صدای آمریکا
همزمان با تداوم سانسور و انتشار ناگزیر کتابهای نویسندگان در فضای مجازی و نیز در خارج از ایران، دو نویسنده و فعال مدنی ساکن ایران در گفتوگو با صدای آمریکا از سیاست تشدید سانسور از سوی جمهوری اسلامی انتقاد کردند و خواستار آزادی همگان برای برخورداری از آزادی بیان شدند.
محبوبه ابراهیمی، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، با اشاره به انتشار کتاب «از جراحت جنون و حنجره» طی روزهای اخیر در فضای مجازی میگوید: «زمانی که فضای مجازی قوت گرفت، به دعوت رسول رضایی، شاعر، تصمیم گرفتیم مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو را راه اندازی کنیم که «امکان و تریبونی باشد برای شاعران امروز و شاعران مستقل؛ به خصوص آنهایی که تریبونی ندارند، شعر را به صورت جدی دنبال میکنند و علاوه بر طبع شاعری، به دنبال فراگیری و بهره بردن از صنعات شعری (تکنیک) و دانش روز در شعر هستند، وضعیت مدرن و پسامدرن را میشناسند و به دنبال ایجاد شعر پسا ساختارگرا و پیوند با ادبیات جهانی هستند.»
او با اشاره به قطع اینترنت در ایران بعد از تظاهرات آبان ۹۸ افزود: «تصمیم گرفتیم برآیند هفت سال سایت چرو را به صورت کاغذی منتشر کنیم تا در صورت بروز مجدد مشکل عدم دسترسی به فضای مجازی، این امکان در دسترس مخاطبان باشد.»
محبوبه ابراهیمی اضافه کرد: «در سال ۹۸، از طریق نشر نصیرا کارهای فیپا (فهرستنویسی پیش از چاپ) را انجام دادیم و برای مجوز فرستادیم که از ۵۵۰ صفحه، ۴۰۰ صفحه اصلاحیه خورد (سانسور شد) و با توجه به اینکه کتاب آنتولوژی بود و شعرها متعلق به ما نبود و باید از شاعرها اجاره میگرفتیم و تغییر میدادیم، از انتشارش به این شکل و با این حجم از سانسور منصرف شدیم.»
او با اشاره به تلاش ناشران برای گذر از سد سانسور برای انتشار کتاب با نام دیگر و در نشر دیگر، گفت: «به طور کلی، لغو مجوز شد و پس از پیگیری گفتند روی این کتاب حساسیت وجود دارد و در زمان حکومت فعلی منتشر نخواهد شد.»
محبوبه ابراهیمی اشاره کرد: «تصمیم گرفتیم کار را در فضای مجازی به صورت رایگان منتشر کنیم و در اختیار همه دوستداران ادبیات قرار دهیم.»
به گفته او، کتاب قرار بود در سه جلد منتشر شود؛ در جلدهای اول و دوم، آثار شاعران جوانتر و در جلد آخر، آثار شاعرانی که مویی در ادبیات سپید کردهاند.
بر همین اساس، در جلد اول ۶۰ شاعر انتخاب شدند که اشعارشان در مجله چرو منتشر شده است.
خانم ابراهیمی درباره اشعار برگزیده برای جلد نخست گفت که «اشعار به اجتماع متعهد هستند و ما از این طریق خود را سانسور نخواهیم کرد و نگاهمان نگاهی جهان شمول است» و افزود: «در این نوع شعرها (حدود ۲۴۰ شعر موجود در کتاب ) اشعاری وجود دارند که متعهد به اجتماع هستند و هم اشعاری که در مورد وضعیت موجود صحبت می کنند و تمامی موضوعات اجتماعی را در بر می گیرند.»
وی تاکید کرد که شاعر آینه تمامنمای جامعه است و نمی تواند خود را از جامعه دور نگه دارد که اگر چنین باشد به خود و قلم و جامعه خیانت کرده است.
محبوبه ابراهیمی در مورد سانسور در ایران عقیده دارد: «متاسفانه با شرایطی که بوجود آمده، سانسور لبه تیز شمشیرش را روی گردن مولف گذاشته و الان دیگر بیشتر دوستان ما تن به ارشاد و مجوز آن نمیدهند و کارها را زیر زمینی منتشر میکنند و پی مجازاتهای احتمالی را به تن میمالند و کار را از طریق فضای مجازی یا نشرهای خارجی منتشر میکنند.»
او اضافه کرد: «این روندی است که امروز در فضای ادبیات ایران وجود دارد و چارهای نیست جز آنکه با آن سر کنیم.»
خانم ابراهیمی در مورد انتشار آثار ادبی و هنری در فضای مجازی گفت: این اقدام میتواند نوعی مبارزه باشد؛ مبارزهای که در واقع، شاعران با سانسور چیها و حکومت دارند و به این پرسش که این کتابها تا چه اندازه در فضای مجازی با استقبال مواجه خواهند شد، پاسخ میدهد: همه شاعران در فضای مجازی هستند و میخوانند؛ هر چند شاید آن حس کتاب کاغذی نباشد اما چاره دیگری نیست و باید راهی پیش روی مولف باشد.
وی اضافه کرد: «فعلا این تنها راه انتشار کتاب است و به گمان من، آنهایی که مخاطب جدی ادبیات باشند، کتاب را خواهند خواند و اگر کار حرفهای و موفقی باشد، قطعا به گوشیهای مردم راه پیدا خواهد کرد و این نوعی دور زدن سانسور است.»
این عضو کانون نویسندگان ایران ابراز امیدواری کرد که روز بدون سانسور در ایران سر برسد که همگان بتوانند از آزادی بیان و بی هیچ حصر و استثنا برخوردار باشند.
- وجود و شدت روزافزون سانسور در جامعه ایران
رضا خندان مهابادی، نویسنده و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، که دو کتاب او تحت عنوان «انفرادیهها» و «یادداشتهای زندان پیرامون سانسور و آزادی بیان» در اردیبهشت سال ۱۴۰۱ از سوی نشر باران در سوئد منتشر شدند، به صدای آمریکا میگوید: «سانسور در عرصه کتاب اشکال مختلفی دارد؛ از حذف کلمات تا حذف جمله و حتی بخش هایی از کتاب، تغییر کلمه ها و جمله ها، عدم مجوز کلی، معطل کردن کتاب، توقیف کتاب پس از انتشار، دستور تغییر یا حذف طرح روی جلد کتاب و …»
او بر این باور است که این «رفتار ضد آزادی بیان فقط منحصر به کتاب نیست و در همه عرصه های هنر به شکل ها و درجات مختلف وجود دارد و همچنین در اینترنت و شبکه های مجازی و حتی زندگی روزمره.»
او با اشاره به این که «سانسور در همه ارکان و عرصه های حیات فردی و اجتماعی اعمال می شود و روز به روز گسترش بیشتری یافته است» افزود: «اولین اثر سانسور در طول زمان تولید همزاد خود درون نویسنده و هنرمند و هر انسان دچار آن است؛ یعنی ایجاد خودسانسوری، گماشتن مامور سانسور در درون نویسنده و هنرمند.»
این عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در مورد خود سانسوری اشاره کرد که این موضوع دو شکل پیدا می کند؛ خودآگاه و ناخودآگاه و آن را بسیار مخرب تر از سانسور بیرونی دانست.
وی اضافه کرد: «کاهش خلاقیت و سستی اصالت اثر ادبی و هنری از اثرات خودسانسوری است. کاهش تیراژ کتاب، بیاعتبار کردن کتاب نزد مخاطبان و ایجاد بیاعتمادی به کتاب در مردم، مایوس کردن نویسندگان و هنرمندان به ویژه نویسندگان نو قلم و هنرمندان نو گام و دور کردنشان از ادبیات و هنر جدی و…. بخشی از آثار و اثرات سانسور حکومتی است.»
رضا خندانمهابادی در ادامه سخنانش گفت که یکی از دلایل نوشتن کتاب یادداشت های زندان پیرامون سانسور و آزادی بیان، وجود و شدت روز افزون سانسور در جامعه ایران بوده است.
او در مورد دو کتاب خود گفت: «انفرادیه ها، مجموعه داستان پیوسته با موضوع شرایط زیست و زندگی در سلول های انفرادی است که چند سال پیش نوشتم اما به سبب موضوع ِآن امکان دریافت مجوز نداشت و دومین کتاب با عنوان یادداشت های زندان پیرامون سانسور و آزادی بیان که شامل چندین مقاله درباره آزادی بیان و سانسور است، در زندان نوشتم و به مرور بیرون فرستادم.»
این عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران اضافه کرد: وقتی در زندان به کرونا دچار و به بیمارستان منتقل شدم، با مرخصی درمانی ام موافقت شد و این فرصتی بود تا بتوانم هر دو کتاب را برای انتشار به نشر باران در سوئد برسانم .
آقای خندان مهابادی اشاره کرد که دلیل اصلی انتشار دو کتابش چیزی جز آن نبود که امکان انتشار در ایران نداشتند.
وی در پیش گفتار کتاب یادداشت های زندان پیرامون سانسور و آزادی بیان که از سوی نشر باران منتشر شده، نوشته است: «آنها پیش از آنکه متنهایی به انگیزۀ چاپ و انتشار باشند، گفتوگوهایی است با خودم. کلنجاری با موضوع، و در حقیقت، نوعی فکرکردن با قلم است که بخشی از خالیِ روزهای زندان را با آن پر میکنم.»
این نویسنده افزوده است: «طبعاً عدم دسترسی به منابع کافی و اینترنت، این یادداشتها را ناقص یا دستکم از داشتن محتوایی غنیتر محروم کرده است. با اینهمه اگر بتواند دیگرانی را در انگیزه و نکتۀ اصلی خود، همراه کند، به هدف خود رسیده است.»
رضا خندانمهابادی اضافه کرده است: «اینکه بخشی مهم از گفتوگوهای خویشتنیام متوجۀ سانسور و آزادی بیان شده است، تنها برآمده از وضعیتم به مثابۀ شهروندی محروم از آزادی بیان نیست بلکه از موقعیت من به عنوان نویسنده و عضویتم در کانون نویسندگان ایران نیز ناشی میشود؛ عضویتی که اکنون نزدیک به ۲۵ سال از آغاز آن میگذرد. به اینها اضافه کنم سبب زندانی شدنم را که آن هم مخالفت با سانسور دولتی و طلبِ آزادی بیان بوده است.»
- دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور
مسعود مافان، مدیر نشر «باران» در سوئد، که دو کتاب رضا خندان و شمار دیگری از نویسندگان و شاعران ایرانی را منتشر کرده است، به صدای آمریکا میگوید: «نشر باران پایه اصلی فعالیت خود را انتشار کتابهایی از نویسندگان فارسی زبان؛ چه داخل ایران و چه در تبعید، گذاشت که نمیخواهند تن به سانسور بدهند.»
او از کتاب «زنان بدون مردان» نوشته شهرنوش پارسیپور به عنوان نخستین کتابی نام برد که از سوی نشر باران منتشر شد و افزود که پس از آن، کتاب «چهار شاعر آزادی» نوشته و تحقیق محمدعلی سپانلو که سالها منتشر ولی پخش آن ممنوع شده و در انبار چاپخانهای در ایران مانده بود را منتشر کرد.
مافان در ادامه به چاپ و انتشار کتابهای فارسی متعلق به نویسندگان در تبعید، کارهایی از هوشنگ گلشیری، جواد مجابی، ژیلا بنییعقوب، تورج امینی، اعظم کیاکجوری، بهمن احمدی امویی و… همچنین چند نویسنده دیگر که با نام مستعار اشاره کرد . این اقدام نشر باران را «دفاع از آزادی بیان و علیه سانسور» دانست.
او افزود: «امکان نشر بدون سانسور در تبعید برای نویسندگان ایران این امکان را بوجود میآورد که نویسنده مجبور به تن دادن به سانسور نشود.» او به نقل از هوشنگ گلشیری، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی، گفت: «با در دست داشتن از اثر منتشر شده کارمان در خارج از کشور به سانسورچیان این پیام را میفرستیم که اگر اجازه ندهید که کارمان اینجا بدون سانسور منتشر شود، آن را در خارج منتشر میکنیم که برای شما بیآبرویی همراه خواهد داشت.»
مدیر انتشارات نشر باران با بیان این که بحث مبارزه با سانسور، تنها انتشار کتاب یک نویسنده به زبان فارسی نیست، بلکه نه گفتن به استبداد است، افزود: «پس ماندگاری اثر و خلاقیت نویسنده، در کنار کنش و نه گفتنهای او است که موضوع و اهمیت بیشتر مییابد.»
مسعود مافان با اشاره به تجربه نویسندگان آلمانی، روس و آمریکای لاتین در طول سالیان دراز استبداد و فاشیسم افزود: «میبینیم که آثار نویسندگانی چون توماس مان، جیمز جویس، برتولت برشت، ولادیمیر ناباکوف، و همه و همه به ادبیات جهان چه پتانسیلی را اضافه کرد که اگر امکان انتشار بدون سانسور نبود، این ماندگاری صورت نمیگرفت و جهانیان از این ادبیات بینصیب میماندند.»
او تاکید کرد: «نه گفتن به سانسور، قبل از هر چیز احترام به حرمت قلم است و گفت: «اگر با سانسور و خود سانسوری مبارزه نکنیم، در بر همان پاشنه گذشته میچرخد که صادق هدایت را مجبور میکند که رمان بوف کور را در پنجاه نسخه در بمبئی هند منتشر کند و این اثر ماندگار را برای جهانیان به ارمغان بگذارد.»
موضوع مهمتر از نگاه آقای مافان آن است که «در فضای انتشار آزاد و بدون سانسور در سالهای بعد از حکومت اسلامی، نوعی از ادبیات منتشر شد که نه تنها فارسیزبانان را مورد خطاب خود قرار داده بلکه جهانیان نیز از آن بهره برده و واکنش نشان میدهند و آن هم ادبیات زندان است.
وی در مورد ایران گفت: «در این ۴۵ سال حکومت اسلامی، صدها نویسنده و فعال اجتماعی با انتشار روایتها و شهادتهای کتبی و صوتی- شفاهی، آنچه بر آنها گذشته است را در تاریخ ثبت کردهاند. اگر منیره برادران و شهرنوش پارسیپور اولین راویان زندان بودند، امروز صدها راوی دیگر و نویسنده به این خیل عظیم اضافه شدهاند و نتیجهاش غنی بخشیدن به ادبیات جهان برای نفی استبداد است.»
مدیر نشر باران در مورد انتشار مجموعه دو جلدی «شکنجه سفید» از نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر زندانی، گفت: «پیش از این کتاب، بیشتر روایات شفاهی وکتبی زندانیان از زندان منتشر شده بود اما با این کتاب ما به شیوه دیگری رو بهرو هستیم؛ یعنی تمرکز بر شکنجه و به طور مشخص، شکنجه سفید ودر این میان، اشاره به سلول انفرادی به دست فعالی که خود زندانی است.»
مسعود مافان افزود: «خانم محمدی توانسته است علاوه بر روایت خود، روایات دیگر زندانیان را نیز مستند کند. او با این کار نشان داد اگرچه استبداد اسلامی سایه خود را بر جامعه گستردهتر کرده است، اما میشود این فضا را شکست و صدای اعتراض را به گوش افکار عمومی رسانید.»
او گفت: «جالب این است که این حرکت توانست در خارج از زندان و در خارج از ایران ادامه یابد و با ترجمه روایتها و شواهد به زبانهای مختلف، توجه افکار عمومی در جهان را به شکنجه و سلول انفرادی در ایران جلب کند.»
- نویسندگان مستقل با سانسور و ممیزی در ادبیات و هنر به هر شکل مخالف هستند
بحث اعمال سانسور در ایران همواره انتقاد شدید اهل هنر و رسانه را به همراه داشته است. در این ارتباط کمال بهروز کیا نویسنده، مترجم، پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در اینستاگرام خود تاکید کرده است که نویسندگان مستقل با سانسور و ممیزی در ادبیات و هنر به هر شکل به شدت مخالف هستند.
پیشتر نیز کانون نویسندگان ایران در روز ۱۱ آذر سال گذشته در بیانیه ای به مناسبت روز سیزدهم آذر روز مبارزه با سانسور مبارزه با آن را عمل به حق آزادی بیان دانسته و نوشته بود: سانسور مکمل همه شیوههای سرکوب است. حاکمیت با استفاده از این ابزار بود که اخبار و اطلاعات واقعی دهه سراسر سرکوبِ ۶۰ را از دسترس مردم دور کرد.
به نوشته این کانون، با سانسور بود که حاکمیت به قلب ماهیت اتفاقها و پدیدهها و شخصیتها دست زد و از آنها «هویت» جعلی ساخت، «چراغهای دروغین» برافروخت و به وارونه کردن ارزشهای انسانی پرداخت و با همین ابزار بر فساد گسترده نهادها و دستاندرکارانش و بر فقر روزافزون مردم و تبعات غیرانسانی آن پرده کشید، کشتار ۱۷۶ سرنشین هواپیمای اوکراینی را، پس از سه روز دروغ و انکار، «حادثه» وانمود، بر هر معترض و مخالف و منتقد انگ «جاسوس» و «امنیتی» و «بیمار» زد.
کانون نویسندگان ایران همچنین در مورد یکی از پیامدهای اعمال سانسور در ایران اشاره کرد که حاکمبیت با همین ابزار، تیراژ کتاب را در جامعهای هشتاد و پنج میلیونی به ۲۰۰ نسخه رساند، تئاتر را از صحنه خارج کرد، سینمای رسمی را به ابتذال کشاند، سازها را پشت پرده نشاند، بسیاری از هنرمندان را تاراند یا منزوی ساخت، توصیف و گزارش واقعیتهای اجتماع را توطئه خبرنگار و گزارشگر و عکاس نمایاند و چیزی به نام روزنامه مستقل باقی نگذاشت، اینترنت را برای مردم به گرانترین و آزاردهندهترین اینترنت جهان بدل کرد، امواج پارازیت را به جای تصاویر ماهواره پراکند تا چشم مردم را بر روی جهان ببندد.
در این بیانیه، ضمن اذعان به این موضوع که «واقعیتها نشان میدهند سانسور حکومتی بر همه عرصههای زندگی روزمره اثر مخرب میگذارد»، آمده است: «سانسور حکومتی در عین حال مقاومت نیز برمیانگیزد. کما اینکه بهموازات تحمیل سانسور از سوی نهادهای مختلف، در تمام این سالها بودهاند جریانها، تشکلها و افرادی که دست به مقاومت زدهاند، از جمله کانون نویسندگان ایران؛ کوششی جانفرسا به بهای عمر و جانِ خواستاران آزادی بیان.»