محمد جواد اکبرین: رفع حصر پایان ماجرا نیست

یکشنبه, 8ام دی, 1392
اندازه قلم متن

 

محمد جواد اکبرین، دین پژوه و روزنامه نگار اصلاح طلب ساکن پاریس است که فعالیت روزنامه نگاری و سیاسی خود را پس از دوم خرداد سال ۱۳۷۶ با درج مقالاتی در رونامه‌های نشاط و عصر آزادگان آغاز کرد. وی پس از توقیف مطبوعات در اردی بهشت ۱۳۷۹، از جمله روزنامه نگارانی بود که مدتی را در زندان سپری کرد.

در راستای موضوع پرونده ی ویژه ی این شماره از ماهنامه ی خط صلح، به سراغ آقای اکبرین رفتیم و با وی در خصوص تقابل جنبش سبز، جامعه ی مدنی و روحانی، به گفتگو نشستیم.

وی می گوید براى هواداران آقای روحانی اصلاً قابل قبول نیست که رفع حصر در همین نخستین سال فعالیت دولت صورت نگیرد، چرا که حسن روحانی در دوران تبلیغات انتخابات، افتخارش این بود که رفع حصر آیت الله منتظرى توسط او صورت گرفته است. وی هم چنین معتقد است که رفع حصر، پایان یک ماجرا نیست بلکه آغاز بازگشت به نقطه اى است که از همان نقطه، راه را اشتباه رفته اند…

آقای اکبرین؛ آیا شما تصور می‌کنید حمایت از دولت آقای روحانی، با توجه به دیدگاه‌ها و آرای ایشان، موجب بهبود وضعیت جامعه ی‌ی مدنی در ایران خواهد شد؟

بستگى دارد به این که مراد شما از بهبود، دقیقاً بهبود باشد نه درمان؛ اهمیت این دقت در آن جاست که خیلى از منتقدان روند حرکت دولت آقاى روحانى و دیدگاه هاى او، وقتى توقعات و انتظارات شان را شفاف تر مى گویند معلوم مى شود که تنها توقع بهبود ندارند بلکه دقیقاً در جستجوى درمان اند و به همین علت هم به شدت ناراضى و حتى ناامیداند؛ در حالى که با مواضع آقاى روحانى و محافظه کارى هاى طبیعى دولت او، وضعیت جامعه ی مدنى ما درمان نمى شود، بخشى از بیمارى و ضعف موجود به خود جامعه ی مدنى بر مى گردد و بخشى هم البته به حکومتى که نه تنها بسترسازى نکرده بلکه پایه هاى شکل گیرى یک جامعه ی مدنى مقتدر را به شدت شکننده و آسیب پذیر کرده و در برخى جهات هم به حال احتضار کشانده. اما اگر مرادتان بهبود باشد بله؛ من فکر می کنم با حوصله مى توانیم این شطرنج را به سود جامعه ی مدنى پیش ببریم و اگر باور داشته باشیم که، راهى جز بهبود تدریجى وضع موجود نداریم حمایتِ توأم با مطالبه از دولت جدید مى تواند مفید باشد.

با روی کار آمدن آقای روحانی، مطالبات جنبش سبز که به هر حال متشکل از خیل عظیمی از مردم معترض بود، چه شده و چه طور پیگیری می‌شود؟ به نظر نمی ‌آید که رهبری و نیروهای شناخته شده‌ی آن، قصد تقابل با دولت جدید را داشته باشند…

نه تنها قصد تقابل ندارند، بلکه مى توانم به صراحت بگویم آن ها خود را پیروز انتخابات ٩٢ مى دانند؛ حالا دیگر اصول گرایان هم مى دانند که اگر اراده، حضور و هوادارى جنبش سبز نبود این دولت پیروز نمى شد، تندروترین و ناصادق ترین بخش اصول گرایان را همین روزنامه ی کیهان نمایندگى مى کند؛ نگاه کنید به این روزنامه که تنها یک روز مانده به انتخابات، یعنى به ٢٣ خرداد ٩٢، به صراحت نوشت که به تعبیر آقاى شریعتمدارى “وطن‌فروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ٨٨” از آقاى روحانى حمایت مى کنند و تاکید کرد که “نامزد آن ها [یعنى حسن روحانى] هم به حضور و حمایت این عده که در فتنه ی ٨٨ آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند افتخار می‌کند”؛ پس مسئله نه تنها تقابل نیست بلکه اگر جنبش سبز و وعده ی آقاى روحانى به تأمین مطالبات این جنبش نبود اتفاق دیگرى مى افتاد. اما با این همه، حفظ تعادل میان اتحاد با دولت آقاى روحانى و انتقاد از او، مهم ترین دغدغه مى تواند باشد؛ اگر تعادل به سود هر یک از دو سوى اتحاد و انتقاد به هم بخورد مطالبات جنبش سبز با تأخیر مواجه مى شود؛ این تعادل یک فشار تولید مى کند تا هم دولت و هم حکومت یادشان نرود که در چه وضعیتى قرار دارند و چه وظایفى بر عهده دارند که البته در صدر آن وظایف، حل مسئله ى حصر است.

اگر مطالبه‌ ی پایان حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، هم‌چنان یک خواسته‌ی جدی مقابل حکومت ایران است، این خواسته از سوی چه طیفی مطرح می‌شود و با چه وزن و اهرمی؟ همین طور می‌توانید بفرمائید که این خواسته چطور پس از گذشت چندین ماه از روی کار آمدن دولت جدید، محقق نشده است؟

ببینید این مهم ترین چالش دولت کنونى است؛ البته هر دولتى که سر کار مى آید، تقریباً تمام دوره اش را وقت دارد براى تحقق وعده هایى که داده؛ چه رسد به این که مثلاً چند ماه گذشته باشد؛ اما در وضعیت کنونى، دولت براى حل مسئله ی حصر فرصت بسیار محدودى دارد؛ هم نزد هوادارانش و هم مخالفانش… از طرفى براى هوادارانش اصلاً قابل قبول نیست که رفع حصر در همین نخستین سال دولت آقاى روحانى صورت نگیرد، خود او هم در دوران تبلیغات انتخابات، افتخارش این بود که رفع حصر مرحوم آیت الله منتظرى توسط او صورت گرفته و تاکید کرده بود که مى توان در طول یک سال، پرونده ی حصر و زندانیان سیاسى را بست؛ در واقع به مردم نشانه اى داد که مى تواند این گره را هم باز کند. اگر براى حل مشکلات سیاست خارجى و اقتصاد مى توان به دولت روحانى وقت داد و اندکى صبورى کرد، اما در این مسئله مطلقاً جاى مماشات نیست، دستِ کم تصور من این است که آبرو و اقتدار دولت در گرو این رفع حصر و سامان دادن به پرونده ی زندانیان سیاسى است و اگر یک سال بگذرد و دولت در این ماجرا موفق نشود سقوط او در افکار عمومى آغاز مى شود. از طرف دیگر، مخالفان دولت هم، چون اهمیت این نقطه ى استراتژیک را مى دانند به ناتوانى او در این نقطه امید بسته اند.

اگر امروز به این حصر پایان داده شود، به نظر شما چه دستاوردهایی برای حکومت ایران از آن حاصل شده و همین طور چه هزینه‌ای از سوی حکومت ایران برای این حصر پرداخت شده است؟

در هر صورت دستاوردش بسیار کمتر از هزینه اى است که پرداخت کرده؛ فرض کنید اگر آقاى خامنه اى در انتخابات ٨٨، با مردم مدارا مى کرد و به آن نبرد خونین نظامیان و شبه نظامیان با معترضان رضایت نمى داد؛ آیا مى توانید تصور کنید که چه دستاورد بزرگى براى شخصیت خود و نظام داشت، اما بعد از ۴ سال، مجبور شد به آمدن دولتى رضایت دهد که مطالبات همان مردم در سال ٨٨ را نمایندگى مى کرد، خب! همان طور که این جا هزینه اى که حکومت پرداخت کرده بسیار بیش از دستاورد آن است در ماجراى رفع حصر هم همین است. یک نسل حالا حق دارد از کارنامه ی حکومتى بپرسد که در میان ۶ رئیس جمهور پیشین اش، جز یکی‌شان که همان اول کار شهید شد، ۴ تای‌شان خائن و فتنه‌گر و بی‌بصیرت و انحرافى شدند و آخرى که با تقلب در مسند ماند هم امروز اسناد میلیاردها “تدلیس”اش یک به یک آشکار می‌شود؛ رئیس جمهور جدید هم که هنوز نیامده برخى رفتارهایش از نظر رهبرى “نا به‌جا”ست، یک نخست وزیر و یک رئیس مجلس هم که در حصرند، جانشین رهبری‌اش در حصر و رنج بود تا درگذشت، فعالیت مهم ترین احزاب کشور ممنوع است، صدها نشریه، توقیف یا متوقف شده‌اند، اقتصادش ویران شده و مهمترین جوانان پایه ‌گذار انقلاب ۵٧ زندان اوین را پس از پیروزى انقلاب شان تجربه کرده‌اند… به گمانم دیر شده براى این که بخواهیم براى رفع حصر دستاوردى تعریف کنیم… حداکثر، جبران دیرهنگام یک خطاى فاحش است.

به عنوان آخرین سوال، پایان حصر را نشانه و نماد چه چیزی باید بدانیم؟

نشانه ی ضرورت بازگشت به همان نقطه ی شروع انحراف و ادامه ی اصلاحات؛ بگذارید روشن تر بگویم: در واقع تمام هشدارهایى را که میرحسین موسوى و مهدى کروبى در انتخابات ٨٨ مطرح کردند بعدها از زبان اصول گرایان شنیدیم و بسیار تندترش را هم شنیدیم؛ آن ها انحراف و فساد جارى در دولت آقاى احمدى نژاد را یا روایت کردند یا پیش بینى؛ آن ها به صراحت گفتند که او دروغ مى گوید و در آمار تقلب مى کند؛ اما آقاى خامنه اى در نخستین نماز جمعه ی بعد از انتخابات ٨٨ نامزدها و معترضان را ملامت کرد که چرا رئیس دولتِ نزدیک به او را دروغ گو خوانده اند؟ اما تنها کم تر از دو سال بعد، رسانه هاى اصول گرایان پر بود از توصیف مستقیم یا غیرمستقیم دولت احمدى نژاد به دروغگویى… این روند نشان مى دهد چه کسانى درست مى گفتند و درست مى دیدند؟ البته فکر می کنم با مشارکت در انتخابات ٩٢، جنبش سبز از این گذشته عبور کرده است، بر واژه ی “عبور” تاکید می کنم زیرا نه تعبیر “بخشش” را چندان مى فهمم و نه ظلمى که اتفاق افتاد بخشیدنى و فراموش کردنى است اما براى جلوگیرى از هزینه ی بیش تر، باید از گذشته عبور و باز هم شروع کرد… این ها را گفتم تا نتیجه بگیرم که رفع حصر، پایان یک ماجرا نیست بلکه آغاز بازگشت به نقطه اى است که از همان نقطه، راه را اشتباه رفته اند… باید پس از رفع حصر، به تدریج مهاجران هم برگردند تا باب تبعید منتقدان بسته شود، رفع حصر، نماد همه ى این ها و نشانه ى ادامه ی اصلاحات است.

با سپاس از فرصتی که در اختیار خط صلح قرار دادید.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.