دامنه اعتراضها حتی به محلههایی مانند نازیآباد، فلاح و ولیعصر نیز گسترش یافته است که پیش از این پایگاههای سنتی جمهوری اسلامی و نیروهای بسیج به شمار میرفتند
اعتراضهای سراسری که از ماه گذشته آغاز شد همچنان ادامه دارد و جمهوری اسلامی را با بحرانی جدی مواجه کرده است. در حالی که ماموران حکومت در خیابانها معترضان را سرکوب میکنند، غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، از «اشتباه» و «ضعف» نظامی سخن گفت که پیشتر هرگز سابقه نداشته است هیچگونه اشتباهی را بپذیرد.
اژهای روز دوشنبه ۱۸ مهر خطاب به معترضان گفت: «اعلام میکنم که آمادگی استماع نقطهنظرات و پیشنهادات و انتقادات آنها از طریق گفتوگو را دارم و قطعا چنانچه اشتباه و ضعفی از ناحیه ما وجود داشته باشد از نقطهنظرات ارائهشده در راستای رفع آنها استفاده میکنیم و هیچ ابایی از اصلاح و رفع ضعف نداریم.»
نشریه تایم در مقالهای به اعتراضهای اخیر پرداخته است که هرچند از لحاظ ابعاد و جمعیت معترضان با تجمع صدها هزار نفری در سال ۱۳۸۸ تفاوت دارد، در نوع خود بیسابقه است و به ارکان جمهوری اسلامی نفوذ کرده است.
دامنه اعتراضها حتی به محلههایی مانند نازیآباد، فلاح و ولیعصر گسترش یافته است که پیش از این پایگاههای سنتی جمهوری اسلامی و نیروهای بسیج به شمار میرفتند.
تارا سپهریفر، پژوهشگر بخش ایران در دیدهبان حقوق بشر، در این زمینه میگوید: «اینها مناطق معمول برگزاری تجمعهای اعتراضی نیستند. شکاف به رژیم خیلی خیلی نزدیکتر شده است، به پایگاهش خیلی نزدیکتر شده است.»
مازیار بهاری، سردبیر ایران وایر، میگوید: «مطمئن نیستم الان بتوان آن را پایگاه نامید، زیرا پایگاه باید وفادار باشد.» ایران وایر در گزارشی به بحران در بدنه نیروهای امنیتی اشاره میکند که دچار تضعیف روحیه و ریزش نیروها شده است و این ترس وجود دارد که نیروهای مسلح از هم بپاشند. ایران وایر به نقل از یک مقام امنیتی سابق که نامش ذکر نشده است، مینویسد: «سوال بسیاری از نیروهای نظامی و امنیتی این است: برای چه؟ برای این دولت که سراپا فساد است؟»
نشریه تایم در ادامه با کریم سجادپور، تحلیلگر از موسسه کارنگی، صحبت کرده است. سجادپور به تایم میگوید: «فروپاشی جمهوری اسلامیــ در عین اینکه حتمی نیستــ دیگر دور از تصور نیست. جمهوری اسلامی سرانجام راه اتحاد جماهیر شوروی را خواهد رفت، اما زمانبندی اینکه چه موقع رخ میدهد و پس از آن چه اتفاقی میافتد کاملا پیشبینیناپذیر است. سوال اینجا است که آیا رژیم میتواند این اعتراضها را سرکوب کند بدون اینکه آتش آن را شعلهورتر کند و همزمان نیروهای امنیتیاش را حفظ کند. آنها تاکنون در تمام خیزشهای عمومی در این کار موفق بودهاند، اما دامنه جغرافیایی و شدت این اعتراضها بیسابقه است.»
سجادپور در ادامه میافزاید: «اعتراضهای خیابانی ممکن است با سرکوب مهار شود، اما اگر اعتصابهای گسترده و ادامهدار کارگران پتروشیمی و بازاریان آغاز شود، اوضاع بهسرعت تغییر میکند.»
به نظر میرسد جمهوری اسلامی از هر سو زیر فشار و حمله است و مطمئن نیست جای پایش قرص و محکم باشد. در سرکوب اعتراضهای پیشین، مقامهای جمهوری اسلامی موفق شدند حس ملیگرایی ایرانیان را تحریک کنند و ترس از جداییطلبی اقلیتهای قومی کرد، بلوچ و عرب را به دل آنها بیندازند. اما مرگ مهسا امینی، دختر کرد ۲۲ ساله، تمام این معادلات را به هم زد و اعتراضها از کردستان آغاز شد و ظرف چند روز به بیش از ۸۰ شهر در سراسر کشور گسترش پیدا کرد.
سپهریفر میگوید: «همبستگی فراتر از مرزبندیهای قومی همچنان مستحکم است. تا جایی که میبینم، اعتراضها گسترده است. از نظر تعداد معترضان، پرشمار نیست. اگر اعتراضهای سال ۲۰۰۹ را به یاد داشته باشید، بسیار متمرکز و در چارچوب جنبشی سیاسی بود. این اعتراضها بسیار پراکندهاند، اما فراتر از مرزبندیهای قومیاند، به شیوهای متفاوت. حلقههای اتصال جدیدی وجود دارد.»
هیچکس نمیداند وقایع به کدام سمت و سو خواهد رفت. نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر، ۶ مهر در مصاحبه با نشریه تایم از «احتمال بسیار واقعی تغییر رژیم» در ایران سخن گفته بود.
بهاری با اشاره به اینکه ایرانیان اژهای را میشناسند، میگوید: «این برای آنها بازی دو سر باخت است» و پیشنهاد او برای «گفتوگو» بیپاسخ خواهد ماند.
سپهریفر میپرسد: «میخواهند با چه کسی مذاکره کنند؟ اتحادیههای کارگری که تعطیل کردند؟ معلمهایی که به زندان انداختند؟ احزاب سیاسی که غیرقانونی اعلام کردند؟»
چنین به نظر میرسد که این اعتراضها بیرهبر است، جمهوری اسلامی تمام سازمانهای جامعه مدنی را از بین برده است و اکنون نهادی نیست تا به آن متوسل شود که میانه را بگیرد و نقش میانجی داشته باشد.
از: ایندیپندنت