از آنجا که تجربه انقلاب ۵۷، شور و شوق مردم در همبستگی برای پایان دادن به استبداد و وابستگی و اندکی بعد فرا آمدن سلطه استبداد سیاه دینی را از نزدیک تجربه کرده ام، و از آنجا که در این ۴۴ سال، هرگز مبارزه برای دستیابی به حاکمیت ملی را ترک نکرده، و بالاخره از آنجا که عشق به میهن و سربلندی ملت ایران همواره نیرودهنده و تداوم بخش انگیزه حرکت ام بوده است، بخود اجازه می دهم صمیمانه بعنوان یک ایرانی نکات زیر را مطرح کنم:
۱ ـ اگر چه دید نسل جوان امروز به زندگی با نسل ۴۰ سال پیش متفاوت است و جهان نیز در این بین تغییرات فراوانی کرده است، اما باید هوشیار بود که اصول بنیادین و ارزشهای زیرساختی دمکراسی و روش مبارزه موفق برای استقرار آن تغییر نکرده اند و لازمه های خود را دارند؛ از اینرو یادآوری چند مورد از این اصول بکار جنبش امروز ایران می آید:
الف ـ ایران کشوریست با تاریخی بلند، به بلندای تاریخ تمدن جهان و نیاز به کمک “قدرتها”! ندارد. با وابستگی و کمک خواستن از این و آن قدرت، نه تنها نمی توان با رژیم وابسته حاکم برای استقرار دمکراسی در ایران مبارزه کرد، بلکه آینده ای بسیار خطرناک هم پیشاروی ما قرار خواهد گرفت. در خاورمیانه نتایج فاجعه بار دخالت قدرتها در افعانستان و عراق و سوریه را دیده ایم و نیازی به تکرار تجربه آنها نداریم و دریافتیم چگونه گروههای وابسته محل نزاع قدرتها در کشور می شوند. وظیفه ایرانیان، خصوصا ایرانیان خارج از کشور تماس با افکار عمومی کشورهای دیگر است تا دولتهای آنها نتوانند به کمک رژیم بیایند. قطع روابط با جمهوری اسلامی کمکی به جنبش مردم ایران نمی کند بلکه شفاف سازی روابط پنهانی قدرتهای بیگانه با جمهوری اسلامی و هم چنین افشای روابط با برخی از مخالفان جمهوری اسلامی است که به کمک جنبش می آید. توانایی ملت ایران در عمل کردن در استقلال است و نه در وابستگی و سرسپردگی به قدرتهای بیگانه. پایه مهم فرهنگ دمکراسی، مسئول بودن احاد مردم است و وابستگی و دست دراز کردن بسوی بیگانه، اعتیاد غیر مسئول بودن را، که با دمکراسی مغایرت دارد، هر چه بیشتر اشاعه می دهد. از اینرو باید به رعایت اصل استقلال در جنبش، حساسیت و توجه کامل داشت. هم در انقلاب مشروطه، هم در نهضت ملی کردن صنعت نفت و هم در جریان انقلاب ۵۷، وابسته ها در به انحراف کشاندن این حرکت نقش اساسی بازی کردند.
ب ـ با بکاربردن خشونت عریان نمی توان بر خشونت رژیم فائق آمد و استفاده از زور، تنها در مقابل تجاوز، آنهم تا رفع و خنثی کردن آن موثر است. به کار بردن خشونت این امکان را نمی دهد که جنبش همگانی شود. در عین قاطعیت در مقابل رژیم، تلاش برای جدا کردن عناصر سرکوب رژیم اساسی است. اگر اینکار صورت نگیرد آنها با رژیم باقی خواهند ماند و میزان خشونت هم بالا خواهد گرفت. باید نیروهای انتظامی را تا آنجا که ممکن است، به ترک وظیفه ناشایسته ای که رژیم بر عهده آنان گذاشته است خواند. در مقابل ستمگری آنها محکم و استوار ایستاد اما پیش قدم شدن در خشونت درست نیست. روش خشونت زدایی را باید پیشه کرد که همه جا جواب مثبت داده است.
ج ـ از جمله ویژگیهای این جنبش، همگانی بودن آن می باشد زیرا دفاع از حقوق همه، همبستگی تحسین برانگیز اقشار مختلف جامعه در قالبهای قومی، عقیدتی، جنسیتی، صنفی، زبانی و فرهنگی را بر می انگیزد و این اتحاد برای احقاق حقوق، رمز پیروزی این جنبش است که حتی مرزهای وطن را درنوردیده و از کشورهای همسایه تا دورترین نقاط جهان، در جای جای این جهان ملتهب و تشنه آزادی خود را نمایان کرده است. اگر روش، دفاع از حقوق و ماندن زیر پرچم استقلال و آزادی خواهی باشد، این همبستگی حفظ می شود و میتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند. با طرد حقوق بخشی از مردم، و به نسیان سپردن کرامت انسان و توهین به دین ها و مرامهای مختلف نمی توان همبستگی ایجاد کرد، و نمی توان دولتی جدا از بنیاد دین و مرامها ساخت. اگر معتقد به دولتی حقوقمدار هستیم می باید رفتار و گفتار و کردارمان بیان حقوق باشد و بدین قسم از هر گونه توهین پرهیز کرد. فساد و جنایتی که رژیم حاکم، بنام دین کرده است نباید ما را به واکنش شدن بیانگیزد. اگر می خواهیم ایران فردا متعلق به همه باشد و دولت از سلطه بنیاد مرام و دین رها شود، باید تفکر و اندیشه جدا کردن بنیاد دین از دولت را به پیش برد. در اینصورت است که بی باور و با باور می توانند در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنند و به ساختن ایرانی آباد بپردازند.
هشدار اینکه، عدم توجه به این اصول، جنبش را به انحراف خواهد برد و یا پروسه کنار زدن رژیم اهریمنی را به عقب خواهد انداخت و یا استبدادی دیگر را بر کشور حاکم خواهد کرد.
۲ ـ اتحاد و همبستگی، زمانی ممکن و میسر می شود که هم مشترکات و هم اختلاف ها در اصول و روشها آشکار باشند. اگر اختلاف اصولی باشد، مثلا اگر بخشی برای استقلال و بخشی در راه وابستگی گام بردارند، مسلما همبستگی و اتحاد ممکن نمی شود. با سرپوش گذاشتن بر سر اختلافها، اتحاد ممکن نمی شود. پس باید همه نظرات خود را به دور از حب و بغض ها اعلام کنند و چماق “الان وقت بحث نیست” بر سر کسی وارد نشود. هیچ چیز بیشتر از مشارکت همه برای ساختن آینده، ما را قوی تر نمی کند. از اینرو، از هم اکنون همه باید ابراز نظر کنند تا جنبش شفافیت پیدا کند. نمی توان تعیین نوع رژیم آینده ایران را به فردا واگذار کرد و هرگونه سخن در باره آنرا را سانسور نمود مگر اینکه تغییر از طریق مردم صورت نگیرد. هیچ جنبشی تنها با شعارهای ضد نظام حاکم پیشروی نمی کند و اصولا نمی توان در ابهام حرکت کرد. واقعیت اساسی این است که هویت جنبش از ضدیت با خامنه ای و نظامش ناشی نمی شود زیرا در پایان هر مخالفتی باید افقی نو وجود داشته باشد. باید از ابهام، تحت “شعار مرگ بر خامنه ای و یا مرگ بر دیکتاتور” بیرون آمد و مشخصات بدیل از هم کنون مشخص شود. اگر جامعه خواستار استقرار دمکراسی و حاکمیت ملت است تا بدیلی بر اساس استقلال و آزادی با همراهی زنان و مردان شریفی که اکنون یا در میدان مبارزه حضور دارند، یا در بند هستند و یا در تبعید، و در استقلال کامل از رژیم و قدرتهای خارجی، تنها برای ساختن ایرانی سربلند می کوشند، باید شعار محوری خود را بیانگر این بدیل کند و از هم اکنون به بدیل شفافیت بخشد.
امید که همه در این راه با هم کوشا باشیم.
مهران مصطفوی
از: گویا