جشن نوروز از مراسم بسیار قدیمی ایرانیان است. بنمایه این رسم کهن ایرانی آن قدر در تاریخ پیش میرود که به افسانهها و اسطورهها میپیوندند و قدمتی پیدا میکند در حد خود تاریخ پیدایی ملت ایران.
ایرانیان شرقی به ویژه از روزی که وارد مرحله دهنشینی و کشاورزی شدند، در میان مراسم جشنها و نیایشهای خود به فراگرد تغییر فصول توجه خاصی نشان دادند از آن جمله جشنهای پاییزی یا مهرگان (میتراگانه) و جشنهای بهاری و تجدید حیات کشتزارها یعنی نوروز.
در «اوستا» از «نوروز» نامی نیست ولی در میان متون دینی قدیمیترین منبع موجود کتاب «بندهشن» است که به جشن «نوروز» اشارهای شده است. سلطنت هخامنشیها براساس تساهل نسبت به عقاید و آراء دیگران بنا شده بود و بنابراین در پذیرش متقابل از فرهنگ و دانش بیگانگان هم، مقاومتی نمیکردند. چنانکه مبانی محاسبات تقویم خود را بر پایه دانش نجومی مصریان قرار دادند. ولی برای نام ماهها از اسامی زرتشتی سود بردند. در دوره اشکانیان نیز گاه شماری ترکیبی از تقویم اوستایی و مصری بود و به هر حال در این گاهشماریها جشنهای نوروز و مهرگان نیز برای خود جایی داشتند. در زمان ساسانیان جشنهای نوروز باشکوه و رونق کاملتری برپا میشد و پادشاهان این سلسله در نوروز که چند روز به درازا میکشید مراسم مختلفی به جای میآوردند.
بعدازظهور اسلام با آنکه تغییرات مذهبی و سیاسی فراوانی در جامعه ایرانی صورت گرفته بود و بسیاری از عادات اجتماعی گذشته دستخوش فراموشی یا دگرگونی گشته بود، در میان آن بخش از سنتهای ایرانی که بعد از اسلام نیز همچنان به حیات خود ادامه دادند، یکی رسم نوروز بود که به ویژه از آن جهت که با اصول و ضوابط دین هم تعارضی نداشت، نه تنها با مخالفت خلافت اسلامی مواجه نشد، بلکه بعد از گذشت زمانی که سادگی حکومت اسلامی جای خود را به تشریفات قدرتمدارانه مقتبس از دربارهای ایران و روم داد با حسن استقبال هم مواجه شد و به شکل یک آیین پرطمطراق درباری درآمد. ضمناً حاکمیت عرب با استفاده از این موقعیت جمعآوری مالیاتها را هم با جشنهای نوروزی همزمان کرد تا وصولی خزانه به سهولت انجام گیرد و حتی «متوکل عباسی» از آن جهت که نوروز با فصل درو و جمعآوری محصول فاصله زیادی داشت، دستور داد آن را تا زمان برداشت کشت به تأخیر اندازند که روستاییان بتوانند مالیاتهای دولت را پرداخت کنند. با این حال برگزاری مراسم نوروز گاهی با مخالفتها و محدودیتهایی روبهرو میشد، چنانکه همین «متوکل» برپایی آیینهایی نوروزی ـ به ویژه اسب دوانی ـ را در کوچه و بازار ممنوع کرد.
اما علیرغم این محدودیتها و سختگیریها، نوروز همچون یک سنت استوار جای خود را در میان مسلمانان باز کرد اما با شکلها و رویههای مختلف و تعبیرهای گوناگون و در قالب پنداشتهها و باورهای متعدد مردمی:
۱-گل آدم در نوروز سرشته شد. نوروز روز آفرینش انسان است.
2ـ آدم بهشتی: از میوه ممنوعه تناول کرد، لاجرم به پادافراه آن گناه از بهشت رانده شد و در روی زمین به «سراندیب» فرود آمد و شریک جرمش «حوا» به «جده» افتاد. آدم از کرده خویش توبه کرد و به درگاه خدا نالید خداوند بر او ببخشود و بدینسان جفت او را در زمین عرفات، در روز «نوروز» به او باز گردانید.
3ـ چون کشتی نوح بر «جودی» قرار گرفت، آب کمکم پایین آمد و نوح پای بر خاک نهاد آن روز «نوروز» بود.
4ـ روزی که یوسف را از چاه برادران بیرون کشیدند، نوروز بود.
5ـ موسی، عصای خود را بر آب نیل (یا دریای سرخ) زد و آب پس نشست و بنیاسرائیل از آب گذشتند و از تعقیب و آزار فرعون جستند، آن روز، نوروز بود.
6ـ روزی که دوباره، یونس نبی از دهان ماهی پای بر ساحل نهاد، نوروز بود.
7ـ هنگامی خداوند انسان را آفرید همه ستارگان آسمان در برج «حمل/فروردین» جمع گشتند و چون کار آفرینش پایان آمد خداوند ستارگان را فرمود تا به جایگاههای خود باز گردند، آن روز، نوروز بود.
8ـ بکتاشیان، «نوروز» را روز تولد حضرت علی(ع) میدانند و معتقدند که امام، در همین روز با فاطمهزهرا(س) ازدواج کرد.
9ـ شیعیان میگویند: پیغمبر (ص) در چنین روزی علی(ع) را به خلافت خویش برگزید.
نوروز و عثمانیان
نوروز، به دربار سلاطین عثمانی نیز راه یافت و نخستین روز سال به نام «نوروز سلطانی» جشن گرفته شد و از آن پس همچنان ادامه پیدا کرد. سلاطین عثمانی به مناسبت نوروز،نامههای تبریک دریافت میکردند. اینکه روز نوروز، آغاز سال شناخته شد نیز مورد توجه دربار عثمانی بود و ضمناً آنان مایل بودند که بعضی از اقدامات اداری، مانند وصول مالیاتها را با مبدأ قرار دادن نوروز، هماهنگ سازند.
در دربار عثمانی، همچون دربارهای ایران، خواندن شعرهای نوروزی و تبریک به پادشاه و امرا و شاهزادگان مرسوم بوده است. شمار زیادی از قصاید نوروزیه (Nevruzyye) را در «ادبیات دیوان» میتوان پیدا کرد که در آنها مدایح شاهان و امیران با تشبیب «نوروز» آغاز میشود و رسم جایزه و صله دادن به شاعران در ازاء قصایدی که به مناسبت این ایام میسرودند، نیز برقرار بوده است.
نوروز در میان اقوام مختلف
در بین ترکان چوواش (Cuvas) آغاز سال (Naurus) خوانده میشود و آن را در ماه «مارس» قرار دادهاند و جشن میگیرند. نزد ترکان قرقیز هم آغاز سال ۲۱ مارس است و به همراه مراسمی جشن گرفته میشود و آن را «نوروز» مینامند، در «نوروز» قرقیزها نوعی غذا درست میکنند (از ارزن یا بلغور) که به آن «ناوروز کوجو» (Navruz koco) میگویند.
در تاجیکستان اعتقاد بر این است که رسم نوروز، سنت آریاییهای مهاجری است که از شمال به سوی فلات ایران در حرکت بودند و هم یادگار رحل اقامت افکندن آن قوم است در سرزمینهای جدید و آغاز نظم نویی در کسب و کار و هنر و تجارت، این رسم بعدها در میان تمام اقوام آسیای مرکزی و ایران جای گرفت و از هزاران سال پیش تاکنون به حیات و حضور خود ادامه میدهد. در این روز مردم شادی و نشاط میکنند و شعر میخوانند و به همدیگر تبریک میگویند. بزرگان به کودکان هدیههای مناسب میدهند. تاجیکان در روزگاران گذشته در ضمن مراسم نوروز سفره «هفتشین» میچیدند و در آن سفره هفت چیز که با حرف «ش» آغاز میشد، قرار میدادند: ۱) شراب ۲) شیر ۳) شیرینی ۴) شکر ۵) شربت ۶) شمع ۷) شانه
شراب نماد تولدی دیگر، شیر نماد پاکی، شیرینی نماد عشق به زندگی، شکر نماد آسایش و رفاه، شربت نماد خنک شدن و آرام گرفتن، شمع نماد حرمت به آتش و سرانجام شانه نماد زیبایی زن بوده است. اما بعد از نفوذ آیین اسلام در این «سفره» تغییراتی حاصل شده است، یعنی امروزه به جای هفت «ش» هفت چیز که به حرف «س» آغاز میشود بر سر سفره می گذارند: ۱ـ سیر ۲ـ سبزی ۳ـ سنجد ۴ـ سیب ۵ ـ سیرکو (سیر) ۶ ـ اسپند (اسفند) ۷ـ سوهان (ابزار درودگری و آهنگری). افزون بر این در این روز قرآن کریم تلاوت میکنند و هم ادعیه و اذکاری میخوانند و از خداوند خیر و برکت و تندرستی طلب میکنند. یکی از نویسندگان اوزبک برگزاری مراسم نوروز را در میان ترکان اوزبک، غازان، قرقیز، قزاق و تاتار تا قرنها پیش میبرد و حتی به قرون پیش از میلاد مسیح منتسب میکند و معتقد است که این مراسم نزد چینیان نیز تأثیر گذارده است.
در تراکیه باختری آغاز بهار (Mevris) موریس خوانده میشود که پیداست همان محرف کلمه «نوروز» است. امروزه این کلمه به مجموعه بازیها و تفریحات آغاز بهار اطلاق میشود. معمولاً در این روز تخم مرغ آب پز میکنند و آن را با پوست پیاز رنگ میزنند. آواز میخوانند و میرقصند، هنگام ظهر تخممرغها را میخورند و بعد از آن از چشمه یا جویبار آب مینوشند و معتقدند که این کار آنها را از گلو درد محافظت خواهد کرد و این همه را در کنار فضای باز و کنار آب و سبزه و به هنگام دمیدن بنفشهها و آمدن پرستوها انجام میدهند. موقع بازگشت به خانه گل میچینند و دسته میکنند و از آب چشمه و جویبار بر سر روی هم میپاشند و یکدیگر را خیس میکنند.
مسلمانان یوگسلاوی نوروز را (Sultan-i Navriz) که همان «نوروز سلطانی» است میخوانند. برگزاری مراسم این جشن در آغاز بهار است که معمولاً ماههای اسفند و فروردین را در برمیگیرد. در این مراسم نیز خصوصیتهای مشترک آیینهای نوروزی پیداست: بازی، تفریح نیت دختران جوان برای باز شدن بخت، پختن و رنگ کردن تخممرغ و دانه در آتش افکندن. همچنین خوردن غذا با غذاهای خاص و انجام مراسم دیگر به نیت دفع پلیدی و بیماری و اندوه و بیچیزی و باز ترانهها و آوازها و سرودها و بازیهای خاص جشن نوروز، در خلال این آیینها اجرا میشود.
مراسم نوروز در بین ترکان قبرس هم در ماه مارس (اسفند) برگزار میشود (معمولاً روزهای نوزدهم و بیستم اسفند). از ویژگیهای عمده این جشن علاوه بر رسوم مشترک مانند رنگ کردن تخممرغ و خواندن ترانه و سرود و رفتن به کوه و دشت و کنار مزارع و سبزهداران، تهیه غذای مخصوص است که بهانه آن اغلب گرسنگان بر سفره توانگران گرد میآیند و برای یک بار هم که شده یک شکم سیر غذا میخورند. برگزاری مراسم نوروز نزد بعضی از قبرسیان مسیحی نیز نماد دوستی و مهر و نشانگر ایام شادی است.
نوروز در ترکیه:
در ترکیه نوروز با نامهای Sultan-i Nevruz(نوروز سلطانی)، Nevruz Sultani نهم مارس Mart Dokuzu و Mart Bozumu مشهور است و در نواحی مختلف ترکیه با تفاوتهایی اندک، به گونه همسانی برگزار میگردد. مردم اطراف کوههای توروس (Toros) و روستاییان این کوهپایهها در روز نوروز به چادرهای «ایلها» که معمولاً در نواحی مرتفعتر چادر زدهاند، میروند و سرتاسر روز را با چادرنشینان سپری میکنند. آنها میخورند و مینوشند و میرقصند و شب هنگام به روستاهای خود باز میگردند. در اطراف «ازمیر» و در بعضی از روستاها که اقوام ترک «تختهچی» و اغلب با عقاید علوی ساکن هستند، آغاز بهار را با عید نوروز سلطانی جشن میگیرند، تاریخ برگزاری این مراسم، مقارن با روزهای هفده و هجده اسفند است که با آغاز بهار در سواحل مدیترانه هماهنگی طبیعی دارد. تختهچیها ضربالمثلی دارند بدین مضمون: «بعد از هجدهم اسفند کوهستان مهمان میپذیرد». آنها در ضمن برگزاری آداب و رسوم نوروز رفتن به سوی کوهستان را هم فراموش نمیکنند و میتوان گفت که این رسم بازمانده عادات دوران چوپانی و نمادی است برای بزرگداشت ایامی که کوهستان آماده پذیرایی از اغنام و احشام دامپروران میشود. با این حال عید اصلی اکثر ساکنان روستاها و بخشهای این حوالی در روز اول فروردین (۲۲ مارس) است. برگزاری عناصر عمده مراسم نوروزی مانند تهیه تخممرغ آبپر رنگ شده، پوشیدن لباسهای نو، تهیه غذاها و شیرینیهای مخصوص عید و زیارت اهل قبور توأم با صرف قهوه و نیز دید و بازدید مردمان این نواحی مشهود است.
در شرق ترکیه در حوالی «وان» آغری (Agri) ارزروم و تونجلی (Tunceli) هم مراسم نوروزی برپا میشود در بعضی از این مناطق تاریخ هفدهم مارس آغاز سال است. در حوالی ملطیه (Malatya) نوروز را «عید پایان زمستان» مینامند. بعضی مراسم عبادی، نظیر خواندن کلامالله مجید، خواندن اذکار و ادعیه خاص برای نزول خیر و برکت و شفای بیماران نیز در خلال این مراسم، به جای آورده میشود افزون بر این در مناطق مذکور حتی مراسم «چهارشنبه سوری» هم برگزار میگردد، اما برپایی آن معمولاً در اولین هفته ماه مارس است و آن را به نام «چهارشنبه سیاه» مینامند. در این روز زنان غذاهایی مخصوصی میپزند و در یکی از خانهها اجتماع میکنند.
ضیاء مصباح