حضوری با حضور وکیل تشکیل شد و به من سه سال حکم دادند. زمانی که در زندان بودم وکلا پیگیری کردند و ادلهای آوردند که باید این پرونده به دیوان عالی کشور برود و اعادهی دادرسی صورت بگیرد، زیرا دادرسی قبلی که سه سال حکم داده بودند بهدلیل اشکالاتی که داشت باید تجدید نظر صورت میگرفت و دیوان عالی هم منطق وکلا را مبنی بر اینکه حکم اشکال داشت را پذیرفت و این سه سال نیز به دو سال تبدیل شد. بنابراین باید اصلاح کنم که من پنج سال حکم ندارم و عملا به دو سال تبدیل شده است.
در پاسخ سوال شما هم باید بگویم که به قول معروف ارتش چرا ندارد، این نظامیگری و فشار و این حکومت که میخواهد حقوق کارگر را ندهد، باعث میشود که نگاهش به روز کارگر امنیتی شود. وقتی که مقصد دارند حق ملت را زیر پا بگذارند ملت هم اعتراض میکنند، کارگر اعتراض میکند، آنها هم که نمیخواهند این حقوق را بدهند فضا را امنیتی میکنند و بهقول شما مردم را زندانی میکنند.
باز هم همان جمله معروف را میگویم که از کوزه همان برون تراود که در اوست، چرا ندارد چون اینجا سوئیس که نیست، اینجا جمهوری اسلامی ایران است، یک کشور استبداد زده که هزاران سال استبداد حاکم بوده و الان هم نوع دیگر یعنی استبداد دینی حاکم است و طبقه کارگر و زحمتکشان که در روز کارگر و در مواقع دیگر به ظلم و استثمار اعتراض میکنند، جواب استبداد دینی همین است که این برخورد با شما بر اساس شرع است و شما بر علیه امنیت و اسلام حرکت میکنید، پس ما باید با شما برخورد امنیتی کنیم. چرایی این موضوع در فضا و حکومتی اینچنینی خیلی روشن است. مشخص است که آنها (حکومت) چرا این بازی را میکنند، مگر سایر کشورهای دیکتاتوری چکار میکنند؟ آنها هم همین است، باید مبارزه کرد و این دیکتاتوری را به وضعی تبدیل کرد که منافع مردم و بهویژه زحمتکشان تامین شود.
■ آمار اعتراضهای کارگری در ایران بسیار بالاست. چرا به رغم این حجم وسیع اعتراضات، کارگران نتوانستهاند مراسم روز کارگر را به طور مشترک برگزار کنند؟
حتما شما به عامل سرکوب توجه دارید، همه آسیبها از این عامل فشار و سرکوب و اختناق است. در یکی دیگر پاسخها عرض کردم بالاخره حکومت استبدادی است و چه انتظاری دارید؟ اینجا کشور آزادی نیست که خیلی راحت معترضین باهم اعتراض کنند، به خیابان بیایند و آب هم در دلشان تکان نخورد. شجره خبیثه استبداد عامل اصلی است. کلا در جمهوری اسلامی -یعنی هر حکومتی هم- چهار پایه برای ادامه [حیاتش] دارد که پایه چهارم و یکی از این پایهها مسئله اقتدار است، همان اقتدار از بالا که به صورت سرکوب و اینها اعمال میشود. حکومت جمهوری اسلامی آن سه پایه دیگر را از دست داده و فقط به سرکوب متکی است، یعنی مشروعیتاش از دست داده، کارآمدیاش را از دست داده، انسجام داخلیاش را هم از دست داده و نزدیک است از بین برود، ولی عامل چهارم که اقتدار باشد را سفت چسبیدهاند و فعلا همین عامل فشار، سرکوب و اختناق [حکومت] را نگه داشته است. البته این عامل هم به تدریج با ریزش درونی نیروهایش و شرایط دیگر داخلی سُست خواهد شد با همین دست فرمانی که پیش میروند، با این فساد سیستماتیک و فشار اقتصادی و اجتماعی، رانتخواریها و این وضعیتی که منجر به فشار اقتصادی بر طبقات فرودست و هم فشار اجتماعی و اختناق بر طبقه متوسط شده است. با این دست فرمان که حکومت پیش میرود ریزش نیروهای خودش به تدریج ایجاد خواهد شد، و [حکومت] خودش، خودش را براندازی میکند.
در هر صورت اینکه فرمودید اعتراضات کارگری پراکندهاند و مشترک نمیشوند، چون هزینه دارد! مشترک شدن زحمت و زندان و اخراج و غیره دارد. از منظر یک کشور اروپایی نمیتوان به ایران نگاه کرد که چرا کار مشترک نمیکنید. کار مشترک آنهایی که حضور دارند میدانند چقدر سخت است و چقدر کارگران، معلمان، دانشجویان و همه را ترساندهاند که کار مشترک نکنند، بین خودشان اختلاف بیاندازند و بعضا همین خشونتهای کلامی که بین خود نیروهای معترض به حکومت میبینیم و متاسفانه وجود دارد، همین خشونت درون مردمی هم به ضرر همان کار مشترک انجام دادن و ائتلاف و انسجام ملی است. متاسفانه بعضی وقتها افرادی به سمت خشونت کلامی میروند در صورتی که باید بپذیریم که در مسائل مختلف سیاسی نظرات متفاوتی داریم، ولی باید به سمت اشتراک و کار مشترک انجام دادن و همگرایی پیش برویم، نه واگرایی… بهخصوص در فضای مجازی و توییتر و غیره که یک عده مدام علیه هم مینویسند. هر دو طرف افراد واقعا خوب و دغدغهمندی هستند که دلشان برای این مملکت میسوزد ولی ما باید تحمل سلایق همدیگر را داشته باشیم تا بتوانیم به سمت همان کار مشترکی که شما گفتید برویم.
■ میتوانید یک نمونه جالب از سازماندهی اعتراضهای کارگری در سالهای اخیر را ذکر کنید؟
یک نمونه اگر بخواهم بگویم در سالهای اخیر همان سازماندهی در مورد اعتراضات کارگران پروژهای بود که انجام شد. که در این اعتراضات پروژههای مختلف جنوب و نفتی کارگران استخدام رسمی و هم کارگران پیمانکاری و قراردادی بودند. این اعتراضات خیلی خوب سازماندهی شده بودند. چند تا از تشکلها و سندیکاهای صنایع مختلف به تدریج با کار مستمر و زحمت زیاد و بحث و گفتوگو ارتباط گرفته بودند. دو سه هفتهای هم اعتراضات سراسری آن سمت ادامه داشت. واحدها، کارخانهها و صنایعی بودند که دست از کار کشیدند و دو سه هفته هم خوب ادامه داشت. هم راهپیمایی بود و هم در محله و کارخانه و شرکت بود و عمدتا در شهرهای جنوب بود. برای برخی پروژههای نفتی مشکل پیش آمد و به سمت توقف رفتند. بعضی نیز متوقف شدند تا حدی که رییس مجلس به جنوب رفت و دولت نماینده فرستاد و در طی این چند هفته و یک ماه کارگران هم تحت فشار بودند و هزینه میدادند و تهدید میشدند. عدهای را هم با وعده و وعید دیگر به خیابان نیامدند و محدود شدند به محیط کار. فریبهایی که میدهند مثلا در فولاد خوزستان آمدند مذاکره کردند که بله پرداخت میکنیم، تعدادی را هم گرفتند. ولی آخر الامر کاری نکردند و حقوق کارگران را ندادند. نیشکر هفت و تپه و پروژههای نفتی بود. آنجا هم کارگران خیلی موثری در اعتراضات آمده بودند ولی با تطمیع تعدادی کارگران ضعیفتر و تهدید یک سری دیگر و سرکوبها و فشارها. از این روشها و حقهبازیها انجام دادند و این حرکتی که خیلی خوب سازماندهی شده بود و نزدیک یک ماه هم ادامه پیدا کرده بود و در بعضی جاها بیشتر هم شده بود را متوقف کردند. و در هر صورت از این تلاشها روی کارگران برای سازماندهی، چه سازماندهی اول ماه مه و چه سازماندهی موردی که مثال زدم تلاش میشود، متنها فشار زیاد است و باید کار طولانی مدت را در نظر داشته باشیم. دنبال نتایج زودبازده نباشیم. همین موردی هم که عرض کردم باز باعث شد تجاربی اندوخته شود که برای دفعات آینده این تجارب بهکار گرفته شود. و باید ایستاد پای حقوق ضایع شده طبقه کارگر و همچنین همه زحمتکشان و باید آرام و مستحکم و پابرجا و نه خشونتورزانه. خشونت برای حرکات صنفی و سیاسی سمی است. خشون سم است و خشونت بازی کردن در زمین استثمارگران و اقتدارگرایان است.
از: ایران امروز