یارانه و افشای افلاس و درماندگیِ اقتصادی رژیم « بخش اول »

چهارشنبه, 7ام خرداد, 1393
اندازه قلم متن

khademi

تاریخچه:

در واقع سیاست حذف یارانه ها از تدابیر اقتصادی بود که رئوس آن از طرف نهادهای مالی جهانی؛ مانند “صندوق بین المللی پول” و “بانک جهانی ” ــ زیر مجموعه های مالیِ سرمایه داری جهانی ــ در آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی؛ بوی ارائه شد.

دولت رفسنجانی و دولت بعدی وی ــ محمد خاتمی ــ از ترس شورش مردم بخاطر گرانیهای پیامد آن؛ از اجرای طرح یارانه ها شانه خالی کردند و در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد؛ اجرای طرح به وی محول گردید.

هدف از اجرای این سیاست ــ که در عمده بازارهای جهانی و بویژه در جوامع تحت سلطه اعمال شده است ــ؛ گسترش “تجارت آزاد”؛ “خصوصی سازی” و کاهش نقش نظارتی دولت در روندهای اقتصادی میباشد. این طرح در آذر ۸۹ با قطع سوبسید از ۱۶ قلم کالای اساسی و با نام طرح ” هدفمند کردن یارانه ها ” به اجرا در آمد که در ازاء گران شدن کالاها و از جمله حامل های سوخت؛ ۴۵ هزار تومان یارانه نقدی به هر فرد؛ پرداخت گردید.

هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در واقع طرفداران اصلیِ داخلیِ سیاست “نئو لیبرالی” که اجرای طرح یارانه ها لازمه آن میباشد؛ هستند و معتقدند که اگر دولت ایران نتواند مناسبات خود را با جامعه جهانی بهبود بخشد و بخشی از اقتصاد جهانی شود؛ چشم انداز هیچ بهبودی در وضعیت اقتصاد فروپاشیده ایران وجود ندارد.

آنها همچنین معتقدند تا زمانیکه چالش هسته ای ایران با غرب و امریکا حل نشده باشد ــ یعنی تا زمانی که مذاکرات اتمی ژنو به نتیجه نرسد ــ؛ امکان ادغام اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی و برقراری رابطه ارگانیگ با آن وجود ندارد و در نتیجه راهی برای نجات اقتصاد رو به مرگ ایران و امکان برخورداری از سرمایه و تکنولوژی غرب وجود نخواهد داشت. یعنی همچنان بر بحران اقتصادی و دامنه فقر؛ بیکاری؛ تورم و. …… افزوده خواهد شد.

بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت دولت حسن روحانی میگوید: بدون پول نفت ــ که در گرو بهبود رابطه با غرب و امریکا و لغو تحریمها ست ــ؛ امیدی به اجرای طرح های عمرانی و پشت سر نهادن رکود و بیکاری در کشور نیست.
محمود سریع القلم مشاور حسن روحانی میگوید: هر تحولی در وضعیت کنونی و آینده اقتصاد ایران به رفع تحریمها و در نتیجه به حل معضل مناسبات جمهوری اسلامی و آمریکا بستگی دارد.

خامنه ای هم با صدور فرمان ” اقتصاد مقاومتی ” بر پیگیری سیاست مورد نظر رفسنجانی و روحانی؛ تأکید دارد. او همه شرایط و ملزومات ” ریاضت اقتصادی ” که برنامه مورد نظر صندوق بین المللی و بانک جهانی ــ قطع سوبسیدها ( یارانه ها )؛ کاهش هزینه های عمومی و افزایش درآمدهای مالیاتی ــ را در طرح خود بنام ” اقتصاد مقاومتی ” گنجانده است.

خامنه ای در این طرح بر باز گذاشتن دست سرمایه داران خصوصی و دولت در افزایش قیمت کالاها و همچنین ایجاد همه گونه تسهیلات برای سرمایه گذاری ــ که نتیجه آن همین برنامه ” هدفمند سازی یارانه ها ” است که رکود عمیق؛ تعطیلی مؤسسات تولیدی؛ تورم شدید و. .. را بدنبال دارد ــ توجه داده است.

یکم ــ احمدی نژاد و فاز اول یارانه ها:

در ۲۸ آذر ۱۳۸۹ محمود احمدی نژاد ــ رئیس جمهور ایران ــ؛ فرمان حذف یارانه ها ــ سوبسید ــ بر کالاهای اساسی را از طریق تلویزیون اعلام کرد. و بدین ترتیب فاز اول ” هدفمندی یارانه ها ” که برای دولت وی بیش از ۱۴۰ هزار میلیارد تومان هزینه در برداشت؛ شروع شد. در مرحله اول اجرای این طرح؛ ۱۱ میلیون نفر از ۷۵ میلیون جمعیت ایران ــ یعنی ۱۵ در صد کل جمعیت ایران ــ؛ برای کمک به دولت از دریافت یارانه انصراف دادند و به بقیه بهر نفر ۴۵۵ هزار تومان یارانه پرداخت گردید ( خبر گزاری تسنیم ۳ اردیبهشت ).

اجرای این طرح در همان سال اولِ اجرا یک کسر بودجه ۱۵۰۰۰ میلیارد ریالی برای دولت وی بجا گذاشت. با اجرای این طرح اقتصاد در هم پاشیده ایران با موج جدیدی از رکود و تورم توأمان مواجه گردید و بر فقر و فلاکت مردم؛ باز هم افزوده تر گردید. همچنین اجرای این طرح آثار زیانبار خود از جمله چند برابر شدن نرخ کالاها و خدمات و همچنین کاهش ۷۰ در صدی ارزش پول ملی؛ را بر جامعه ایران تحمیل نمود.

یعنی در نتیجه اجرای این طرح در فاز اول و با حذف یارانه ها از حامل های سوخت و گران شدن مواد اولیهِ مصرفی شرکتها و کارخانجات بزرگ؛ محصولات این کارخانه ها گرانتر شده؛ از قدرت رقابت تولیدات کاسته شد و در نتیجه رکود اقتصادی؛ تورم؛ گرانی و بیکاری بیشتر اقتصاد بیمار و بحران زده کشور را؛ فرا گرفت.

دوم ــ حسن روحانی و فاز دوم یارانه ها:

از ماهها قبل از اجرائی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها؛ کارگزاران دولت روحانی و افراد باند های مختلف رژیم از عواقب شیب افزایش ناگهانی قیمتها و تاب تحمل جامعه؛ در وحشت بودند و از چشم انداز تیره و تار اجرای آن و خطرات احتمالی ناشی از واکنش اجتماعی؛ زمان شروع آنرا هر بار بعقب میانداختند. سرانجام علیرغم این وحشت؛ طرح در نیمه دوم اردیبهشت ۱۳۹۳ بجریان افتاد و از روزهای قبل از اجرا نیز؛ نیروهای انتظامی و سرکوب برای برخوردهای احتمالی با اعتراضات مردم؛ در تهران و شهرهای دیگر در خیابانها مستقر شدند.

ــ از شب اول اردیبهشت؛ نیروهای انتظامی در بسیاری از خیابانهای تهران؛ مستقر شدند.

ــ رشت؛ از شب دوشنبه صفهای طولانی در پمپ بنزین ها تشکیل گردید و نیروی انتظامی تا صبح در خیابانهای شهر به گشت زنی مشغول شدند.

ــ اعتراضات و نا آرامیهایی های پراکنده در شهرهای بروجرد؛ مشهد؛ اصفهان؛ لرستان و شهر کرد بخاطر بالا رفتن قیمت بنزین در روزنامه های خود رژیم؛ انعکاس یافت.

در روزهای نزدیک به اجرائی شدن فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها توسط دولت روحانی؛ ابراز وحشت از انفجار خشم و تنفر مردم؛ در اظهارات مقامات و مهره های رژیم موج میزند. روزنامه رسالت ــ ارگان باند مؤتلفه ۲۰ فروردین ۹۳ ــ سر بسته و در پرده به انفجار خشم مردم اشاره میکند و هشدار میدهد که دولت مواظب باشد ” فاجعه درست نکند “.

روزنامه مردم سالاری ۸ اردیبهشت نوشت: مردم به آیندهِ مبهم بدبین و نسبت به تصمیمات دولت بی اعتمادند. ……. در صورت ادامه این وضعیت؛ شرایط غیر قابل مهار و غیر قابل مدیریت پیش خواهد آمد که خواست هیچ گروه؛ جناح و اهل تعقلی نیست.
روزنامه رسالت ۲۷ فروردین از کارگزاران و مقامات رژیم میخواهد به منفوریت؛ تنهائی و انزوای رژیم توجه کنند و مینویسد: در سیمای نماز جمعه ــ هر هفته ــ ما قابل مشاهده است. ….. جمعیت غالب؛ سالمندان و میان سالان هستند. و آقای ” سازور ” از مداحان باند ولی فقیه نیز هشدار میدهد و میگوید: امروز بسیاری از مساجد ما به حالت نیمه تعطیل در آمده اند. یگونه یی که نماز صبح در آن اقامه نمی شود و برای نماز ظهر و مغرب هم تنها برای زمان کوتاهی درب مساجد باز میشود ــ سایت جهان نیوز ــ .
رادیو فرانسه با اشاره به خطرات و پیامدهای طرح یارانه ها؛ به نگرانی های مردم اشاره کرده و مینویسد : دولت حسن روحانی که با شعار احیای اقتصاد ایران از طریق شکستن تحریم های بین المللی؛ امیدواری هائی را در میان مردم این کشور بوجود آورده بود؛ پس از گذشت ۸ ماه از آغاز فعالیت اش بدون هیچ دستاورد عمده ای در حوزه اقتصاد به پایان ” ماه عسل ” خود رسیده است.
سعید لیلاژ از کارشناسان اقتصادی نظام با اعتراف به شرایط انفجاری جامعه در مورد خوش خیالی حسن روحانی نسبت به توزیع یارانه ها؛ بوی در مورد خشم و تنفر مردم هشدار داد و گفت ” این اقدامات؛ تنها انفجار اقتصادی ” را به تأخیر می اندازد.

هاشمی رفسنجانی دوم اردیبهشت در صحبت با تعدادی از مهره های نظام در مورد حساسیت شرایط بحرانی نظام گفت: . ….. همه باید توجه داشته باشیم که سوار یک کشتی هستیم و کار شکنی در مسیر حرکت؛ همه را از اهداف نظام و. ….. دور میکند.
موسوی لاری وزیر کشور در دولت محمد خاتمی ــ روزنامه اعتماد ۱۳ اردیبهشت ــ؛ سرکوب و فضای امنیتی گذشته را بی اثر دانسته و بر بی اثری استفاده از آن شیوه ها؛ میگوید: فضای امنیتی در ۸ سال گذشته جواب نداده است. ….. شاید باز کردن درها و آزادی سلایق راه بهتری باشد و نتایج بهتری داشته باشد.

برای اجرای مرحله دوم طرح ” هدفمندی یارانه ها ” از آنجا که خزانه دولت برای پرداخت یارانه نقدی به مردم خالی بود؛ روحانی بهمراه سایر مقامات رژیم با التماس و در خواست؛ دست بدامان مردم شدند و از آنان خواستند؛ که در کمک به دولت خودشان از دریافت یارانه انصراف بدهند؛ که این امر با بی اعتنائی اکثریت مردم مواجه شد و نظام بحران زده را با بحران های عمیق تری مواجه ساخت ــ در ادامه مقاله به تفصیل در باره آن خواهم نوشت ــ.

بر اساس اظهارات محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت روحانی؛ حدود ۷۳ میلیون نفر از جمعیت ۷۵ میلیونی ایران برای دریافت یارانه ثبت نام کردند و تنها ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از گرفتن یارانه؛ انصراف داده اند. یعنی تنها ۳ در صد مردم به التماس و درخواستهای دولت روحانی و سایر مقامات رژیم پاسخ مثبت دادند.

به گفته آقای نوبخت؛ کل مبلغ حاصل از انصراف یارانه ها؛ هزار و دویست میلیارد بوده که بسیار ناچیز است و هیچ دردی از اقتصاد در هم شکسته ایران را دوا نمی کند. لازم به توضیح است که در فاز اول هدفمندی یارانه ها در دولت احمدی نژاد ۱۱ میلیون نفر از جمعیت ایران؛ یعنی ۱۵ در صد مردم از دریافت یارانه انصراف داده بودند. کم شدن در صد انصراف دهندگان؛ نشان میدهد که چگونه و با چه سرعتی؛ طبقه متوسط ایران بسوی خط فقر سوق یافته است .

سوم ــ ” نه ” بزرگ مردم به طرح ” خود انصرافی از یارانه ها “:

دولت حسن روحانی و مقامات آن؛ میخواستند با درخواست از مردم برای انصراف از دریافت یارانه نقدی و همچنین با افزایش چشمگیر قیمت کالاهای اساسی و حامل های سوخت ــ از کیسه مردم ــ؛ خزانه خالی دولت را پر کنند که با جواب منفیِ دندان شکنِ مردم؛ مواجه شدند. روحانی با بسیج تبلیغاتی گسترده ای که کرده بود و با فضای ترس و وحشتی که بخاطر تهدید به کنترل حسابهای بانکی افراد ایجاد کرده بود؛ همراه با مقامات دیگر خوش بینانه فکر میکرد؛ دست کم ۴۰ تا ۵۰ در صد مردم از گرفتن یاران انصراف میدهند

در حالیکه کلیت رژیم ــ همه باندها و جناحها ــ دل باین بسته بودند که تعداد هر چه بیشتری از مردم از دریافت یارانه ها انصراف بدهند و مقداری پول به خزانه خالی دولت سرازیر شود و برای این منظور هم علاوه بر تبلیغات گسترده تلویزیونی و سخنرانی مقامات و تهدید های حکومتی در مورد وارد شدن به حساب بانکی افراد و. …….. ؛ مراجع و آیت الله های حکومتی را هم به صحنه آوردند که فتوا بدهند و از مقلدان خود بخواهند که از دریافت یارانه انصراف بدهند؛ امری که با روی گردانی و بی اعتنائی شدید مردم مواجه شد.

یعنی نه تبلیغات رادیو و تلویزیون و امامان نماز جمعه ها و نه تهدید به دادگاه و التماس و درخواستهای دولت و مقامات حکومتی و همچنین نه فتوا و توجیهات مذهبی آیت الله ها و مراجع ؛ هیچکدام مؤثر نشد و در عزم جزم مردم برای دریافت یارانه؛ تغییری ایجاد نکرد. پیشاپیش هم نتیجه معلوم بود؛ مگر میشد از مردم فقیر و محرومی که آه در بساط ندارند؛ توقع داشت از ” چندر غاز ” یارانه خود صرفنظر بکنند ؟! و مگر میشود در حالیکه نمایندگان مجلس آخوندی با حقوقهای چند ده میلیونی هنوز هم یارانه دریافت میکنند؛ از مردم فقیر و گرسنه انتظار داشت که برای کمک به دولت فاسد و ضد مردمی بروند و از دریافت یارانه ۴۵ هزار تومانی خود انصراف بدهند ؟! امری که بعنوان ” بی اعتمادی ” به نظام تلقی شد و باعث تشدید جنگ و دعوای باندهای درونی نظام شد.
روزنامه کیهان وابسته به باند ولی فقیه می نویسد: مردم وقتی می بینند برخی مسئولان رده اول؛ زندگی فاخر و غیر متعارف دارند نگران میشوند. وقتی از ثروت افسانه ای یکهزار میلیاردی فلان وزیر مطلع میشوند باور نمی کنند که او درد آنها را می فهمد. و وقتی مردم بیاد می آورند که در صد روزه وعده داده شده؛ بهبودی در معیشت شان حاصل نشده و. …. وی در ادامه می نویسد: با نهایت تأسف اعتماد مردم را دچار خدشه کرده اند و تا این اعتماد باز سازی نشود انجام بسیاری از امور که نیازمند مشارکت مردم است؛ با دشواری مواجه میشود.

روزنامه جوان ارگان بسیج ضد مردمی در ۷ اردیبهشت نوشت: مردمی که می بینند بخشی از کابینه هر چند محدود ثروتهای چند صد هزار میلیاردی دارند و برای یک جراحی ساده گوش به کشور اروپائی در ایام نوروز می روند؛ چگونه میتوانند بپذیرند که باید آنها از دریافت ۴۵۵ هزار ریال یارانه ماهانه صرفنظر کنند ؟

روزنامه جمهوری اسلامی ” احساس فقر ” عمومی در جامعه را مهمترین دلیل بی اعتنائی مردم به درخواستها و توصیه های مراجع تقلید برای انصراف از دریافت یارانه نقدی دانست ــ دوشنبه ۸ اردیبهشت ــ. و حمید رضا ترقی در ارگان مؤتلفه ــ رسالت ۷ اردیبهشت ــ نوشت: علت بی اعتمادی مردم و رأی منفی آنان به درخواست انصراف از یارانه را؛ گوش بسته کارگزاران باند روحانی به خواسته های مردم دانست.

روزنامه مردم سالاری ۷ اردیبهشت نوشت: در صورتی که تحلیل جامعه شناختی از رفتار مردم صورت بگیرد؛ میتوان دریافت که رفتار آنها به نوعی ابراز نارضایتی نسبت به شرایط فعلی جامعه است. این روزنامه همچنین در ۴ اردیبهشت نوشت: پر واضح است که دولت در متقاعد کردن مردم برای نگرفتن یارانه شکست خورده است.

روزنامه کیهان شریعتمداری در شماره دیگری ضمن تأکید بر بی اعتمادی مردم؛ از شکست جلب نظر مردم برای انصراف از دریافت یارانه بعنوان ” بی اعتمادی در حد یک رفراندوم زودرس برای دولت اعتدال “؛ نام برد.

حداد عادل در روزنامه رسالت در ۸ اردیبهشت؛ نوشت: آمار مربوط به انصراف دریافت یارانه ها؛ آماری است که باید در ذهن ما سئوالهای جدی ایجاد کند. من شخصا” از این نتیجه تعجب کردم و جای تفکر دارد.

روزنامه اعتماد وابسته به باند رفسنجانی؛ در پاسخ به باند اصولگرا ــ طرفداران ولی فقیه ــ؛ ضمن پذیرش نفرت عمومی از دولت روحانی به این باند هشدار داده و نوشته است: حرف اصولگرایان اتفاقا” درست است؛ اگر دولت از محبوبیت بالائی برخوردار بود و اگر کسر قابل توجهی از مردم برای آن وزن و اعتباری قائل می شدند؛ در آن صورت میلیونها نفر که واقعا” هم نیازی باین ۴۵۵۰۰ تومان ندارند؛ نباید ثبت نام میکردند؛ اما اضولگرایان متوجه نیستند که با این استدلال دارند شاخه ایی را می برند که فقط روحانی و دولتش بر روی آن ننشسته اند؛ بلکه قدری بالاتر خود اصولگرایان هم اتفاقا” همان جا نشسته اند.

شدت تنفر و بی اعتمادی مردم از رژیم که از گذشته هم وجود داشت؛ در جریان “خود انصرافی” از گرفتن یارانه ها بیش از پیش آشکار شد و هر دو باند رژیم را بوحشت انداخت. این وحشت باعث شده که هر باند گناه بی اعتمادی مردم را بگردن باند دیگر بیاندازد. علامتی از علائم پایانی عمر این نظام؛ که در اواخر دوران رژیم سابق هم شاهد آن بودیم.

سایت پارسینه وابسته به هاشمی رفسنجانی به این بی اعتنائی اشاره کرده و نوشته است: بی اعتنائی نسبت به درخواست دولت برای ” خود انصرافی ” از گرفتن یارانه نشان دهنده بحران عمیق تری است که اگر به موقع و در این مرحله درمان نشود؛ خیلی زود همه با پیامدهای وحشتناک آن روبرو خواهند شد. دیگر روزنامه های این باند هم؛ پاسخ منفی ۹۷ در صدی به تقاضای انصراف از یارانه را خطری برای ” منافع ملی و مصالح کشور ” دانسته و از آن بعنوان خطری که ” تمامیت نظام ” را تهدید میکند؛ نام برده اند.

این رأی منفی مردم به درخواست روحانی؛ در مطبوعات و رسانه های خارجی هم انعکاس داشته و مثلا” رادیو فرانسه معتقد است دولت روحانی در جلب پشتیبانی مردم در انصراف از یارانه شکست خورده است؛ این رادیو میگوید: دولت روحانی که مردم را به انصراف از دریافت یارانه های نقدی دعوت کرده بود؛ اولین شکست بزرگ خود را با ثبت نام ۹۵ در صد ایرانیان برای دریافت یارانه ها تجربه کرد.

باین ترتیب می بینیم که رژیمی که تا دیروز؛ ادعای پشتیبانی مردم ایران از نظامش گوش جهان را کر کرده بود؛ چگونه بعد از مشخص شدن تبعیت نکردن مردم از درخواست آنها برای انصراف از دریافت یارانه؛ مقامات و کارگزاران هر دو باند نظام؛ مفتضح و آبرو باخته از بحران بی اعتمادی سوز و گداز می کنند.

در واقع تقاضای انصراف از یارانه ها هم کَند و کاو رسمی دولت از وضعیت معیشت مردم بود و هم رفراندوم اعلام نشده رأی ” منفی و بیزاری از رژیم ” از جانب مردم. واقعیتی که هر دو باند نظام بآن اعتراف دارند؛ یعنی این رأی منفی ۹۷ در صدی مردم به درخواست روحانی و مقامات رژیم؛ رأی منفی به ” تمامیت نظام ” است که تقریبا” بیشتر کارگزاران رژیم آن را ” پیام قابل تأمل و در عین حال بد عاقبتی “؛ میدانند.

این اعتراف های متقابل باندها به تنفر و بیزاری عمومی از دولت روحانی و سایر کارگزاران نظام ؛ هم در واقع تائید خشم و نفرت مردم از کل نظام جمهوری اسلامی است. یعنی طرح ” خود انصرافی از یارانه ها ” در واقع به آزمونی برای سنجش میزان منفوریت اجتماعی رژیم تبدیل شد و رأی منفی مردم به انصراف از دریافت یارانه در واقع دست رد به سینه ” کل نظام ” میباشد.
یعنی بحران لاعلاج اقتصادی عمیقا” بعد سیاسی یافته است و به نفی کل نظام راه برده است. بدین ترتیب مردم به ولی فقیه و

کارگزاران نظام پیام میدهند که تحمل مردم در آستانه سر ریز شدن است. یعنی بحرانهای غیر قابل مهار و غیر قابل مدیریت که با ” شاه کلید ” روحانی هم قادر بگشودن گره ای از آنها نمی شوید؛ در راه است.

۲۷.۰۵.۲۰۱۴
6 خرداد ۱۳۹۳
arezo1953@yahoo.de


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.