دگرگونی‌های احتمالی دوران پسا خامنه‌ای و جنبش “زن، زندگی، آزادی”

سه شنبه, 15ام اسفند, 1402
اندازه قلم متن

هرچند رویدادهای تاریخی قابل پیش‌بینی نیست اما دوران پسا خامنه‌ای همچون مرگ دیکتاتورهای بنامی چون مائو و استالین، فرانکو و… می‌تواند با دگرگونی‌های از جمله کاهش اقتدار ولی فقیه سوم، حذف نهاد ولایت و یا حکومتی بر پایه مشت آهنین سپاه مواجه گردد که تحقق هر کدام به رویکرد نهاد‌های اصلی رژیم، واکنش جامعه مدنی و شرایط جهانی بستگی خواهد داشت و برخلاف زمان مرگ خمینی و گذار ساده و بدون تنش به ولایت فقیهی خامنه‌ای، این‌بار با توجه به از دست رفتن مشروعیت نظام ولایت در میان اکثریت ایرانیان، گذار به رهبری سوم و دوران پسا خامنه‌ای می‌تواند آبستن حوادث باشد.

با توجه به این موضوع، خامنه‌ای با یک‌دندگی و خودشیفتگی تمام که در دوران حکومتش نشان داده مایل است رویکرد حکمرانی زن‌ستیزانه، سرکوبگرانه، غرب‌ستیزانه، امنیتی-نظامی و ایدئولوژیک در دوران پسا مرگش نیز ادامه یابد. از این روی در گزینش “رهبر سوم” و حفظ نقش محوری سپاه در دگرگونی‌های احتمالی پسا مرگش تلاش همه‌جانبه‌ای به‌خرج خواهد داد.

۱- ولی فقیه سوم

آیت‌الله توکل عضو مجلس خبرگان به تازگی به سایت جماران گفته است در کمسیون‌ها یک چند نفری هستند که در مورد قائم مقامی رهبری کار می‌کنند؛ آنها افراد گزینش کرده و فقط با رهبری مشورت می‌کنند. این گفت‌وگو موضوع جانشینی خامنه‌ای را دوباره مورد توجه صاحب‌نظران و رسانه‌های خبری قرار داده و حدس و گمان‌های گوناگونی در مورد کاندیداهای احتمالی بیان شده است.

از شواهد موجود چنین بر می‌آید که کاندیدادهایی که بیشترین شانس نشستن بر تخت ولایت فقیه را دارا هستند، مجتبی خامنه‌ای و ابراهیم رئیسی می‌باشند.

 

مجتبی خامنه‌ای:

مجتبی از نقاط ضعف و قوت انکار ناپذیری برخوردار است. در کنار پدرش به فوت و فن رهبری آشنا شده است. ظاهرا در قم به تدریس درس خارج فقه مشغول است که وی را از جایگاه مرجعیت برخوردار می‌سازد.

وی در سپاه و صدا و سیما نفوذ دارد و ظاهرا برخی از وظایف ولایت فقیهی از سوی پدرش به وی واگذار شده است. اگر وی بر تخت ولایت بنشیند اداره بیت چندین هزار نفره را به‌طور کامل در دست خواهد گرفت و لازم به چینش کارمندان و مشاوران تازه نیست.

در مقابل، مجتبی فاقد تجربه اجرایی است و تاکنون حتی یک بار نیز در صدا و سیما ظاهر نشده و از دسترس مردم به‌ دور بوده است. در ضمن ولایت فقیهی وی به معنی موروثی شدن این نهاد است که بخشی از هواداران رژیم و حزب‌الهی‌ها مخالف آنند. از این رو ولایت فقیهی مجتبی خامنه‌ای می‌تواند این نهاد را با چالش‌های جدی روبرو سازد.

به‌ رغم ادعاهای غرب‌ستیزانه خامنه‌ای، براساس اسناد منتشر شده “ویکی‌لیکس”، مجتبی برای معالجه اختلالات ناباروری همسرش، در چهارمین سفر به لندن با اجاره یک بیمارستان خصوصی به مبلغ یک میلیون پوند، به‌همراه محافظین و نیروهای امنیتی در این شهر اقامت گزید که پس از دوماه به بارداری زهرا دختر غلامعلی حداد عادل انجامید.

مجتبی خامنه‌ای در عین حال متهم به فساد است. آقازاده خامنه‌ای، مافیای بنیاد ایثارگران و انصار را اداره می‌کند. روزنامه لیبراسیون چاپ پاریس، در گزارشی از دویست هزار سند موجود در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که برخی از آنها به خارج کردن پول و سپرده‌های مجتبی خامنه‌ای از بانک‌های خارجی مربوط می‌شود، خبر داده است. همین روزنامه به نقل از احمدی‌نژاد به اختلاس یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورویی مجتبی خامنه‌ای از بیت‌المال نیز اشاره کرده است.

آقازاده خامنه‌ای در مهندسی انتخابات سال ۸۴، و سرکوب‌های پسا کودتای انتخاباتی سال ۸۸ نیز متهم است. وی همچنین در کنار قاسم سلیمانی در سازماندهی گروه‌های تروریستی شیعه عراقی و تشکیل دولت‌های همسو با جمهوری ولایی در این کشور دست داشته است.

از جنبه سرکوب‌های داخلی و تنش‌افزایی در خارج، مجتبی خامنه‌ای گزینه مناسبی برای رهبری سوم در جمهوری جهل و جنایت است.

برپایه نظرسنجی رادیو زمانه نیز شانس فرزند دوم خامنه‌ای در رهبر شدن بالاتر از رئیسی ارزیابی شده است.

 

ابراهیم رئیسی:

ابراهیم رئیسی که عنوان “عضو هیات مرگ” را یدک می‌کشد از سابقه‌ای دراز در امور قضایی کشور برخوردار و از سوی مجامع بین‌المللی به یکی از بدنام‌ترین مقامات قضایی ایران به‌شمار آمده است.

رئیسی از امتیازات شایان توجهی برای بدست گرفتن تاج و تخت ولایت برخوردار است. بی‌تردید از نادر مهره‌هایی است که در بیشتر نهاد‌های انتصابی رژیم از جمله تولیت آستان قدس رضوی، هیئت امنای ستاد اجرایی فرمان امام، ریاست قوه قضائیه، سازمان بازرسی کل کشور، دادستانی کل کشور، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان رهبری، دادستانی کل ویژه روحانیت، شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، دبیری ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، شورای عالی فضای مجازی، شورای امنیت ملی، عضویت داشته و یا ریاست آن نهاد‌ها را در دست داشته و دارد. تجربه ریاست جمهوری و فعالیت‌های اجرایی در نهادهای بالا، رئیسی را در رتبه فراتری نسبت به مجتبی خامنه‌ای برای دست یافتن به سمت ولایت فقیهی قرار می‌دهد.

رئیسی در آخرین انتخابات نمایشی ریاست جمهوری با وجود نقائض متعدد انتخاباتی، به یاری سازمان اطلاعات سپاه از سوی خامنه‌ای بدین سمت منصوب شد و پوتین اولین رهبری بود که این انتصاب را به وی تبریک گفت. وی در مراسم تحلیف در مجلس فرمایشی خود را مدافع حقوق بشر خواند!

در دوره کوتاه ریاست جمهوری رئیسی، بحران اقتصادی کشور، گسترش تهی‌دستی، وابستگی روز افزون به روسیه و چین، سرکوب جامعه مدنی، افزایش بی‌سابقه شمار اعدام‌های غیر سیاسی و سیاسی (۷۰۰ نفر در امسال) و تلاش‌های مذبوحانه علیه مبارزه زنان شجاع و مخالف حجاب اجباری، تشدید شده است..

کلیه شعارها در جنبش “زن، زندگی، آزادی” علیه خامنه‌ای، نشان ‌داد که جوانان نقش رئیسی را در اداره کشور ناچیز می‌سنجند، و نهاد ولایت فقیه را عامل اصلی ابر بحران‌های داخلی و خارجی کشور به شمار می‌آورند.

به تازگی روزنامه فرهیختگان گزارش کرده است که برپایه برخی نظرخواهی‌ها، رئیسی تنها در میان ۲۰٪ جمعیت محبوبیت دارد. با این وجود با خودداری جنتی از شرکت در انتخابات مجلس خبرگان ششم در اسفند ماه سال جاری و در نتیجه انتقال احتمالی ریاست این مجلس به رئیسی که در حال حاضر نایب رییسی این مجلس را به عهده دارد، چنین به نظر می‌رسد که خامنه‌ای با رهبری وی نظر مساعدتری نشان می‌دهد.

سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل نیز باور دارد رئیسی با وجود “بی‌سوادی و هوش کم” گزینه جدی جانشینی خامنه‌ای است. برپایه گزارش مقام‌های اطلاعاتی اسرائیل، مقام‌های غربی نیز جانشینی رئیسی را محتمل می‌دانند.

خامنه‌ای با انتصاب رئیسی به سمت رهبری سوم اداره نظام اسلامی را پس از مرگش به دست فردی خواهد سپرد که از سپاه حرف شنوی خواهد داشت، و با دخالت‌های دولت موازی بیت موجود رهبری به ریاست فرزندش، در امور ریز و درشت کشور مخالفتی نشان نخواهد داد. بدین ترتیب در بر همین پاشنه خواهد چرخید، امری که مورد تایید پوتین و دولت روسیه نیز می‌باشد. با این‌حال نمی‌توان در مورد تصمیمات آینده دیکتاتور با قاطعیت نظر داد.

 

۲- سپاه

با وجودی که در پایان جنگ، خمینی از رویکرد ماجراجویانه برخی از سرداران سپاه که منجر به ادامه جنگ شده بود به خشم آمد و دستور رسیدگی به تخلفات آنان را در دادگاه نظامی داده بود، اما با مرگ وی و رهبری خامنه‌ای نه تنها دادگاه برگذار نشد بلکه فرمان وی مبنی بر ادغام ارتش و سپاه نیز نادیده گرفته شد.

خامنه‌ای که مسئولیت امنیتی در شورای انقلاب را بر عهده داشت از ابتدا به‌خوبی از نقش نیروهای امنیتی و نظامی در حفظ رهبری نظام آگاهی داشت. به‌همین سبب، در درازای سه دهه و اندی از دوران رهبری‌اش همواره نقش این سازمان نظامی-امنیتی و ایدئولوژیک را در کلیه امور کشور گسترش داده است.

نقش سپاه و سازمان بسیج در سرکوب مبارزات مدنی ایرانیان بر کسی پوشیده نیست. علاوه برآن این نهاد امنیتی با اتهاماتی همچون قاچاق مواد مخدر و مشروبات الکلی و پولشویی روبروست. فعالیت‌های اقتصادی سپاه علاوه بر سه نهاد مهم اقتصادی‌اش، در بورس، زمین و ساختمان نیز گسترده است و بر پایه برخی ارزیابی‌ها پول در گردش این نهاد در حدود ۱۸ درصد حجم نقدینگی کل کشور است.

سپاه در مخابرات کشور، صنعت فیلم و گردشگری و فعالیت‌های سیاسی و نیز قوه قضاییه، زندان‌ها، مجلس و دولت رئیسی نیز نقش مهمی به عهده دارد. رسانه‌های رسمی کشور همچون صدا و سیما نیز در کنترل سپاه است. خلاصه اینکه کمتر عرصه زندگی در کشور را می‌توان یافت که رد پای سپاه در آن دیده نشود.

سپاه در صنایع نظامی کشور نیز از جمله تولید انواع موشک‌ها و پهبادها کاملا فعال است و در تنش‌افزایی در منطقه و پیشبرد هدف‌های جاه‌طلبانه و ایدئولوژیک خامنه‌ای از جمله اسراییل و آمریکاستیزی از راه سپاه قدس و محور مقاومت نقش کلیدی ایفا می‌کند. دست پنهان سپاه در ادامه جنگ روسیه علیه اوکراین و حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

بسیاری از تحلیلگران سیاسی نقش سپاه در جانشینی و دوران پسا خامنه‌ای را تعیین‌کننده می‌سنجند. در واقع خامنه‌ای انتظار دارد این نهاد مافیایی-امنیتی ادامه نظام جهل و جنایت را امکان‌پذیر سازد. برپایه نظرسنجی تارنمای رادیو زمانه، اکثریت قریب به اتفاق پاسخ‌دهندگان، در دوران گذار پس از مرگ خامنه‌ای سپاه را بازیگر اصلی سنجیده‌اند.

جالب است که نقش تعیین‌کننده سپاه در دوران گذار جانشینی مورد توجه برخی از طلبه‌های قم نیز قرار گرفته است. “اولیویر روی” پژوهشگر فرانسوی در سفرش به افغانستان و گذر از ایران در سال ۱۳۹۵ به حوزه علمیه قم سر زد و از طلبه‌ها از جمله پرسید: “چه کسی رهبر بعدی را انتخاب می‌کند؟” یکی از طلبه‌ها از میان جمعیت فریاد زد “کلاشینکف”!

در صورتیکه دوران پسا خامنه‌ای با بحران‌های گوناگون از جمله جنگ قدرت در بالا روبرو شود، نباید از جمله کودتای نظامی این نهاد نظامی را همچون رویدادهای مصر که به ریاست جمهوری ژنرال السیسی انجامید از نظر دور داشت. سپاه برای حفظ مافیای اقتصادی و قدرت سیاسی و امنیتی‌اش از هر گزینه‌ای حتی حذف نهاد ولایت بهره‌مند خواهد شد.

 

۳- جنبش جامعه مدنی

جنبش “زن، زندگی، آزادی”، پایه‌های رژیم دینی را لرزاند و بخش بزرگی از جوانان داخل و جمعیت‌های گسترده‌ای از ایرانیان خارج کشور را علیه خامنه‌ای و رژیم کودک کشش به خیابان‌ها کشاند. پیش از این برپایه نظرسنجی موسسه نگاه، ۸۸ درصد پاسخ دهندگان خواهان نظامی سکولار و دمکراتیک شده بودند.

امروزه جنبش “زن، زندگی، آزادی” از راه مخالفت شجاعانه بسیاری از زنان در ایران با حجاب اجباری ادامه دارد و ترفندهای سرکوب‌گرانه سپاه و خامنه‌ای در وادار کردن زنان به عقب‌نشینی از حق برخورداری از آزادی پوشش ناکام مانده است.

کشور ایران با ابر بحران‌های گوناگونی از جمله گرانی، بیکاری، تهیدستی و گرسنگی، تبعیض‌های قومی/ملی و جنسیتی، محیط زیستی و خطر حمله نظامی به کشور مواجه است. مرگ خامنه‌ای به عنوان طراح و عامل تمام بدبختی‌های کشور می‌تواند با از دست رفتن پدر خوانده نیروهای سرکوب، از یک سو روحیه سرداران سپاه را تضعیف و از سوی دیگر اقشار ناراضی را مجددا به خیابان کشاند.

تحقق سناریوی بالا در گرو بدیلی دمکرات و سکولار و رهبری قابل اعتماد است که بتواند با ایجاد امید به آینده اکثریت اقشار رنگین کمان جامعه را بسیج و توازن قوا را به تدریج به سود جنبش مدنی دگرگون سازد.

با توجه به آزادی‌های خارج کشور، گروه‌های مخالف می‌توانند در ایجاد بدیلی مورد اعتماد نقش مهمی ایفا نمایند. زنان و مردان زندانی سیاسی از توان بالقوه رهبری جنبش برخوردارند. باید بکوشیم فرصت دوران گذار جانشینی رهبر را به دوران گذار از جمهوری جهل و جنایت تبدیل کنیم.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.