آیا رضا پهلوی در ارجحیت نظام جمهوری به شاه موروثی که بارها از آن سخن گفته بود، خلف وعده کرده است؟
اتفاق هایی رخ داده که اگر پای هوشیاری بلنگد و نشود به موقع بر آن فائق آمد موجب ریزش سیاسی در سوی طرفداران ایجاد “همبستگی ایرانیان” میگردد. به خاطر آریم که ایجاد “همبستگی” مدام در حال رویش بوده و خار چشم حکومت اسلامی شده بود و نیز باعث شتاب گیری در طیفهای سازمانهای جمهوری خواه و بلوکهای سیاسی دیگر تا گردهم آیند. همه اینها رویدادهای خجسته و امیدبخش بود. اما متأسفانه و به ناگهان با کجی هایی در میدان اپوزیسیون حکومت اسلامی مواجه شدیم که از آن صدای مشموم چرخش از مسیر همبستگی بر خاسته و ادامه این مسیر را در هالهای از ابهام باقی گذاشت. براستی چه رخ داده؟ بی شک تشدید تفرقه میان خطی که به سوی همبستگی ایرانیان رهنمون بوده و خطی که میخواهد رضا پهلوی را بعنوان شاه به خیزش انقلاب ۱۴۰۱ تحمیل کند.
اتفاقات تفرقه افکنانه از روزی رخ برنمودند که رضا پهلوی طی توئیتی از “شورای همبستگی مهسایی” خروج کرده بود. مضمون این توئیت حاکی از اختلافات درونی شورای مذکور بوده که بعدها با مصاحبه حامد اسماعیلیون و مسی علینژاد، صحت آن معلوم گشت. اختلافات درون “شورا” باید جدی میبود که رضا پهلوی ترجیح داده از آن خارج شود.
از سوی دیگر مخالفت شهریار آهی از “انحلال” سپاه پاسداران مندرج در “منشور مهسایی”، و درخواست ایشان در تعدیل این موضعِ منشور، هنگامی بیان شده که اکثریت ایرانیان مقیم اروپا و امریکا طی تظاهراتهای گسترده خواهان قرار گرفتن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی بوده و هستند و همزمان شهریار آهی آگاهانه، طی یک مناظره با مهدی مهدوی آزاد بخشی از فرماندهان و بدنه سپاه را سالم ارزیابی کرده در حالیکه این موضوع نمیتوانسته در این موقعیت و فضای تفرقه افکنانه ارجح بوده باشد! چونکه مثل روز برای همه روشن است که خیزش انقلاب ۱۴۰۱ این دسته از سپاهیان را با آغوش باز پذیرا خواهد بود و دیگر لزوم بیان و عمده کردن این مسئله وجود نداشته! نفتی که بر هیزم سردرگمی میان ایرانیان ریخته شده و احتمالا مربوط میشود به وجهی از “نیروی فشار از بیرون” که حامد اسماعیلیون و مسی علینژاد از آن سخن گفته بودند، به آتشی شعله کشیده شد که میتواند حتا تزلزل در تصمیم اتحادیه و شورای اروپا نسبت به تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران را، تشدید کند.
در راستای این بستر شوم، وقایع بعدی رخ نمودند. زبان بی بند و بار و تفرقه رضا تقی زده بنفع سلطنت طلبان افراطی و بی توجه به عوامل حکومت اسلامی که تحت عنوان سلطنت طلبی وارد میدان شدند، تیزتر از پیش شد. بازگشت به قانون اساسی مشروطه و ولیعهدی رضاپهلوی از سوی امیر طاهری بار دیگر برجسته شد. همزمان در سه شهر اروپایی پاریس، فرانکفورت و لندن از سوی سلطنت طلبان افراطی تجمعات مستقل بنفع شاهیِ رضاپهلوی و با شعار “شاه ایران کیه رضا رضا پهلویه” یا “رهبر ما پهلویه هر که نگه اجنبیه”، صورت پذیرفت.
همه این اتفاقات که قطعاً عوامل حکومت اسلامی، مخفی شده در پشت طرفداری از سلطنت طلبی، نقش داشته و دارند باعث تفرقه و چند دستگی میان طرفداران تشکیل همبستگی ایرانیان شده و بنفع سلطنت طلبان افراطی. دستهای از همان ابتدا به مسیر سلطنت طلبان افراطی راه افتادند و دستهای سر در گم مانده، دستهای به انزوا رفتند و نیز دستهای دیگر هشدار میدهند. حال رضا پهلوی باید نشان دهد در کدام سمت ایستاده است؛ در سمت سلطنت طلبان افراطی یا در سمت طرفداران تشکیل همبستگی ایرانیان؟ اگر در سمت اولی ایستاده باشد در اینصورت باید پرسید آیا رضا پهلوی در ارجحیت نظام جمهوری به شاه موروثی که بارها از آن سخن گفته بود، خلف وعده کرده است؟
نیکروز اعظمی
از: گویا