روابط خارجی یک دولت زوال‌زده با بحران داخلی مشروعیت

جمعه, 19ام آبان, 1402
اندازه قلم متن

فرامرز داور

در ارتباط با کشورهای اروپایی، از روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی تقریبا هیچ چیزی باقی نمانده است
در ارتباط با کشورهای اروپایی، از روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی تقریبا هیچ چیزی باقی نمانده است

آیا روابط خارجی بحران مشروعیت داخلی یک حکومت ناتوان را بهبود می‌بخشد؟ در این مطلب سعی کرده‌ایم بدون سوگیری و در نهایت بی‌طرفی به این سوال پاسخ دهیم.

***

هیچ نمونه موفقی در جهان وجود ندارد که یک دولت بحران‌زده در زمینه مشروعیت داخلی توانسته باشد با روابط خارجی و حتی دادن امتیاز به دیگر دولت‌ها، نبود مشروعیت خود را جبران کند. حال آن که آن‌چه دولت جمهوری اسلامی درباره خود تبلیغ می‌کند، به واقع یک روابط خارجی عادی نیست.

دولت «ابراهیم رئیسی» مدتی پس از اعتراضات بی‌سابقه سال ۱۴۰۱ تلاش کرد تا مناسبات خارجی هرج و مرج زده خود را کمی سامان دهد اما نمی‌توانست این بحران را در ارتباط با کشورهای اروپایی و امریکایی و البته عموم کشورهای آسیایی کاهش دهد. 

سرکوب خونین و بی‌سابقه شهروندان معترض ایران و سپس تظاهرات کم‌سابقه ایرانیان خارج از کشور در ده‌ها شهر جهان، از استرالیا و ژاپن گرفته تا کشورهای اروپایی و امریکایی، تصور هولناکی که ایرانیان از حکومت این کشور دارند را برای ماه‌ها به خیابان شهرهای جهان کشاند.

همه آن‌چه به عنوان موفقیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عنوان می‌شود، این است که پس از ماه‌ها مذاکره، روابط قطع شده با عربستان سعودی پس از هفت سال، آن هم با میانجی‌گری چین از سر گرفته شد. برخی از کشورهای عربی مثل سودان و کومور نیز که هم‌سو با عربستان، روابط با جمهوری اسلامی را قطع کرده بودند، دوباره با تهران روابط برقرار کردند. هرچند هنوز بحرین، یکی از شش دولت «شورای همکاری خلیج فارس» آن را تجدید نکرده است و به نظر علاقه‌مند به از سرگیری آن هم نیست.

 

تجدید رابطه با جمهوری اسلامی برای دفع شر؟

برای سنجش میزان اهمیت برقراری رابطه با ایران برای عربستان، کافی است به عملکرد چین و عربستان هم‌زمان با سرگیری روابط تهران و ریاض دقت کرد. رییس جمهوری چین در سفر عربستان و دیدار با رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، در اقدامی کاملا بی‌سابقه وارد موضوع اختلاف ارضی و بحری ایران و کشورهای عربی شد و درباره جزایر سه‌گانه بیانیه مورد تقاضای کشورهای عربی را امضا کرد.

«محسن امین‌زاده»، معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سال‌های ۱۳۷۶تا ۱۳۸۴ به ماه‌نامه «چشم‌انداز ایران» گفته است: «چینی‌ها در چارچوب منافع خودشان اشتباه نکرده‌اند. ایران گرفتارتر و درمانده‌تر از آن است که بخواهد در قبال این رفتار ناشایست دیپلماتیک چین واکنشی موثر داشته باشد. مشکل این است که چنین اقدامی، پیشینه‌ای ایجاد کرده است که می‌تواند مورد سوء‌ استفاده کشورهای فرصت‌طلب دیگر هم قرار گیرد.»

فقط چند هفته پس از این بیانیه مشترک چین و شش کشور شورای همکاری خلیج فارس که قطر و عمان، دو تکیه‌گاه اصلی جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی هم آن را امضا کرده بوند، روسیه – مهم‌ترین ستون در سیاست خارجی فعلی ایران- هم همین رویه را تکرار کرد.

روسیه با میزبانی جلسه مشترک با وزرای خارجه شورای همکاری، نه تنها وارد اختلافات ارضی کشورهای عربی و ایران شد که خلیج فارس را هم آن طور نامید که شش دولت عربی پیرامون آن علاقه دارند. رفتاری که هرگز اتحاد جماهیر شوروی در اوج روابط با اعراب هم‌چون عراق زیر بار آن نرفت، اینک به آسانی انجام می‌شود. 

پس از آن، ژاپن هم در نشست مشترکی با وزرای خارجه این شش کشور عمل مشابهی انجام داد و درباره جزایر سه‌گانه، کنار شش کشور عربی ایستاد.

 

آن‌چه عربستان، روسیه و چین از حکومت ایران مخفی نمی‌کنند

تا به این‌جا رویکرد واقعی چین و روسیه، دو قدرتی که «علی خامنه‌ای» با سیاست «نگاه به شرق» آن‌ها را تکیه‌گاه مطمئن ایران در این ورطه آشفته قرار داده و البته عمان و قطر، دو قدرت منطقه‌ای که به صورت سنتی میانجی‌گر ایران با دیگران هستند و عربستان سعودی که به بازیابی روابط با آن مفتخر است، روشن است. 

«محمد بن سلمان» به دنبال جذب سرمایه‌گذاری کلان خارجی و ساختن یک عربستان مدرن و عرضه آن به جهان به عنوان یک قدرت مطمئن اقتصادی است. عربستان با برقراری رابطه با ایران که چین رابط آن بود، به تنش‌های یک دهه‌ای در یمن (محل نبرد نیابتی ایران) پایان داد و خود را در برابر حملات شبه‌نظامیان شورشی «حوثی» که دولت قانونی این کشور را سرنگون کردند، مصون کرد. 

حوثی‌ها در اوج تنش، به تاسیسات نفتی عربستان هم حمله و به آن خسارات سنگین وارد کرده بودند. اخذ این مصونیت با ضمانت چین، مهم‌ترین دلیل عربستان در تجدید روابط با ایران است و اصلا نباید آن را به حساب یک بازنگری ساختاری در برابر جمهوری اسلامی دانست. 

حاضر نشدن «فیصل بن فرحان» در کنفرانس خبری مشترک با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی زیر عکسی از «قاسم سلیمانی» و سپس بر هم خوردن بازی فوتبال بین دو تیم «سپاهان» از ایران و «الاتحاد» از عربستان به دلیل نصب تندیس سلیمانی در ورزشگاه اصفهان، در کنار سه بیانیه در شش ماه درباره جزایر، نشان می‌دهد که در عمق رابطه این کشور با جمهوری اسلامی چه می‌گذرد.

 

امتیازهای پیدا و پنهان عضو موسس اوپک برای فروش چند بشکه بیشتر

در بازار نفت که حکومت ایران مدعی بی‌اثر کردن تحریم‌های امریکا است و روزگاری از مزیت‌های ایران در روابط خارجی آن محسوب می‌شد، وضعیت برای عوض موسس و تولید کننده سابقا دوم نفت اوپک مایوس کننده است.

افراد مطلع می‌گویند کار ایران به جایی رسیده است که حتی بزرگ‌ترین خریداران نفت جهان، یعنی هند و چین هم مشتاق خرید نفت صادراتی جمهوری اسلامی نیستند. هند که برخی پالایشگاه‌هایش بر اساس کیفیت نفت ایران تاسیس شده بودند، از ایران نفت نمی‌خرد.

چین با ارزان‌ترین قیمت، نفت قاچاق ایران را می‌خرد و البته حکومت ایران، ناتوان از هر اقدام دیگری، برای بسته نشدن همین آب باریکه خواهش و تلاش می‌کند و امتیازات بی‌سابقه‌ای به هزینه شهروندان ایرانی به این کشور می‌دهد.

در ناتوانی در تنظیم روابط خارجی قوی، یک نمونه مهم، تلاش تاکنون ناکام برای برقراری رابطه سیاسی با مصر است که به دستور «روح‌الله خمینی» قطع شد و بهار سال جاری سلطان عمان یک بار دیگر میانجی‌گری برای آن را با موافقت علنی خامنه‌ای آغاز کرد.

 

از رابطه جمهوری اسلامی با اروپا تقریبا چیزی باقی نمانده

در ارتباط با کشورهای اروپایی، از روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی تقریبا هیچ چیزی باقی نمانده است. مراوده‌های سیاسی برای آزادی مسافران اروپایی یا ایرانیان دارای تابعیت اروپایی که حکومت ایران برای حل مقطعی مشکلات خارجی خود به گروگان می‌گیرد، محدود بوده‌اند و هیچ تماس معنادار و سازنده‌ای در بین دو طرف وجود ندارد. حتی مذاکرات اتمی به صورت پراکنده، بی‌نظم و بی‌رمق اگر هم انجام شده، در کشورهای دیگر در جریان بوده‌اند.

اتحادیه اروپا و بریتانیا که قرار بود در سال هشتم توافق «برجام» تحریم‌های موشکی را مطابق «قطع‌نامه ۲۲۳۱» شورای امنیت سازمان ملل متحد لغو کنند، به صورت جداگانه آن را وارد قوانین داخلی خود کردند. کانادا، امریکا و استرالیا هم دست به اقدام مشابهی زدند؛ علامتی مهم از ناامیدی به احیای توافق هسته‌ای با ایران و سربرآوردن ناگزیر بحران آن در آینده نه چندان دور.

«حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی برای دیدار دوجانبه‌ای به هیچ‌کدام از پایتخت‌های اروپایی نتوانسته است سفر کند و ملاقات‌هایش با وزرای اروپایی منحصرا برای آزادی اتباع اروپایی و موارد مشابه آن بوده‌اند.

 

جز تماس برای آزادی گروگان‌ها، حرفی باقی نیست

وضعیت بحرانی امور خارجه نیز از سفارتخانه‌های خالی از سفیر ایران معلوم است. اینک ماه‌ها است که جمهوری اسلامی در پایتخت‌های مهم جهان مثل لندن و پاریس سفیر ندارد زیرا سطح روابط به حدی نازل است که ضرورتی هم برای آن تصور نمی‌شود. 

جمهوری اسلامی آزادی اتباع ایرانی امریکایی از زندان در ازای دسترسی مشروط و محدود به حدود شش میلیارد دلار از دارایی‌های مسدود شده کشور را موفقیت مهم یک سال اخیر خود عنوان کرده است. 

حکومت ایران اعلام کرده بود در این «موفقیت»، در ازای آزادی پنج تبعه امریکایی ایرانی‌الاصل، پنج ایرانی هم از زندان‌های امریکا آزاد می‌شوند. اما «کاوه افراسیابی»، یکی از افرادی که نامش در این فهرست بود، اعلام کرد اساسا زندانی نیست و در نهایت فقط دو نفر از امریکا حاضر به بازگشت به ایران شدند. سرنوشت دارایی‌های کشور هم تا به این‌جا مبهم است.

امین‌زاده که خود از افراد حمله کننده به سفارت امریکا در آبان ۱۳۵۸ بوده، گفته است: «امروز گروگان‌گیری به صورت یک رویه درآمده و گویی بخشی از هویت سیاست خارجی ایران شده است. سطح گروگان‌گیری‌ها هم به گروگان‌گیری ایرانیان دو تابعیتی کشیده شده که بیش از هرچیز موجب وهن ملت ایران است.»

با حمله «حماس» به اسرائیل و حمایت سنتی جمهوری اسلامی از شبه‌نظامیان این گروه، سیاستمداران مخالف دولت «جو بایدن» حتی از دادن مشروط پول‌های مسدود شده ایران ابراز نگرانی کردند. دولت بایدن اعلام کرد که حتی یک دلار از این پول‌ها هنوز در اختیار جمهوری اسلامی قرار نگرفته است.

سال‌ها تاسیس و حمایت از شبه‌نظامیان ستیزه‌جو در منطقه و رسیدگی‌های مالی و ارایه تسلیحات به آن‌ها برای حمله به منافع امریکا و اسرائیل، کار را به جایی رسانده که نگاه به جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک دولت متمرد که با نیروهای نیابتی خود نظم و ترتیبات بین‌المللی را به چالش می‌کشد، کاملا تثبیت کرده است.

 

شریک شدن با دولت متجاوز و کشورگشا

حمایت از روسیه در تجاوز نظامی به اوکراین و سپس دادن هواپیماهای بدون سرنشین انتحاری به مسکو برای تداوم تجاوز به شهرهای اوکراین برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران این کشور را هم‌پیمان یک حکومت متجاوز کرد که به دنبال کشورگشایی است.

حتی اگر دولتی با بحران مشروعیت موفق به گسترش روابط خارجی خود یا حفظ آن باشد، این روابط هیچ کمکی به پایدار ماندن آن یا ثبات سیاسی داخلی نمی‌کنند؛ همان‌طور که اتحاد جماهیر شوروی، دولت «معمر قذافی» و حتی دولت شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۵۷ با گسترده‌ترین روابط خارجی در برابر بحران مشروعیت داخلی پایدار نماندند و سرانجام هرکدام به شکلی فرو ریختند. حال آن که جمهوری اسلامی فاقد چنین روابط خارجی مستحکم و فراگیری هم با دیگر دولت‌ها است.

نظام حاکم بر ایران با بحرانی‌ترین دوره مشروعیت خویش از بهمن ۱۳۵۷ تاکنون روبه‌رو و دولت از نظر توان و کارآمدی در برابر مسایل خرد هم زوال‌زده و ناتوان است.

در موضوع روابط خارجی، حکومت حتی شیوه‌های سه دهه پیش خویش را هم کنار گذاشته و علی‌رغم مصلحت‌سنجی موردی برای دوام و بقا، به امید نجات‌بخشی چین و روسیه، به سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی در چارچوب‌هایی به غایت غیرشفاف و پرهزینه رو آورده است.

ایران تحت حکم‌رانی خامنه‌ای به آن‌چه قدرت نظامی خود می‌خواند، دل‌خوش است و تحصیل مشروعیت از راه کسب رضایت شهروندان خود را یک‌سره کنار گذاشته است؛ بی‌توجه به تقویت چند برابری توان نظامی دیگران و عاقبت اتحاد جماهیر شوروی دارای بمب اتمی که بدون قدرت اقتصادی و با بحران فراگیر مشروعیت داخلی، مانند هر دولت زوال زده‌ای، توان مقاومت در برابر فرو افتادن نداشت.

از: ایران وایر 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.