۱۰۱ views Jan 26, 2024
لیبرالهای ایرانی/ شاپور بختیار
در ایران از همان آغاز آزادیخواهی یتیم به دنیا آمده است؛ هیچ گروهی به تمامی سرپرستی و بار این برساخته ی جهان جدید را به دوش نگرفته است و هنوز هم نمیگیرد. آزادیخواهان ایرانی به طور چیره هوادار و زبان استانداردها و مناسبات سیاسی لیبرال هستند؛ اما وقتی پا ی اجتماع و جامعه و فرهنگ و آزادیها ی فردی به میان میآید، همه چیز تغییر میکند و آزادیخواهان به خطهی امن محافطهکاری میکوچند و نمیپسندند که خود را تردامن و آلوده به ارزشهای بنیادین آزادی و برابری در آزادی بکنند.
آزادیخواهی و ارزشها ی سیاسی آن با آشنایی ایرانیان با غرب و نوینش همیشه باره ی توجه ایرانیان نواندیش بوده است. زیرا هم راه و هم سازوکار گذار از استبداد و تحدید قدرت مستقر را تا حد بسیاری میآشکارید. اما برخلاف تصور نواندیشان و روشنفکران نسل نخست، دریافت و کاربست ارزشها ی آزادیخواهانه در ایران چندان ساده و آسان نبود. زیرا در بنیادها با بسیاری از ارزشها ی سنتی ما هماهنگ نمیشد؛ و نمیشود. حسن تقیزاده شاید نخستین کسی بود که به بنیادها ی این ناهمسازی پیبرد و پیشنهاد کرد که ایرانیان اگر نوینش را میخواهند باید از نوک پا تا فرق سر فرنگی شوند. پذیرش این ادعا برای ایرانیان که از ترکیب دردناک خودبزرگبینی (به جهت ادعاها ی تاریخی) و خودکمبینی (به جهت پسماندهگی در جهان معاصر) رنج میبرند، چندان آسان نبود و هنوز هم نیست؛ حسن تقی زاده با افزایش فشارها سرانجام ادعا و داو خود را پسگرفت و لیبرالیسم خجول در ایران زاده شد.
آزادیخواهی شرمنده و نصفهنیمه برآمد ناسازگاری انسانشناسی سنتی و ایرانی با انسانشناسی لیبرال و نوین است؛ در غرب رخدادهای فرهنگی و تاریخی بسیاری دستبهدست هم داد تا چرخشی مدنی و تمدنی رقم بخورد و انسانشناسی جدید جا باز کند، در ایران اما انگار سنت و سازوکارهای همایستارکنندهی آن پرزورتر از آن است که بگذارد، به آسانی چنین چرخشی رخ دهد. همهی دشواری توسعه در ایران به همین جا میرسد. پدیدارشناسی لیبرالیسم در ایران پدیدارشناسی این آزادیخواهی خجول است. اما تنها آن نیست. آزادیخواهان ایرانی در تنگناهای سیاسی و اجتماعی و تاریخی بسیار ایران هم گرفتار بودهاند؛ و در فرآیندهای گشایش و گسترش اجتماعی و سیاسی و حتا اقتصادی ناگزیر به انتخاب و چینش ویژهای از خواستها و فرصتها برآمدهاند. برآمد آن، این روزها داوریهای ما در بارهی شخصیتها و رخدادهای تاریخی هم چندانساده نیست.
امیدواریم در چند گفتوگو با حمید اکبری که از اساتید دانشگاه در آمریکا است، و دستی هم در سیاست دارد، امکانی برای داوری بهتر و مهربانهتر در بارهی تاریخ و قهرمانهای آزادیخواه در ایران فراهم آید.
شاپور بختیار کیست؟ شاپور بختیار که بود؟ و از کجا آمد؟ دولت کوتاه او در چه شرایطی برآمد؟ او و یاران اندکاش در پی چه بودند؟ و سر چه داشتند؟ چرا هیچ کس به صید صدا ی او که نماینده ی شایسته ی محمد مصدق بود، نرفت؟ و او تنها ماند؟ و سنت و سنتگرایان جدید فرصت یافتند، سنگری تازه برای پاسداری از سنت قدمایی و بازسازی و باززایی سنت برآورند؟ و در برابر تکاپو ی ملت برای گذار از سنت دستانداز بسازند؟ جمهوری اسلامی در تکاپو ی گذار از سنت از کجا آمد؟ و چرا توانست فرآیند گذار را بهگمراهی بکشاند؟ نقش ملیگراها ی جبهه ی ملی در این ناکامی ملی چه بود؟ رومانتیکهایی که امروز دوباره سربازگشت به گذشته دارند، آن روز کجا بودند؟
بختیار ما را به پیشرفتن و نهراسیدن و پیگیری مشروطه میخواند. او که ایرانیان را خودبسنده و آزاد میخواست و ایران را برای همه ی ایرانیان. او هنوز ایستاده است و از ما برای گذار از سنت و همه ی نکبتها ی آن کمک میطلبد؟
از: ایران امروز