علی افشاری
شورش گروه واگنر به رهبری پریگوژین علیه وزارت دفاع روسیه و ولادیمیر پوتین بازتاب گستردهای در جهان داشت. یکی از پررنگترین واکنشها در ایران بروز یافت. تحلیلی در خصوص این واکنشها در طیفهای سیاسی ایران.
ایرانیان داخل و خارج از کشور با حساسیت بالا اخبار تحولات درگیری دو روزه بین نیروهای واگنر و ارتش روسیه را دنبال کردند که در نهایت با وساطت الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس، با مصالحه پایان پیدا کرد.
اگرچه چشمانداز توافق بین پوتین و پریگوژین هنوز مشخص نیست، اما به نظر میرسد فعلا اختلاف موجود در ظاهر برطرف شده و درگیری در درون نیروهای نظامی و شبهنظامی روسی در جنگ علیه اوکراین متوقف شده است. در عین حال تاثیر منفی این رویداد بر دولت روسیه در حدی بود که میخائیل میشوستین، نخستوزیر روسیه، اظهار داشت «ثبات داخلی روسیه با چالش مواجه، اما برطرف شد».
اما رصدکردن واکنشها در ایران به رویداد فوق بار دیگر شکاف عمیق و گسترده بین مردم و حکومت را آشکار کرد. از زاویه دیگر نیز چندپارگی موجود بین اصولگرایان با اصلاحطلبان و اعتدالیها را نمایان ساخت.
مستقل از نگرانیهایی که بابت مواضع افراطی و اقدامات جنایتکارانه گروه “واگنر” وجود داشت، اما اکثریت قریت به اتفاق مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی ایران و بویژه مخالفان نهاد ولایت فقیه از نافرمانی پریگوژین و تضعیف پوتین در روسیه استقبال کردند. حتی برخی نیز شتابزده سقوط پوتین را پیشبینی کردند.
نیروهای سیاسی نزدیک به خامنهای و نهاد سپاه پاسداران نیز از ابتدا با پوشش گسترده اخبار درگیری داخلی روسیه، به نفع پوتین سمتگیری کردند. خبررسانی آنها عمدتا بازتاب رسانههای دولت روسیه و فضاسازی علیه گروه واگنر بود. اگرچه آنها در ساعتهای اولیه جا خورده بودند، اما به مرور این تصویر را تبلیغ میکردند که پوتین بر این بحران غلبه خواهد کرد.
ولی غافلگیری و در عین حال نگرانی از بروز جنگ داخلی در روسیه باعث شد تا وزارت خارجه موضعی محتاطانه بگیرد. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه، بدون اینکه به صراحت از دولت روسیه حمایت کند، اعلام کرد که «رویداد اخیر در روسیه موضوع داخلی این کشور است» و «جمهوری اسلامی ایران از حاکمیت قانون در فدراسیون روسیه حمایت میکند».
در ادامه، ابراهیم رئیسی در گفتوگویی تلفنی بر حمایت جمهوری اسلامی از حاکمیت ملی روسیه تاکید کرد. موضع حمایتی نه چندان پررنگ و ژلاتینی حکومت محصول عدم قطعیت و فقدان تحلیل جامع از شرایط متغیر در روسیه بود.
موضعگیری رسمی جمهوری اسلامی نسبت به رویارویی اعضای گروه واگنر و وزارت دفاع روسیه مشابه سمتگیری در مورد جنگ روسیه و اوکراین از نوعی دوگانگی برخوردار است که در ظاهر نوعی بیطرفی را در چارچوبی محاسبهگرانه نشان میدهد، ولی مانعی برای حمایت عملی ایجاد نمیکند.
در واقع حکومت میپندارد که میتواند منافع خود در اتکا به شرق را بدون آنکه در ظاهر پیامدهای آن را بپیذیرد، جلو ببرد. این سیاست که منجر به رفتار دوگانه شده، نتیجه سمتگیری به طرف پوتین در چارچوب دشمن مشترک و برخورد سلبی برای جلو بردن راهبرد غربستیزی و مدیریت پیامدهای آن است.
از این رو، برخلاف موضع محتاطانه رسمی، در عمل رسانههای اصولگرایان و مدافع مطلق نهاد ولایت فقیه از ابتدا به حمایت از ارتش روسیه پرداخته و رسانههای غربی را به بزرگنمایی پوشش اقدامات گروه واگنر متهم کردند. همچنین پروپاکاندایی در حمایت از توان نیروهای نظامی روسیه راه انداختند. در سطح پایینتر بحثهایی در خصوص ضرورت مداخله سپاه پاسداران به نفع ارتش روسیه مطرح شد! برخی از فعالان رسانهای اصولگرا با مقایسه این حوادث با جنگ داخلی سوریه، رجزخوانی کردند که سپاه قدس توانایی کمک به بقای پوتین چون بشار اسد را دارد!
شباهت بالای حملات کلامی پوتین علیه گروه واگنر و رهبر آن با مواضع علی خامنهای در محکومیت و تخریب اعتراضات داخل ایران دیگر وجه اشتراک و همسرنوشتی حکومتهای ایران و روسیه به مثابه دو شکل از نظامهای اقتدارگرا را آشکار کرد. به عبارت دقیقتر مستقل از محاسبات سیاسی، ویژگیهای مشترک گفتمانی و ساختاری در امر حکمرانی، آنها را به نحو اجتنابناپذیری به هم نزدیک میکند.
رهبران خودکامه با پنهان شدن پشت مفاهیمی چون استقلال، امنیت، ناسیونالیسم و تاریخ کشور و تجزیههراسی و انتساب همه چیز به دشمن و تحریف مخالفتها و اعتراضات به “فتنه” به دنبال بقای حکومت مطلقه و تداوم خودخواهی بیمارگونه هستند.
اما مخالفان و معترضان در ایران به صراحت خواهان شکست پوتین بودند که به مرور از سطح انتظارات آنها کاسته شد. افکار عمومی ایران بار دیگر مخالفت خود با حکومت را در سیاست خارجی و راهبرد نگاه به شرق آن نشان داد. معضل روسیه پوتینی و ضرورت مهار توسعهطلبی و ماجراجویی آن و نگرانی از گسترش نفوذ روسیه و روسوفیلها در سیاست ایران فقط متعلق به اکثریت اپوزیسیون نیست، بلکه در بین جناحهای اصلاحطلب، اعتدالی و اصولگرایان منتقد نیز حمایت گستردهای دارد.
محمدعلی ابطحی در کانال تلگرامیاش نوشت که «برای دومین بار ابهت روسیه شکست… روسیه آنقدر بزرگ نیست که محل اتکا باشد». علی مطهری اظهار داشت: «ماجرای واگنر هشداری است به روسگراها در ایران تا به سیاست “نه شرقی نه غربی” بازگردید». سید عباس صالحی، وزیر سابق ارشاد، در حساب توئیتری خود نوشت: «جماعت آتش به اختیار قانونگریز، روزی سلاح را به سوی جبهه خودیها میگشایند. این سنت تاریخ است. امروز واگنرها نمونه آن هستند. آیا درس عبرت میگیریم؟»
اصولگرایان بعد از مصالحه و رفتن پریگوژین به بلاروس روحیه گرفته و به مخالفان دولت روسیه حمله کردند. به عنوان نمونه روزنامه کیهان نوشت: «عقبنشینی واگنر مدعیان اصلاحات را سنگ روی یخ کرد». این روزنامه “اصلاحطلبان” را شماتت کرد که در برابر حمله پلیس ضدجرائم سازمانیافته آلبانی به مقر سازمان مجاهدین خلق سکوت کردند، اما اقدام علیه روسیه را لحظه به لحظه خبررسانی میکنند».
البته برخلاف ارزیابی شتابزده اصولگریان و بخش مسلط قدرت، دولت روسیه از زیر بار آوار نافرمانی گروه واگنر کاملا بیرون نیامده و چشمانداز آینده روشن نیست. استقبال آنها از عقبنشینی پریگوژین و نجات موقت پوتین از بیثباتی در داخل روسیه ریشه در این واقعیت دارد که متزلزل شدن پوتین در حکمرانی روسیه تهدیداتی را متوجه نهاد ولایت فقیه و حامیان وضعیت موجود در ایران میکند. قدرت خامنهای و حامیان چهره کلاسیک جمهوری اسلامی در ایران با فرادستی پوتین و شی جین پینگ و تلاش ویژه آنها در رویارویی با تمدن غرب پیوند خورده است.
بنابراین چالش پوتین، چالش جمهوری اسلامی نیز هست و دوقطبی شدن فضای جامعه در مواجهه با شورش واگنرها در سطح زیرین واکنشی به اتکای راهبردی جمهوری اسلامی به پوتین و سرمایهداری الیگارشیک حاکم بر روسیه است.
از: دویچه وله