بهروز اسدی، فعال حقوق بشر
ایران وایر
نام «داخائو» را نمیتوان از تاریخ «جنایت علیه بشریت» پاک کرد. داخائو یکی از بزرگترین و مخوفترین اردوگاههای کار اجباری برای اسرای جنگی و زندانیان سیاسی و مذهبی جهان بوده است. این اردوگاه شکنجه و مرگ توسط ناسیونالیست سوسیالیستهای فاشیست یعنی حکومت نازیها، در آلمان بنا شد.
شواهد و قرائن گویای واقعیتی تلخ است که بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ بیش از ۲۰۰ هزار نفر در داخائو زندانی شدند. از آن میان، حداقل ۳۲ هزار زندانی که توسط اداره اردوگاه ثبت شده بودند، در داخائو جان باختند. کشتهشدن هزاران قربانی دیگر هم که نام آنها مشخص نیست، مستند شده است. به عبارتی، تعداد کشتهشدگان به بیش از ۴۱ هزار و پانصد نفر میرسد. بخش عمده این انسانهای بیگناه، در کورههایی که ساخته و تعبیه شده بودند، سوزانده شدند.
«داخائو» یک گواه تاریخی است که امروزه با سرلوحه «دیگر هرگز» یادآور و یادمان دوران گذشته تلخ، تاریک و دردناک بشر است. اتاقهای شکنجه و شلاق زدن زندانیان مقابل همدیگر برای تحقیر اقلیتها و دیگر دینباوران، مهاجران دگرباش، کولیها و بهویژه یهودیها، حکایت از اردوگاهی دارد که به شکل سیستماتیک، مخالفان و اسرا را در آن از بین میبردند.
اوایل سال ۱۹۴۰ بود که آزمایشهای پزشکی روی زندانیان به مثابه انسانهای آزمایشگاهی، در حوزههای مختلف پزشکی توسط پزشکان نازی به کار گرفته شد. و طی آن، هزاران اسیر و زندانی را به اجبار در آزمایشگاههای نازیها، تحت آزمایشهای میکروبشناسی، آسیبشناسی و پاندمی قرار میدادند. در آنجا، زندانیان را به انسانهای آزمایشگاهی تبدیل میکردند. چنانکه بحث درباره «اخلاق پزشکی»، بیمعنا و حتی توهین به این حرفه بود.
پزشکان در خدمت نازیها و تداوم حکومت آنها، شریک جرم و جنایت شدند. پروفسورها و متخصصان برجسته آن زمان، در خدمت نازیها قرار گرفتند. به طوریکه جنایتهای آنها را نمیتوان از نظامیان آدمکش نازی به سرکردگی «آدولف هیتلر»، کمتر دانست.
امروز جهان دوباره با مضمون همان جنایتها روبهرو است. این بار حکومت جمهوری اسلامی در ابعادی دیگر همان میکند که آنها کردهاند. عملکرد رژیمهای نازی هیتلری و جمهوری اسلامی «علی خامنهای» در «جنایت علیه بشریت» یک عملکرد را نشان میدهد؛ از بین بردن مخالفان و دگراندیشان.
جمهوری اسلامی با ایجاد زندانهای مخوف در سراسر ایران و وجود دهها هزار زندانی سیاسی و هزاران اعدام، بازداشتها، ضربوشتمها، شلاق زدنها و شکنجههای اجباری روحی و فیزیکی، ترور مخالفان در سطوح مختلف، در واقع تکرار جنایتهای همان متدولوژی رژیم دیکتاتوری هیتلر نازی، اما با ابعادی دیگر است.
جمهوری اسلامی جامعه را به سیاهی و تباهی رسانده است و تنها با زور و فشار به دگراندیشان و قشرهای دیگر جامعه، توانسته هنوز در اریکه قدرت دیکتاتوری به رهبری علی خامنهای، بر مسند زور و قدرت بر ملت ایران حاکم باشند. در حالیکه تعارض جامعه به سویی میرود که این نظام را در هم پیچید و بهسوی یک نظام دموکراتیک قدم بگذارد.
باید داخائو را بهخاطر سپرد. همانطور که بایستی پارامترهای موازی با آن مثل زندانهای «اوین»، «گوهردشت»، «دستگرد» و صدها زندان دیگر را پس از رهایی از این رژیم جنایتکار، برای نسلهای آینده، به عنوان نماد و یادمان «دیگر هرگز»، در تاریخ ایران ثبت کرد.
تشابهها میان اردوگاه کار اجباری و برخورد با زندانیان سیاسی، مسلکی و گروههای اتنیکی و همینطور رفتارهای غیرانسانی با این زندانیان، با رفتار و برخورد رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی در ابعادی دیگر بسیار زیاد است.
امروز، شاهدان، آسیبدیدگان، داغدیدگان و دادخواهان جنایتهای جمهوری اسلامی، گواه و دادخواست رسیدگی به جنایتهای حکومت دیکتاتوری مذهبی تئوکراتیک اسلامی ایران هستند.
برای دادخواهی، بایستی در آینده دادگاههای ذیصلاح در ایران و در سطح بینالمللی «جنایت علیه بشریت» جمهوری اسلامی را پیگیری کنند. جنایتهای این حکومت باید در تاریخ کنونی جهان، همچون داخائو ثبت شود.