حامد آئینه وند
امروز کمتر کسی در ایران حتی در میان نیروهای مذهبی غیر وابسته به حکومت (به عنوان کسی که در خانواده مذهبی بزرگ شده میگویم) تردید دارد که جمهوری اسلامی صرفا با زور و خشونت عریان حکومت را حفظ کرده است. بر خلاف دهه های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ که لایه هایی از مردم با اعتقاد به اصلاح تدریجی یا لایه هایی به خاطر عدم آگاهی از جنایات رژیم، مدافع بقای نظام سیاسی و مخالف براندازی بودند امروز کسانی که مخالف براندازی اند از منظری متفاوت به ماجرا می نگرند.
امروز اگر طیف موسوم به خاکستری از کوشش همه جانبه برای فتح خیابان ها اجتناب میکند و با در پیش گرفتن صبر برای فرصتی تاریخی لحظه شماری می کند تا سقوط کم هزینه تر نظام در افق پدیدار شود به این علت نیست که به اصلاح تدریجی آن امیدوار است یا از جنایاتش بی اطلاع است بلکه برعکس به خوبی از خوی درنده پاسداران و بسیجیان و سیرت هیولایی روحانیت مدافع این درندگان آگاهی یافته اند و می دانند که در شرایط فعلی حاکمیت برای حفظ قدرت نه از قتل کودکان و نوجوانان ابا دارد نه از کشتار و اعدام زنان و جوانان، نه از مسموم سازی بچه مدرسه ای ها میهراسد و نه از بازداشت و شکنجه دانشجویان و دانشگاهیان ترسی دارد. تنها ترسی که دارد از سقوط است و به خاطر این ترس، حاضر است به هر شکلی و به هر شیوه ای بترساند و آنهایی را که نمی ترسند تا حد امکان بی اعتبار کند.
کسانی که مختصر تجربه ای در صدا و سیمای جمهوری شیطانی دارند میدانند همه کاره در برنامه های زنده نه کار گردان و تهیه کننده بلکه مجریان اتاق فرمان هستند واز پیش در جریان کم و کیف موضوع قرار گرفته اند و می دانند میهمان برنامه و مجری قرار است چه بگویند و بشنوند و اگر کسی خلاف مصالح گفت در کسری از ثانیه پخش را قطع کنند. بدون تردید پدر بسیجی سرکوبگر خنثی شده روح ا.. عجمیان با هماهنگی قبلی و توصیه و سفارش افراد خاص چنین بی پروا به ولایتی حمله کرد و با تعین تکلیف برای دستگاه قضایی در خصوص کم و کیف پرونده پسرش و علیوردی دیگر سرکوبگر خنثی شده با حرارت سخن گفت و از اینکه سر های سر بلند بیشتری را به خاطر این «بی مغزهای و لایت معاش » بر دار نکرده اند از حاکمیت انتقاد کرد.
اما شان پخش چنین برنامه ای در چنین احوالی که خاورمیانه در التهاب و غزه زیر بمباران است چیست؟ در شرایطی که ولایت معاشان عاجز از برگزاری تجمعاتی یک هزارم تجمع استانبول، لندن و پاریس در حمایت از مردم غزه در تهران هستند و رهبرشان نیز از بی تابی نیروهای مقاومت حرف می زند ولی در عمل کاری از آنان ساخته نیست و سیستم از تمسخر کاربران در خصوص بی عملی جمهوری اسلامی و ترسش از مواجهه با امریکا به تنگ آمده است می خواهد به مردم پیام بدهد که اگرچه نیروهایش برای رفتن به غزه آماده نیستند اما برای کشتار ملت ایران به پشتوانه آدم هایی مثل پدر عجمیان آماده هستند و از سوی دیگر برای آدمهایی مثل ولایتی اعتباری پدید آورد تا در انتخابات بعدی ریاست جمهوری تنور گرم شود و عدهای پشت ولایتی بیایند و رسانه های اصلاح طلبان نیز بنویسند: ولایتی همان کسی است که در زمان پذیرش قطعنامه عاقلانه ۵۹۸ وزیر خارجه بود و در پرونده عجمیان نیز مانع اعدام دکتره قره حسنلو و همسرش شد و به همین خاطر باید پاستور را از رئیسی گرفت و داد به ولایتی …
حسن روحانی را یادتان هست. کسی که سالها در قلب امنیتی رژیم و دبیر شورای عالی امنیتی بود را به اسم دولت اعتدالی و اصلاح طلب در پاچه مردم کردند و برای فرار از سقوط زمان خریدند. حالا نیز در همین مسیر در حرکت هستند با این تفاوت که شعار دیگر توسعه سیاسی، اقتصادی، رفع حصر و اینترنت آزاد نیست. شعار احتمالا این است: به کسی رای بدهید که کمتر حاضر به کشتار است یا تعداد کمتری را میکشد… زیبا نیست؟