جلیل روشندل
خبرگزاریها هدف سرگئی لاوروف را از سفر به ایران گفتوگو پیرامون مذاکرات هستهای و توسعه همکاریها ذکر میکنند
حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران و همتای روسیاش سرگئی لاوروف – ATTA KENARE / AFP
نگاهی به گذشته نهچندان دور – از زمان اعلام خروج قطعی ایالات متحده آمریکا (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸) از توافق اتمی موسوم به طرح جامع اقدام مشترک یا برجام، جامعه بینالمللی شاهد فرازوفرودهایی در ارتباط با برنامه اتمی ایران بوده است. پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، سایر اعضای این توافق، یک استراتژی واحد برای حفظ برجام یا کنترل برنامه اتمی ایران نداشتند و نتوانستند جمهوری اسلامی را متقاعد کنند که در نبود آمریکا به اجرای تعهدات خود ادامه دهد و در محدوده برجام باقی بماند. جمهوری اسلامی از نبود هماهنگی بین اروپا و ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ استفاده کرد و با وعده همکاری اقتصادی با اروپا، مانع شکلگیری یک برنامه اجراشدنی برای جلوگیری از نقض تعهدات برجامیاش شد.
مذاکرات احیای برجام در وین که در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی بهخوبی پیش میرفت و در حال نزدیک شدن به نتیجه نهایی بود، ناگهان به کلی متوقف شد و پس از مدتی در زمان ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی با تیم جدیدی به جریان افتاد. دولت ابراهیم رئیسی تقاضاهای فرابرجامی جدیدی را به میان کشید که هرقدر بیشتر مورد مذاکره قرار میگرفت، امکان پذیرش آن غیرممکنتر به نظر میرسید. در این مرحله ایران حساب میکرد که پیشرویهایی که برای تولید مواد اتمی صورت گرفته است میتواند مانند یک اهرم فشار برای گرفتن امتیاز استفاده شود. یکی از مهمترین خواستههای ایران، برداشته شدن اسم سپاه پاسداران از فهرست تروریستی بود.
تیم مذاکره اتمی که دولت رئیسی به وین فرستاد، کم کم مذاکره را به مرحله توقف کامل رساند. به موازات این کار ایران همکاری خود را با آژانس بینالمللی انرژی هستهای کاهش داد و بسیاری از بازرسیهای برجامی را متوقف کرد. دوربینها و تشکیلات نظارتی آژانس مسدود شد و تنها بخشی از نظارتها در چهارچوب پیمان منع گسترش اتمی (ان. پی. تی) باقی ماند. همزمان تونلهای زیرزمینی جدیدتری ایجاد شد و تاسیسات تولید اورانیوم با غنای غیر مجاز در چهارچوب برجام به عمق کوهها فرو رفت. موجودی اورانیوم غنیشده ایران به گزارش آژانس بینالمللی انرژی هستهای به بیش از ۱۸ برابر حد مجاز رسید. آبشارهای جدیدی از سانتریفیوژهای مدرن که توان غنیسازی بالاتر از حد مجاز را دارند در تونلهای زیرزمینی نصب شدند.
نماینده روسیه در مذاکرات وین که نقش دلال مذاکرات ایران و آمریکا را هم بازی میکند، به دنبال تعرض روسها به اوکراین و اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه رسما مذاکرات برجام را به تحریمهای روسیه گره میزند. این سنگ بزرگ روسها در کنار سنگ بزرگی که جمهوری اسلامی با طرح حذف اسم سپاه از فهرست تروریستی پرتاب میکند، به کلی راه مذاکره را مسدود کرده است. این رویدادها را باید بررسی و هزینه فایده آن را برای ملت محاسبه کرد.
توان اتمی ایران – جمهوری اسلامی در برخی شاخههای علمی و پزشکی هستهای پیشرفتهایی داشته است و علاوه بر آن نیم قرن پس از پایهگذاری ساخت رآکتور اتمی در رژیم گذشته، اکنون مقداری برق تولید میکند که سوخت آن را روسها به ایران میفروشند و برای عرضه کمکهای فناورانه نیز شرایط خاص خود را تحمیل میکنند. دوازده سال پیش (۳۰ مرداد ۱۳۸۹) با انتقال سوخت اتمی به داخل ساختمان رآکتور، با حضور علیاکبر صالحی، معاون وقت رئیسجمهوری و رئیس سازمان انرژی اتمی و همچنین سرگئی کرینکو، رئیس آژانس انرژی هستهای روسیه، کار رآکتور اتمی بوشهر بهطور رسمی آغاز شد.
در آن روز، صالحی عمر مفید رآکتور بوشهر را ۴۰ سال اعلام کرد. صالحی گفت سه تفاهمنامه با روسها به امضا رسیده است که بر اساس آن یک شرکت مشترک بهرهبرداری از نیروگاه بوشهر تشکیل شده و متخصصان روسی و ایرانی در آن حضور خواهند داشت. (ایسنا ۳۰ مردادماه ۱۳۸۹). بنابراین نیروگاه اتمی بوشهر اگر تحت مالکیت مشترک روسها و ایرانیها نباشد، در بهترین شرایط ایرانیها حق ندارند به تنهایی کنترل و بهرهبرداری از آن را در اختیار داشته باشند. ناگفته نماند که در همان روز صالحی به مقدمه ساخت نیروگاه بعدی اشاره کرد. در طول ۱۲ سال گذشته نیز به دفعات به این مورد اشاره شده، ولی هرگز از مرحله حرف و سخن فراتر نرفته است.
روابط با جهان خارج – ناتوانی جمهوری اسلامی در برقراری روابط حسنه با جهان خارج، تهدیدهای بیانی، عملی و نیابتی، موجب شده است هر گونه پیشرفت عملی در زمینه هستهای در گرو برقراری روابط خوب با جهان خارج قرار بگیرد. درحالی که جمهوری اسلامی تمام تخممرغهایش را در سبد روسیه و چین گذاشته و حتی منافع مشخص حاصل از توافق اتمی را فدای منافع روسیه کرده است.
نتیجه این روش آن است که وقتی برادر بزرگتر تصمیم میگیرد نفت خود را ۳۰ درصد ارزانتر از قیمت بازار بفروشد تا تحریمهای اروپا و آمریکا را خنثی کند، خسارت آن مستقیما از کیسه ایران پرداخت میشود و چین ترجیح میدهد نفت ارزان ایران را با نفت ارزانتر روسیه جایگزین کند.
مورد دیگر فرمانبرداری از برادر بزرگتر، برقراری روابط تجاری با رژیم خود جمهوری خوانده دونتسک (یکی از دو منطقه تحت کنترل جداییطلبان هوادار روسیه در اوکراین) است که اصولا موجودیت آن باعنوان یک واحد سیاسی با واکنش جامعه جهانی روبرو است. اقدام روسیه، تطهیر جنگ و ترغیب تجزیه بخشی از خاک یک کشور مستقل است و اقدام ایران، به رسمیت شناختن اشغال و رسمیت دادن به یک رژیم دستنشانده محسوب میشود. دونتسک یکی از دو منطقه با ساکنان روس زبان در شرق اوکراین است که پس از آغاز جنگ اوکراین تنها روسیه آن را «جمهوری» میخواند و به رسمیت میشناسد. از کجا معلوم در شرایط دیگری روسیه همین کار را در آذربایجان یا کردستان یا حتی بلوچستان ایران نکند؟
برنامه بمب اتمی ایران – اکنون آژانس انرژی هستهای و دستکم ۳۰ کشور عضو شورای حکام بر این باورند که طی سالهای ۲۰۰۳ و قبل از آن ایران فعالیتهایی در زمینه تولید بمب اتمی داشته است. در گزارشهای آژانس صحبت از این است که ایران در سه نقطه فعالیتهای اورانیوم اعلامنشده و در نقطه چهارم فعالیتهایی در زمینه فلز اورانیوم داشته است که میتواند کاربرد تسلیحاتی داشته باشد. جالب اینجاست که نماینده آمریکا در شورای حکام به هیئتمدیره اعلام میکند ایالات متحده خواهان اقدامی برای «تشدید رویارویی به قصد اهداف سیاسی» نیست و معتقد است اگر ایران توضیحی «معتبر و منطبق با تعهدات پادمانی» به آژانس بدهد «در نهایت میتواند این مسائل را پشت سر بگذارد» (بیانیه ۸ ژوئن ۲۰۲۲ نماینده آمریکا به آژانس)، اما ایران بهجای استفاده از این چراغ سبز آمریکا تازه یادش میآید که میتواند بگوید آثار اورانیوم در سایتهای مورد اشاره آژانس را اسرائیل در آن نقاط ایجاد کرده است. شاید به این ترتیب برای مدتی فرافکنی بکند؛ شاید سیر وقایع موجب حذف اتهام شود!
اما اگر چنین توضیحهای نپذیرفتنی را در کنار به خطر افتادن تداوم آگاهیهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای به دلیل تداوم اقدامهای تلافیجویانه جمهوری اسلامی ایران، قطع بازرسیهای سرزده، توقف نظارتهای دیجیتال و دسترسی به دوربینهای کنترلکننده، تولید اورانیوم غنیشده غیرمجاز یا بالاتر از حد مجاز و سانتریفیوژهای نسل جدید بگذاریم؛ تنها میتوان نتیجه گرفت که یا ایران قصد تولید بمب اتمی دارد یا اینکه شاید به اشاره روسیه دست به چنین حرکتهایی میزند، چون فکر میکند حق وتوی روسیه در شورای امنیت تنها حمایتی است که به آن نیاز دارد. شاید هم نفوذ امنیتی اسرائیل در ارکان جمهوری اسلامی به حدی است که کسی یا کسانی دارند توصیههای غلطی را در اختیار تصمیمگیرندگان جمهوری اسلامی قرار میدهند.
تحولات منطقه – بهزودی جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده به عربستان سعودی سفر میکند تا ائتلاف جدیدی را در منطقه رقم بزند. این ائتلاف میتواند در دو حوزه مهم امنیت و اقتصاد منطقه و جهان تاثیر بگذارد بدون اینکه برای ایران که زمانی از حلقههای جدانشدنی قدرت اقتصادی و امنیتی منطقه بود در آن نقشی در نظر گرفته شده باشد. جو بایدن که بر سر مسئله قتل جمال خاشقچی با عربستان سعودی زاویه پیدا کرده بود، شخصا به این کشور سفر میکند تا در زمینه نفت و اسلحه (اقتصاد و امنیت) نهتنها با عربستان سعودی، بلکه با مجموعهای از کشورهای منطقه که اغلب در طرف مخالف و مقابل با ایران قرار دارند، یک ائتلاف جدید تشکیل بدهد. قطعا محاسبه امنیت و منفعت در چنین چرخشی نقش اول را بازی میکند. بسیاری از همین کشورها با اسرائیل هم رابطه حسنهای دارند یا ممکن است پسازاین اجلاس رابطه بهتری برقرار کنند. جالبتر اینکه بسیاری از همین کشورها در صف اول حمایت از حقوق فلسطینیها بودهاند. حالا جمهوری اسلامی دوست دارد این نقش را بازی کند. ناتوانی جمهوری اسلامی در اولویتبندی منافع و امنیت و درک ارتباط منطقی بین این دو عنصر حاکمیت موجب شده است ایران حتی نتواند بر سر اختلاف خود با عربستان سعودی پس از به آتش کشیدن کنسولگری و سفارت آن کشور در تهران به توافق قابل قبولی برسد و حتی در کمترین سطح روابط دیپلماتیک خود را برقرار کند.
در چنین شرایطی سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به تهران میرود. تصاویر منتشرشده نشان میدهند که لاوروف با ابراهیم رئیسی که بسیار مورد علاقه ولادیمیر پوتین است با فاصله یک صندلی -و نه در دو سوی یک میز بلند- نشسته و مذاکره میکند. خبرگزاریها هدف او را از سفر به ایران گفتوگو پیرامون مذاکرات هستهای و توسعه همکاریها ذکر میکنند. سایر پوششهای خبری این سفر به ما میگویند که امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در نشست خبری مشترک خود با لاوروف از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری جنگطلب روسیه با لقب «عالیجناب» یاد میکند. همه اینها در شرایطی رخ میدهد که اوضاع داخلی ایران بهشدت انفجاری است و احتمال خارج شدن رشتهها از کنترل وجود دارد. جای تاسف است که نمیتوان تصویر قشنگتری از بنبست خودساخته جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرد. واقعا ایران را چه میشود؟
از: ایندیپندنت