فرامرز داور
تنها منصوب رهبر جمهوری اسلامی که اظهاراتش واکنش منفی همزمان هم دولت ایران و هم دولت ایالات متحده را باعث میشود، کسی نیست جز «کمال خرازی.»
***
«کمال خرازی»، رییس منصوب «علی خامنهای» در شورای راهبردی روابط خارجی، برای دومین بار از توانایی جمهوری اسلامی در ساخت سلاح اتمی و احتمال بازنگری در سیاست هستهای خبر داده است. هم دولت ایالات متحده و هم دولت جمهوری اسلامی، هریک بهنوعی به این اظهارات اعتراض کردند.
سخنگو وزارت خارجه آمریکا این اظهارات را غیرمسوولانه خواند و سخنگو وزارت خارجه ایران با فاصله اعلام کرد: «مواضع رسمی کشور در موضوعات مختلف ازجمله بحث سلاحهای کشتار جمعی بهصورت شفاف از طریق مقامات عالی ایران بارها اعلام شده است و در دکترین هستهای ایران، هیچ تغییری ایجاد نشده است.»
گفتههای جنجالی کمال خرازی محدود به تهدید زیرپوستی اتمی نیست. او اشغال نظامی کشورها را اگر از سوی روسیه باشد، قابل توجیه دانسته و جدایی بخشهایی از کشورها را اگر اوکراین باشد، خلاف حقوق بینالملل نمیداند. اظهاراتی در تضاد با سیاست رسمی جمهوری اسلامی: «ما اشغال سرزمینهای دیگر را تایید نمیکنیم، مگر آنکه بخشهایی بهدلیل مسائل فرهنگی یا مذهبی بخواهند تصمیم بگیرند از آن کشور جدا شوند و به کشور دیگری بپیوندند. الان بخشهایی از اوکراین درحالحاضر چنین ادعایی دارند.»
در جمهوری اسلامی نهتنها صحبت و اظهارنظر درباره جدایی فرضی بخشی از کشور خط قرمز محسوب میشود، که حتی بحث درباره فدرالیسم هم میتواند عواقب جدی برای گوینده داشته باشد. زمانی که اقلیم کردستان عراق در صدد برگزاری یک رفراندوم غیرالزامآور درباره استقلال از دولت مرکزی عراق بود، جمهوری اسلامی تقریبا تمام امکانات خود را به کار گرفت و مرزهای خود را با اقلیم بست، تا مانع این همه پرسی شود.
پدیده عالم دیپلماسی نظام و ناظم مدرسه علوی
کمال خرازی در عالم سیاست جمهوری اسلامی، یک پدیده محسوب میشود. زمانی که «محمود احمدینژاد» با شعارهای تند علیه نظم جهانی به ریاستجمهوری رسید و خواهان «بیترمز شدن» برنامه اتمی بود، خامنهای با تاسیس شورای راهبردی روابط خارجی، کمال خرازی را که تا پیشاز آن هشت سال وزیر خارجه دولت میانهرو «محمد خاتمی» بود، به ریاست این شورا منصوب کرد.
آن زمان تصور میشد که رهبر جمهوری اسلامی با این انتصاب، در صدد تاسیس یک نهاد مشورتی در امور خارجی است که زیرنظر خود، مانع تندرویهای احتمالی احمدینژاد در دیپلماسی ایران شود.
هرچند افرادی همچون سرتیپ پاسدار «احمد وحیدی»، اولین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و از متهمان اصلی بمبگذاری مرکز یهودیان آرژانتین عضو این شورا شد که قاعدتا میبایست غلط بودن این فرضیه را نشان میداد، اما طی دو دهه بعد، این کمال خرازی بود که در قامت رییس، دوبار تهدید به ساخت بمب اتمی کرد و اینک از اشغال نظامی کشورها یا جدایی بخشهایی که تمایلات مذهبی و فرهنگی متفاوتی دارند، حمایت میکند.
کمال خرازی فردی نزدیک به خامنهای از زمان شروع رهبری او بوده است. برادر بزرگش «محسن»، سالها نماینده مجلس خبرگان رهبری و دختر او یعنی برادرزاده کمال، همسر «مسعود»، فرزند سوم رهبر جمهوری اسلامی است.
در آخرین هفتههای حیات «روح الله خمینی»، خرازی با موافقت او و با حکم خامنهای که رییسجمهور بود، بهعنوان نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، عازم ماموریت نیویورک میشد، اما مرگ خمینی و تغییرات وسیع سیاسی در ایران، چند هفتهای مانع عزیمت او شد.
سرانجام، چندی پس از شروع رهبری خامنهای، خرازی این بار با موافقت رهبر جدید و حکم رییسجمهور تازه یعنی «اکبر هاشمی رفسنجانی»، عازم آمریکا شد؛ یعنی از دو رهبر تاریخ جمهوری اسلامی تاییدیه و از دو رییسجمهور این کشور، استوارنامه ماموریت در نیویورک دارد.
ورود خرازی به دنیای جمهوری اسلامی از مدرسه مشهور علوی است. مدرسهای به اندازه مدرسه رفاه مشهور که خمینی پس از بازگشت از فرانسه به ایران در ۱۲بهمن۱۳۵۷ به آنجا رفت و دولت موقت تشکیل داد و رهبران حکومت شاه را در، پشتبام آن اعدام کرد.
مدرسه علوی از مدیر تا فارغ التحصیلانش، در سال های بعد وارد حکومت شدند. مثل «جواد ظریف» و «محمد نهاوندیان» که در دولت اول «حسن روحانی»، رییس دفتر او و در دوره دوم معاون اقتصادی رییسجمهور شد.
«نیویورکیها» در آمریکا و ایران
خرازی در دوره وزارت خارجه «ابراهیم یزدی»، معاون سیاسی شد. وقتی «صادق قطب زاده» به وزارت رسید، خرازی از وزارت رفت و با شروع جنگ با عراق، رییس ستاد تبلیغات جنگ شد. با پایان جنگ، از آنجا به مدیریت «ایرنا» خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی رسید و زمانی که عازم ماموریت نیویورک میشد، هنوز رییس ایرنا بود.
قبل از آن برادرزادهاش «صادق» را به آمریکا فرستاد تا وضعیت ساختمان و نیروی انسانی و فضای فعالیت را بررسی کند. سپس لشکری از مدیران ارشد وزارت خارجه را بهعنوان سفیر و معاون و همراه، با خود به نیویورک برد که بعدها به «باند نیویورکیها» معروف شدند.
در دوره ماموریت او در نیویورک، موضوع عقب نشینی عراق از مناطق اشغالشده ایران مطرح بود و سپس بحث آزادی اسرای جنگی پیش آمد. محمدجواد ظریف که آن زمان یکی از معاونان خرازی شد، در خاطرات خود گفته است که خرازی «برای اولین بار از رهبری اجازه گرفتند که با افراد مختلف آمریکایی بهجز مقامهای رسمی دولتی، صحبت و گفتوگو کند.»
ماموریت اصلی او در این هشت سال که به خواست خامنهای و حمایت هاشمی رفسنجانی انجام میشد، ارتباط با اعضای کنگره آمریکا، اما پرهیز از تماس با مقامهای دولتی بود، تا یک کانال مستقیم تماس با ایالات متحده بدون مرتبط شدن با دولت برقرار باشد.
موضوع تشویق ایرانیان مقیم آمریکا برای بازگشت به کشور در آن زمان مطرح شد. ظریف میگوید: «یکی از اولویتهای آقای خرازی، تغییر چهره جمهوری اسلامی ایران در مقابل کشورهای خارجی بود. تصویری دروغین و خشن از جمهوری اسلامی ساخته شده بود که با گروگانگیری آغاز و با جنگ ایران و عراق ادامه پیدا کرده بود؛ البته بحث های حقوقبشری هم مزید بر علت بودند.»
وزیر خارجه منتقد دخالتهای خامنهای
در دولت محمد خاتمی که یکی از شعارهای اصلی آن «تنشزدایی» از روابط خارجی بود، خرازی به وزارت خارجه رسید و هشت سال هم این سمت را در اختیار داشت. برادرزاده ااو صادق به معاونت آموزشی وزارت رسید و سایر معاونانش در نیویورک هم، به معاونت وزارتخانه رسیدند.
علیرغم نزدیکی او به خامنهای و روحیه محافظهکاری که دارد، بسیاری از برنامههای او برای بهبود روابط با کشورها ازجمله از سرگیری روابط با مصر و کم شدن تنش با ایالات متحده، به نتیجه نرسید.
در خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، بارها به ابراز گلایه خرازی از «مانعتراشی» خامنهای در روابط خارجی ایران، خصوصا در برابر آمریکا اشاره شده است.
این وضعیت از همان سال اول ریاستجمهوری خاتمی شروع شده بود. آذر۱۳۷۶، زمانی که ایران میزبان هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی بود، خامنهای از پذیرش «یاسر عرفات»، رهبر فلسطینیان خودداری کرد و در زمان دیدار با «حیدر علیاف»، رییسجمهور جمهوری آذربایجان، جلسهای تلخ با او داشت.
خامنهای بارها مانع پاسخ مناسب ایران به دعوت مکتوب آمریکا برای همکاری یا کاهش تنش شده بود و با دخالتهای جزیی خود، مانع هر ابتکاری از سوی دولت وقت میشده است.
خرازی رییس شورایی است که خامنهای در سال ۱۳۸۵ تاسیس کرد و یک بار هم در سال ۱۳۹۳ اعضای آن را تغییر داد. اعضای شورا را هم رهبر جمهوری اسلامی تعیین می کند که عمدتا افرادی تندرو، با سابقهای تاریک در تاریخ جمهوری اسلامی هستند؛ همانند «سعید جلیلی» و سرتیپ پاسدار «احمد وحیدی.»
وقتی «عباس عراقچی» مذاکره کننده ارشد اتمی جمهوری اسلامی در دوره «ابراهیم رئیسی» برکنار شد، خرازی او را دبیر شورای راهبردی روابط خارجی کرد، اما چنان خشم رسانههای سپاه پاسداران را موجب شد که زمزمه برکناری عراقچی بلند شده بود؛ اما سرانجام موفق شد عراقچی را در کنار خود نگه دارد.
کمال خرازی این روزها، آن چهره میانهرو دهه ۱۳۷۰ و ۸۰ نیست. از بمب اتمی میگوید و در جواب سوالی درباره دادن پهپاد به روسیه در تجاوز به اوکراین معتقد است «اگر ایران چنین امکانات خوبی دارد و همه نگران آن امکانات هستند، باید با آن تعامل داشته باشند و از فشار بر ایران جلوگیری کنند.»
نقش شورای او در تعیین سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی که اینک سپاه پاسداران، خصوصا نیروی قدس آن در آن برتری مطلق دارد، نامشخص است. خود او اما برای نشان دادن وفاداری، اظهاراتی بر زبان میآورد که ناباورانه هم دولت ایران مسوولیت آن را نمیپذیرد و هم دولت ایالات متحده آن را «غیرمسوولانه» میداند.
از: ایران وایر