امید برین
«از مسیر خارج نشو، این منطقە مینگذاری شدە است». تا قبل از شنیدن این جملە مسحور زیباییهای کوهستانی سرسبز و فراپندار شدە بودم. لالەزارها، چشمەهای خروشان و آواز دلنشین پرندگان.
دیدن لاشە متعفن اسبها کە قربانی انفجار مین یا شلیک نیروهای مرزبانی شدە بودند، در کنار شنیدن خاطراتی همچون فلان کس اینجا تیر خورد یا آن دیگری اینجا روی مین رفت، نه تنها ترس در دل میافکند، بلکە سنگینی بار بر شانههایم را دو چندان میکرد.
این اولین تجربه من از کولبری بود. زمانی کە تنها پانزده سال داشتم. همسفری با کولبرانی کە از یک مسیر مرزی قاچاق میان اقلیم کردستان و ایران در پیرانشهر عبور میکردند. از کودک ۱۲ سالە تا پیر مرد ۷۰ سالە در میانشان بودند. اینکه چرا من کولبر نشدم، خود موضوعی دیگر است کە در این یادداشت نمیگنجد. اما مشخص است با گذشت نزدیک بە بیست سال از آن روز، کولبری و رفتار حکومت با آن کماکان بە عنوان پدیدەای غیر انسانی باقی ماندە است.
مسئلە وارد و خارجکردن “غیرقانونی” کالا در ایران، بە مرز یا منطقه خاصی محدود نمیشود. بە گفتە مسئولان حکومتی جمهوری اسلامی، قاچاق کالا بەجز مرزهای غیرقانونی از طریق دروازەهای رسمی، اسکلەها و حتی فرودگاهها نیز انجام میشود. نوع و حجم آن نیز بە مسائل بسیاری بستگی دارد. در این میان مشخص نیست کە سهم کولبران و کاسبکاران مرزی کُرد از حجم قاچاق کالا چه میزان است، اما بارها مسئولان آن را “ناچیز” توصیف کردەاند. با وجود این، مسلم است کە آنها در کنار سوختبران بلوچ بیشترین هزینە انسانی “قاچاق کالا” را متحمل میشوند.
کولبر و کاسبکار بە چه کسی گفتە میشود؟
کولبر بە شخصی گفتە میشود کە بە منظور کسب درآمد، مبادرت بە حمل کالای قاچاق در مناطق مرزی میکند. واژه کاسبکار نیز معمولا برای کسانی بە کار گرفتە میشود کە با استفادە از خودرو، الاغ، قاطر یا اسب اقدام بە حمل کالا میکنند، یا بە نوعی در این فرآیند نقش دارند. عمده کولبران و کاسبکاران مرزی کرد در مناطق مرزی استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه فعال هستند.
بە گزارش شبکههای حقوق بشری، در ماههای گذشتە میزان خشونت نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی علیه کولبران و کاسبکاران بە شکل فزایندەای افزایش یافتە است.
شبکه حقوق بشر کردستان در گزارشهای خود عنوان کردە کە تنها در سه ماه نخست سال ۱۴۰۳، کە کماکان چند روزی از آن باقی مانده است، ۱۷ کولبر در مناطق مرزی ایران و عراق بر اثر تیراندازی نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی کشتە شدە و دەها نفر، از جملە چند کودک کولبر، زخمی شدەاند.
شلیک نیروهای مرزبانی ایران بە کولبرها و کاسبکاران مرزی اتفاق جدیدی نیست. اما پس از زمینگیر شدن احزاب اپوزیسیون کرد ایرانی در اقلیم کردستان، جمهوری اسلامی در دهه هفتاد توانست سیطرە خود بر مناطق مرزی را هر چه بیشتر تثبیت کند؛ مناطق کوهستانی و اغلب صعبالعبوری کە پیشتر کنترل کمتری روی آنها داشت. از آن زمان میزان شلیک نیروهای جمهوری اسلامی بە سوی کولبران و کاسبکاران مرزی بە شکل چشمگیری افزایش یافتە که اخبار آن گاه و بیگاه بە تیتر رسانهها هم تبدیل میشود.
احمد شهید، گزارشگر ویژە پیشین حقوقبشر سازمان ملل متحد در امور ایران، در سال ۲۰۱۳ کشتار کولبران توسط جمهوری اسلامی را “سیستماتیک” عنوان کرد. او در گزارش خود گفتە بود کە ماموران بدون هیچ هشداری بە کولبران شلیک میکنند، امری کە تاکنون نیز برقرار است و شبکههای حقوق بشری آن را تائید میکنند.
“دروازه جهنم با نگهبانانی بیرحم”
«هر راهی کە بە ذهنم میرسید امتحان کردم. با وجود فقر و مشکلات بسیار تحصیلاتم را بە اتمام رساندم، اما ثمری نداشت. مغازه باز کردم. کارگری کردم. اما همیشە پشت در بستە ماندم. از قدیم گفتهاند: «خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید در دیگری». اما انگار خدا تنها در کولبری را بە روی ما باز گذاشتە است. بە نوعی درهای جهنم را با نگهبانانی بیرحم».
اینها گفتەهای ژیلوان است؛ جوانی سی سالە کە فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشتە حقوق است. او میگوید، بە دلیل “فقر و نبودن موقعیت شغلی” مجبور شدە بە کولبری روی بیاورد. اهل یکی از روستاهای سقز است و در منطقه مرزی “هەنگەژال” بانه مشغول بە کولبری است.
از ژیلوان پرسیدم کە کولبری را چگونه تعریف میکند. او پاسخ داد: «هر بار آدمهای متفاوتی میبینم. از افراد میانسال و ریشسفید تا کودکان و حتی گاه زنان سرپرست خانوادە. گاهی از دردهایمان میگوییم. همه میدانیم کە شاید این آخرینبار باشد. اما چارەای نیست. راستش را بخواهید کولبری اشتغال نیست، بلکە اضمحلال کرامت انسانی است کە بە کردها تحمیل شدە است».
آنچه کولبران و کاسبکاران را تهدید میکند
با کولبری دیگر در جوانرود صحبت میکنم. کاوە ۲۸ سالە کە کارشناسی اقتصاد دارد و نوازنده چیرەدستی نیز هست. او در منطقه مرزی نودشە پاوە مشغول بە کولبری است. منطقەای کە در سالهای گذشتە شاهد بیشترین خشونت نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی علیه کولبران بودە است.
او میگوید: «هر بار کە از خانه خارج میشوم، سعی میکنم مادرم را نبینم. چون جوری رفتار میکند کە انگار آخرین بار است مرا میبیند. حق دارد. بارها شاهد زخمی و کشتە شدن همراهانم توسط نیروهای هنگ مرزی بودەام. فقط آنها نیستند، باید مواظب میدانهای مین هم بود. خطر سقوط از ارتفاع و سرمازدگی در فصل سرما نیز وجود دارد».
روز یکشنبه ۲۲ مرداد شبکه حقوقبشر کردستان در خبری اعلام کرد کە نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی به یک کولبر ۲۹ ساله به اسم #ارسلان_رسولی شلیک کردەاند و او جان باختە است. بر اساس ویدیویی که کولبرنیوز منتشر کردە ماموری اسلحە بە دست بر جنازه این کولبر کشتە شدە ایستادە است. pic.twitter.com/XkCvhfvoKo
— DW فارسی (@dw_persian) August 14, 2023
کاوە برای چند ثاینە سکوت میکند، آهی میکشد و ادامە میدهد: «هر بار بە خودم لعنت میفرستم و عهد میبندم کە که این بار آخرین بار باشد. اما دردهایمان یکی دو تا نیست. باید از پس زندگی بر آمد. حدود یک ماه پیش نیروهای مرزبانی کولەام را گرفتند. خوششانس بودم کە شلیک نکردند. اما تحقیرم کردند، کتکم زدند و مجبورم کردند روی زمین سینەخیز بروم».
محرومیتی “برآیند نگاه امنیتی و سیاسی”
بە طور کلی کولبرها کالاهایی را حمل میکنند کە یا در ایران غیرمجاز هستند یا نمونەهای تولید داخلی آن از اقبال چندانی برخوردار نیستند و توان رقابت با نمونەهای خارجی را ندارند. مشروبات الکلی، سیگار و تنباکو، لوازم آرایشی و بهداشتی، شویندەها، پارچه، وسایل الکترونیکی از جملە ماهوارە و انواع گیرندەها، پروتئینهای بدنسازی و در سالهای گذشتە غذای سگ و گربەها.
عموما واردکنندگان این کالاها بازرگانانی در شهرهای بزرگ ایران هستند کە خریدهای خود را از طریق کولبرها بە داخل ایران انتقال میدهند و سپس در فروشگاههای خود عرضه میکنند.
کولبرها بابت هر “کول”، بستگی بە زمان، مکان و کالایی کە حمل میکنند، بین یک میلیون و پانصد هزار تومان تا سە میلیون تومان دستمزد دریافت میکنند.
کاوە میگوید: «مسئلە ابعاد، اشکال و چرایی قاچاق را باید در بستری دیگر بررسی کرد. مسئلە کولبرها و کاسبکاران مرزی مستقیما بە مسائل اقتصادی ربط دارد. حکومت نگاهی امنیتی و سیاسی بە مناطق ما دارد و برآیند این نگاه، محرومیت ماست. کسی، اگر مجبور نباشد، بە خاطر چندر غاز با جان خودش بازی نمیکند. اینجا بە معنای واقعی کلمە آلترناتیو دیگری وجود ندارد».
“درد ما را بفهمید و قضاوتمان نکنید”
«یک روز گرم تابستانی بود. زیر فشار بار کمرم خم شدە بود. تمام بدنم خیس عرق شدە بود. به ما خبر رسیدە بود کە ماموران هنگ مرزی کمین کردەاند. میان راه بودیم و چیزی نمانده بود کە از منطقه خطر بگذریم. ناگهان تیراندازی نیروهای سپاه پاسداران شروع شد. نمیدانستم باید چکار کنم. ترسیدە بودم و فقط میدویدم و دیگر هیچ چیزی یادم نمیآید.»
اینها را میگوید و زیر گریە میزند. چند بار مکس میکند و ادامە میدهد: «وقتی بە هوش آمدم در بیمارستان بودم. پدرم بالای سرم بود و ضجە میزد. به خودم آمدم و خواستم تکانی بە خودم بدهم، دیدم نمیشود. وقتی به پایین نگاه کردم، دیدم کە یکی از پاهایم قطع شدە و جراحات زیادی در بدن دارم».
میکائیل چند سال پیش در حال کولبری، روی مین رفت. یکی از پاهایش را از دست دادە است و در حال حاضر در مریوان بە کشاورزی مشغول است.
در پاسخ به این پرسش که اگر زمان بە عقب برگردد باز هم کولبری میکند یا نه، میگوید: «همیشە از دوستان و آشنایانم خواهش کردەام کە بە کولبری نروند. اما در مورد خودم بلە، اگر زمان بە عقب برمیگشت بازهم کولبری میکردم. چون هیچ چارەای نداشتم. حتی با این وضعیت هم سعی کردم بە کولبری بروم، اما خانوادەام اجازە نمیدهند».
میکائیل در زندگی لحظەهای سختی را تجربه کردە است. اما میگوید آنچه بیش از هر چیزی او را اذیت میکند، درد، فقر و گذشتە او نیست، بلکە قضاوت شدن و عدم تفاهم دیگر شهروندان جامعه ایران است.
او میگوید: «چندی پیش کولبری در پاوە کشتە شد. یکی از رسانهها این خبر را پوشش دادە بود. کاربری زیر آن نوشتە بود کە “انتظار دارید با قاچاقچیها چگونه برخورد شود؟”. این شخص همزمان چندین پست از حیوان خانگی خود کە یک سگ بود منتشر کردە بود و برای یک مارک خارجی غذای سگ هم تبلیغ کردە بود. اما او نمیدانست کولبری کە کشتە شدە بود، جرمش حمل سی کیلو غذای سگ بود و نه بیشتر».
هر بار خبری درباره کولبرها میخوانم، میگویم یکی از اینها میتوانستم من باشم. بیست سال از آخرین تجربه مستقیم من با کولبری گذشتە است و در دو دهه گذشتە جهان با سرعت تغییر کردە است. از تیپ و قیافهها تا سبک زندگی و سطح انتظارات و خواستەهای مردم ایران. دولتهای مختلف با شعار و وعده تغییر آمده و رفتەاند. اما آنچه کماکان برقرار است، فقر و توسعهنیافتگی مناطق کردنشین و تیترهای تکراری “کشتە و زخمیشدن” کولبران و کاسبکاران مرزی در رسانهها است؛ چیزی که گویی بە امری عادی تبدیل شدە است.
دویچه وله