اگر رژیم ایران به سلامت و رفاه مردم خود اهمیت میداد، هرگز حاضر نمیشد دهها میلیارد دلار برای پروژه هستهای سرمایهگذاری کند
بهتازگی در پی موافقت تهران، رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دوباره به ایران سفر کرد- وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی سالانه چهار بار در وین تشکیل جلسه میدهد. در این جلسات، در خصوص فعالیتهای هستهای یا ممنوعیت آزمایشهای هستهای تصمیمهایی اتخاذ میشود و ضمن بررسی تحولات کشورهای سازنده سلاحهای هستهای، درباره اقدامهای آنان بیانیههای صادر میشود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اتخاذ مواضع لازم و پیگری مسائل مربوط به آینده صلح و امنیت جهانی و حفظ سلامت مردم، ناظران، بازرسان و نهادهای مربوطه خود را به کار میگمارد و کارشناسان و متخصصانش را به هر کشوری که لازم بداند، اعزام میکند تا فعالیتهای موردنظر را انجام دهند.
در سال ۲۰۱۱ و به دنبال زمینلرزه ویرانگر و سونامی که به وقوع فاجعه هستهای فوکوشیما در ژاپن منجر شد، کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی عازم ژاپن شدند. همانطور که پس از فاجعه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ که به کشته شدن حدود ۹۳ هزار نفر منجر شد، کارشناسان آژانس برای مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش ابعاد فاجعه به اوکراین رفتند. به دنبال تشدید جنگ اوکراین، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، سال گذشته درباره خطر قریبالوقوع نیروگاه هستهای زاپروژیا هشدار داد.
این اواخر و در پی موافقت تهران، رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به ایران سفر کرد؛ مشروط بر اینکه در جریان این سفر با ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، ملاقات کند. پس از این بازدید، گروسی اعلام کرد که مذاکراتش «مثبت» بود و محور اصلی آن را افزایش تعداد بازرسان، نصب مجدد دوربینها و به دست آوردن اطلاعات از این دوربینها شکل میداد. با این حال و پیش از رسیدن هواپیمای گروسی به فرودگاه وین، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران، برخلاف اظهارات گروسی، تاکید کرد که در مورد نصب دوربینها صحبت یا توافقی میان دو طرف صورت نگرفته است.
البته عقبنشینی از تعهد یکی از ویژگیهای دولت جمهوری اسلامی است. هر زمان که موعد نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نزدیک میشود، تهران شروع به امتیازدهی میکند تا برای بازگرداندن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و فعالسازی «مکانیسم ماشه» تصمیمی گرفته نشود. آنچه در این میان باعث شگفتی میشود، این است که کشورهای اروپایی همچنان به ابتکارات خود در قبال رژیم ایران ادامه میدهند؛ افزون بر اینکه واشنگتن نیز بهجای جستوجوی طرحهای جایگزین به منظور بازدارندگی رژیم ایران از دستیابی به سلاح هستهای، رسیدن به توافق بد هستهای را ترجیح میدهد.
رژیم ایران که با اصرار بسیاری به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است و برای تولید سلاح هستهای و موشکهای حامل کلاهکهای هستهای میلیاردها دلار هزینه میکند، در حالی که مردم ایران در فقر و محرومیت به سر میبرند، بر این باور است که این سلاح رژیم را از خطر سقوط نجات میدهد. رژیم جمهوری اسلامی معتقد است مخالفان داخلی را میتوان چه با سرکوب شدید و چه با سکوت در برابر عوامل داخلی مسمومیت دانشآموزان دختر در مدارس و دانشگاهها با این هدف که زنان را به خاطر نقششان در تظاهرات پاسخگو بدانند، کنترل کرد.
در واقع، از زمانی که خمینی در سال ۱۹۷۹ قدرت را به دست گرفت، ایران به دلایل ایدئولوژیک در تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است. تهران بدون بهرهگیری از تجارب تلخ دیگران در این زمینه، سعی دارد از سلاح هستهای به عنوان ابزاری برای حمایت از رژیم جمهوری اسلامی استفاده کند؛ در حالی که کشورهای که سلاحهای هستهای در اختیار دارند، از وجود آن در رنجاند، بهویژه اینکه زرادخانههای هستهای پیش از آنکه تهدیدی برای دیگران باشند، خطرهای احتمالی بسیاری برای کشورهای هستهای و ملتهای آنها دارند.
این زرادخانههای عظیم کشورهایی که آنها را در اختیار دارند، دچار چالش میکنند و خطرهای زیادی به دنبال دارند که ممکن است به عواقب فاجعهباری منجر شود. کلاهکهای هستهای اغلب برای مدت طولانی بدون حرکت و بدون امکان آزمایش، زیر زمین ذخیره میشوند. سپس چه کسی میداند که آیا این کلاهکها هنوز قابلاستفادهاند و بهجاهایی که ذخیره شدهاند آسیبی نمیرسانند؟
همین امر باعث شد تا کارشناسان در مورد میزان قابلیت اطمینان این تسلیحات شک و تردید داشته باشند؛ به ویژه اینکه کشورهای هستهای برای چندین دهه (۱۹۶۶-۱۹۶۲) موشکهای حامل کلاهکهای هستهای را مستقیم آزمایش نکردهاند. علاوه بر اینکه تاکنون هیچ کشوری کلاهک هستهای حملشده با موشک بالیستیک را آزمایش نکرده است.
به همین دلیل، اصرار تهران برای در اختیار داشتن تسلیحات هستهای و تلاش برای توسعه موشکهای بالیستیک که توانایی حمل کلاهکهای هستهای داشته باشند، تصمیمی تعجبآور است. در حالی که آمریکا و روسیه قراردادهای سالت۱ و سالت۲ را امضا کردهاند و حتی پس از دو بار تمدید توافقنامه استارت، هنوز به مذاکره (در جلسات قاهره) برای کاهش میزان کلاهکهای هستهای خود ادامه میدهند، تهران بهشدت به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است. این در حالی است که وجود سلاح هستهای در ایران مردم این کشور را همواره در معرض خطر قرار میدهد؛ به ویژه اینکه برخی از موشکهای ایرانی در حالی که روی سکوی پرتاب قرار داشتند، منفجر شدند.
جالب اینجا است که بهرغم تجربه تلخ فاجعه چرنوبیل و پیامدهای آن بر اروپا، کشورهای اروپایی بدون نگرانی از خطر دستیابی ایران به سلاح هستهای و خطرهایی که اینگونه سلاحها میتواند برای مردم ایران و کشورهای همسایه ایجاد کند، همچنان بر لزوم باز نگه داشتن درها به روی ایران اصرار دارند.
البته اگر رژیم ایران به سلامت و رفاه مردم خود اهمیت میداد، هرگز حاضر نمیشد دهها میلیارد دلار برای پروژه هستهای سرمایهگذاری کند که در گام نخست، تهدیدی برای خود مردم ایران است، علاوه بر اینکه این اقدام شهروندان ایران را از دستیابی به ابتداییترین حقوق زندگی محروم میکند.
از: ایندیپندنت