جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای تحمیل حاکمیت فاشیستی، سرکوبگر و زن ستیزش، معترضان و دگراندیشان را به وحشیانهترین شکل ممکن سرکوب و بازداشت کرده یا کشته یا به اجبار راهی تبعید کرده است و تمام جنایتهای خود را پرده پوشی کرده یا به خاطر پخش خبرها در رسانهها، با توسل به دروغ، روایتهایی جعلی ساخته تا مردم ایران و جهان را تحمیق کند یا به سکوت بکشاند، ولی دیگر نمیتواند و صدای آزادیخواهی مردم ایران تمام دنیا را فرا گرفته است.
زن ستیزی و تبعیض علیه زنان که جزو لاینفک حاکمیتهای ارتجاعی – مذهبی در تمام دنیاست، در ایران نیز از همان ابتدا با دستور روح الله خمینی به شکلی آشکار نمایان شد و به دنبال آن اعتراضهای گستردهی زنان آگاه از ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ (۸ مارس)، روز جهانی زن شروع شد و این جنبش توانست چند سالی حجاب اجباری را به عقب براند، ولی متأسفانه نتوانست دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی را برای خواست حق برخورداری از پوشش اختیاری و کنترل بر بدن، با خود همراه کند و این خواست به تابوی جمهوری اسلامی بدل شد، همچنانکه صحبت از کشتارهای دههی شصت تابو و خط قرمز حکومت شد و بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی به ویژه آنها که با خط اصلاح طلبان نزدیک بودند، با توجیههای مختلف به این خط قرمزها تن دادند.
جنبش زنان همواره یکی از رادیکالترین جنبشها در دوران سیاه جمهوری اسلامی ایران بوده است، زیرا حاکمیت اسلامی نه تنها با ساختار و قوانین مرد – پدر سالاری، بلکه با استفاده از احکام شرعی نیز تمام تلاش خود را کرده تا نیمی از جمعیت ایران را از خواست برابری محروم کند و به این وسیله کنترل جامعه را به دست بگیرد. متأسفانه این ساختار زن ستیز با تسلط تفکر اصلاح طلبی در ایران به ویژه در دههی هشتاد، مدتی توانست بخش قابل توجهی از جنبش زنان ایران را ترغیب کند که خواستههای خود را با دخیل بستن به آخوندهای اصلاح طلب پیش ببرند و در نتیجه مطالبات جنبش زنان مدتی به محاق رفت یا کمرنگ شد، ولی خوشبختانه خواستههای رادیکال جنبش زنان دوباره در دههی نود اوج گرفت و در دیماه سال ۱۳۹۶، حرکتی به نام «دختران خیابان انقلاب» را داشتیم که تعدادی از دختران و زنان شجاع جسورانه روسری از سر برداشتند و خواست خود برای پایان دادن به حجاب اجباری را علنی اعلام کردند. در خیزش سراسری دیماه ۱۳۹۶ نیز شعار اصلی معترضان این بود: «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». پس از آن نیز همواره حرکتها و جنبشهای اعتراضی سراسری علیه کل حاکمیت اسلامی ایران داشتهایم که نمونه بارز آن اعتراضهای ۵ روزه مردم در آبان ۱۳۹۸ است که کشتار و سرکوبهای گسترده را به دنبال داشت. تجمع ها و اعتراضهای پیوستهی معلمان، بازنشستگان، کارگران، پرستاران و مبارزات مداوم نویسندگان، هنرمندان، وکلا، روزنامه نگاران، مادران دادخواه و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی نیز در طی این سالها و از ابتدای حاکمیت اسلامی ایران همواره نقش آفرین بوده است. تنها در چند سال گذشته تعداد زیادی از معترضان توسط حاکمیت جنایتکار اسلامی ایران کشته و زخمی شده و تعداد زیادی همچنان در بازداشت و زیر شکنجه هستند و نقش زنان همواره در این خیزشها پررنگ بوده است.
همچنان که در بیانیهی قبلی نوشتیم: «پروندهی سیاه جنایتهای سیستماتیک حکومت فاشیستی مرد- پدرسالار اسلامی ایران هر روز قطور و قطورتر و سنگینتر میشود و بر ماست که جدیتر از گذشته برای رهایی از این ساختار فاشیستی، ناعادلانه و به شدت تبعیضآمیز و زن ستیز راهی بیابیم.».
هماکنون شاهد خیزش سراسری و مستمر زنان و مردان برابریخواه با شعار «زن، زندگی، آزادی» هستیم و زنان و دختران شجاع و بیباک در خط اول اعتراضات و زیر سرکوبهای وحشیانهی حکومت در خیابانها ایستادهاند و روسریها را با جسارتی کم نظیر از سر بر میدارند یا آنها را به آتش میاندازند و مردان شجاع و برابری خواه نیز همراهشان هستند، زیرا به خوبی دریافتهاند که برای دستیابی به آزادی و برابری و یک زندگی عادلانه، ضروری است که تمام قد در برابر این ساختار دیکتاتوری فاسد و زن ستیز ایستاد و ساختارش را در هم شکست و طرحی نو در انداخت و به نظر میرسد که این بار عزمشان را جزم کردهاند که تا به آخر بروند.
خیزش سراسری «زن، زندگ، آزادی – ژن، ژیان، ئازادی» که پس از کشته شدن مهسا امینی توسط گشت ارشاد و پخش خبر آن در ۲۵ شهریور و خاک سپاری اعتراضی او در ۲۶ شهریور در آرامستان آیچی سقز آغاز شد، هماکنون در ایران و جهان به قیامی در حال تکوین تبدل شده است. تنها در شنبه ۱۶ مهرماه، نزدیک به ۴۰ دانشگاه در اعتراض به قتل حکومتی مهسا و دیگر کشته شدگان و حمله به دانشگاه شریف، دانشگاه تبریز و دیگر دانشگاهها و در همراهی با زنان جسور و مبارز و جنبش آزادیخواهی مردم ایران در بسیاری از شهرها تجمع و اعتصاب داشتند و این اعتراضها به جنوب شهر نیز کشیده شده است از جمله: بازار، نازی آباد، قلعه حسن خان، سه راه آذری، پامنار، سه راه فلاح و غیره.
ایرانیان آزادیخواه در خارج از کشور نیز در همبستگی با معترضان در ایران، پیوسته تجمعهای گسترده و شورآفرین در سراسر دنیا برگزار میکنند و این تجمعها و حمایتها به ایرانیان مبارز و آزادی خواه در ایران امید برای ادامه راه میدهد. مبارزات شجاعانه مردم در ایران نیز به ایرانیان خارج از کشور امید میدهد که همگام باهم میتوانند این راه را تا به آخر برای تحقق آزادی ادامه دهند.
در خبرها آمده است که تاکنون نزدیک به ۲۰۰ نفر از معترضان در این خیزش در زاهدان، کردستان، تهران و سراسر ایران توسط نیروهای سرکوبگر حاکمیت فاشیستی – اسلامی ایران کشته شدهاند. صدها نفر نیز زخمی و هزاران نفر بازداشت شدهاند و این حکومت جنایتکار باید پاسخگوی تمامی جنایتها و بیعدالتیهای خود در طول حاکمیت ظالمانهاش از ابتدا تا کنون باشد. بی تردید پس از آزادی ایران دادگاههایی مردمی و علنی تشکیل خواهیم داد.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوانی صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این جنایتهای سیستماتیک و زن ستیزانه و مجروح و بازداشت کردن زنان و مردان معترض در تهران و شهرستانها را به شدت محکوم میکنیم و خواهان پایان دادن به چرخهی سرکوب، خشونت، تبعیض، بیعدالتی و کشتار مردم معترض و دگراندیشان در ایران هستیم و این درد مشترک را با صدای بلند فریاد میزنیم.
ما بار دیگر همبستگی خود را با خیزش «زن زندگی، آزادی» اعلام میکنیم و به تمام زنان و مردان آزادی خواه و برابری طلب که هر روز زیر سرکوبهای وحشیانهی مزدوران حکومت اسلامی ایران، جسورانه و شجاعانه در خیابانها ایستادهاند و جان فشانی میکنند، درود می فرستیم. همچنین از اعماق جان درودهای گرممان را تقدیم آن نازنین گلهای جوان و شجاع میکنیم که با شوری وصف ناپذیر به زندگی و عشق به آزادی در برابر این جنایتکاران فاشیست ایستادند و وحشیانه کشته شدند. دردناکتر اینکه نه تنها آن جانهای جوان و عاشق را کشتند، بلکه از سویی با بیشرمی و وقاحت تمام آن جنایتها را تحریف و انکار میکنند و از سویی دیگر خانوادههای آنها را مجبور به اعتراف اجباری دروغین یا تهدید به مرگ میکنند و این زخمی عمیقتر بر تن و جان خانوادههای داغدار و تمام آزادیخواهان است و این زخمها تبدیل به شعلههای فروزان خشم شده است که دیگر امکان خاموشی ندارد. همان رویهای که از آغاز حکومتشان، بهویژه در کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان و در دههی شصت تا به حال در سراسر ایران انجام دادهاند و اکنون بر همگان روشن شده است. ما ضمن افتخار به تمام آن جانهای عاشق و خانوادههای شجاع و دادخواهشان، از کشته شدن تکتک آن عزیزان به شدت میسوزیم و با اندوه عمیق قلبی به مادران و خانوادههای داغدار تمامی آن عزیزان تسلیت میگوییم و شریک دردشان هستیم و دادخواهشان خواهیم بود.
ما مادران پارک لاله ایران، از تمام دادخواهان میخواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوند:
۱) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواستهها با اتحاد، همبستگی و مبارزات پیگیر و مستقل ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای دستیابی به سه مطالبه اصلی ما در بالا، باید مطالبات زیر را نیز دنبال کنیم:
۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم و پوشش بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۶) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت. زیرا علت اصلی این سرکوبها، جنایتها، تبعیضها و بی عدالتیها را در ساختار تمامیتخواه، فاسد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران و قوانین آزادیستیز و تبعیضآمیز ساخته و پرداختهی این نظام غیر دموکراتیک میدانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۷ مهر ۱۴۰۱
www.mpliran.net