اسد سیف
انتشار کتاب “دشمنشناسی − شناخت دشمن و راههای مقابله با آن” نوشته علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را باید حادثهای مهم در تاریخ ایران معاصر و تاریخنویسی در جمهوری اسلامی محسوب کرد. این کتاب همچنین میتواند در شناخت سیاست و کارکرد نظام جمهوری اسلامی راهگشا باشد. “دشمنشناسی” فراتر از همه اینها، فرهنگی را بازمینمایاند که قرنهاست بر ایران حاکم است؛ فرهنگی که با آمدن اسلام به ایران نه تنها از بین نرفت، بلکه به شکلی دیگر در آمیزش، با فرهنگ دینی پیش از اسلام در ایران، در نهایت در تشیع خود را بازیافت و به فرهنگ غالب تبدیل شد.
“دشمنشناسی” جمعبندی دادههای قرآن است از نگاه علی خامنهای در این عرصه و اینکه چگونه اسلام جهانگشایی آغاز کرد. این کتاب همچنین پس زدن پرده مدرنیتهای است که جامعه در پی جنبش مشروطه کوشید با آن همگام جهان مدرن شود. “دشمنشناسی” نفی جهان مدرن است و بازگشت به سنت؛ با این تفاوت که اینبار ابزار مدرن به خدمت سنت در میآیند تا اندیشههای مدرنِ انسانی به مسلخ قدرت دینی کشانده شده و کشته شوند.
در “دشمنشناسی” میتوان سیاست مقابله، حذف و ادامه راهی را یافت که معیار ارزشها بودند برای نوحاکمان مسلمان. و این آن راهی بود که به نظر خامنهای با گامهای پیامبر اسلام هموار شده بود. در این کتاب میتوان با سیاستهای کشورداری جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته آشنا شد. میتوان آن را به مثابه مانیفست نظامیای بازیافت که جمهوری اسلامی در سالهای عمر خویش با استناد به آن کشت و کشت و کشت و اینک نیز به همان شکل میکشد. میتوان در آن دریافت که ادامه عمر این حکومت در همین راستا خواهد بود. اگر “دشمنشناسی” به عنوان راهکار این نظام کنار گذاشته شود، جمهوری اسلامی دیگر از اصالت خویش تهی خواهد شد.
دشمنشناسی در اسلام پدیدهای است که بنیان آن را میتوان در قرآن پی گرفت. بخش قابل توجهی از آیههای قرآن به این پدیده و مبارزه با آن اختصاص دارند. به تعبیر قرآن، دشمن از آغاز خلقت با انسان بوده و تا پایان عمر نیز با او خواهد بود.
علی خامنهای در کتاب خویش که بالغ بر ۵۲۰ صفحه است، میکوشد نخست راههای شناخت دشمن را به پیروان خویش بیاموزاند. او آموزههای روحالله خمینی را به شکلی در انطباق با قرآن قرار داده، اعلام میکند که برای حذف و از بین بردن دشمن باید نخست او را بشناسیم. بر این اساس ذرهبینی به دست مسلمانان میدهد تا با آن به جستوجوی کشف دشمن برآیند. به نظر او نمیتوان در دشمن چیزی از ویژگیهای انسانی یافت.
چنین است که مخالفان جمهوری اسلامی به عنوان دشمن “مفسد فیالارض” شناخته میشوند. هزاران کشته در زندانها و بیرون از زندان به همین شکل از هستی حذف شدهاند. خامنهای در واقع از انسانها “انسانزدایی” میکند تا راه را برای کشتن موجوداتی که دیگر انسان نیستند، بگشاید.
این کتاب که “در شناخت و روشهای دشمن و راههای مقابله با آن” در ۱۴ فصل تدوین شده، کوشیده است تا تحت عناوینی به این موضوع بپردازد: «ضرورت شناخت دشمن، علل و دلایل دشمنی، ماهیت و ویژهگیهای دشمن، اهداف دشمن، شیوهها و ابزار مقابله با دشمن، اقشار مورد هدف دشمن، عوامل کمک به دشمن، نقش امام راحل در مقابله با دشمن، ایستادگی در برابر دشمن، رسانهها و دشمن، استعمار فرانو و صهیونیسم» و سرانجام «رویارویی ما با دشمنان چه وقت خواهد بود؟» از جمله عناوین کتاب هستند.
بهطور کلی، همانگونه که مدعیان اسلام شیعی در تمامی عرصههای زندگی مداخله میکنند و احکام “توضیحالمسائل”ها شاهد آن است، علی خامنهای نیز در کتاب خود میکوشد ذهن امت خویش را نسبت به پدیده دشمن به شکلی همهجانبه فعال کند. هیچ عرصهای از هستی اجتماعی کشور، حتی در چهارچوب خانه و خانواده، یافت نمیشود که او در این اثر به آن نپرداخته باشد. رهبر در واقع همه را به جاسوسی فرامیخواند و اینجاست که میتوان به نقش عظیم سازمانهای گسترده اطلاعاتی رژیم پی برد. این سازمانها در واقع گردانندگان اصلی نظامی هستند که مافیای قدرت را با مافیای اقتصادی پیوند داده، کشور را اداره میکنند.
انسانزدایی، به عنوان پدیدهای برای کشتار مخالفان توسط جمهوری اسلامی، بنیاد در دین حکومتی دارد. این رفتار را به ویژه میتوان در عملکرد حکومت برآمده از انقلاب در برابر دگراندیشان، یهودها، مسیحیها، بهاییها، دگرباشان جنسی، دراویش و حتی سنیها بازیافت.
هیتلر نژاد آریایی را نژاد برتر عنوان میکرد تا راه را برای کشتار یهودیان، اقلیت سینتی و روما، معلولان، همجنسگرایان و به همراه آنان مخالفان باز کند.
بیشتر بخوانید: در پی تملک ذهن و ضمیر جامعه؛ خامنهای و سانسور
در این راستا کتاب “دشمنشناسی” علی خامنهای تشابه ویژهای دارد با کتابچهای که در زمان حکومت نازیها در آلمان با عنوان “مادون انسان” (Der Untermensch) در سال ۱۹۴۲ منتشر شد تا نشان دهد چرا یهودیان به زعم آنها با اینکه به انسان شباهت دارند، انسان نیستند. پس از آن به معلولان، اقلیت سیتی و روما، همجنسگراها و سرانجام به نیروهای مخالف از دمکرات تا کمونیست میرسد تا نشان دهد که تمامی این افرد با ظاهری انسانی “مادون انسان” هستند و باید کشته شوند.
به پشتوانه چنین نگرشی بود که جمهوری اسلامی نیز کشتار آغاز کرد. نازیسم دشمن را موجوداتی پستتر و شبهانسان میشمرد و میکشت، جمهوری اسلامی نیز در وجود “دشمن” شیاطینی یافته و مییابد که سعی در نابودی دین دارند. زندانهای جمهوری اسلامی نیز نمودهایی از همین انسانزدایی را در خود دارند.
دشمن در اسلام حکومتی اگر اصلاح نپذیرد، پشیمان نشود، توبه نکند، باید به قهر و شدت عمل نابود شود. دشمن “مفسد فیالارض” است، پس باید خاک از وجودش پاک گردد و جهاد نیز به عنوان وظیفهای شرعی، آخرین حربه است در برابر دشمن.
علی خامنهای کوشیده است با استناد به قرآن و احادیث، دشمن را در عرصههای مختلف هستی بازشناسد و راههای مقابله با آن را بنمایاند. برای تصمیمگیری در این باره که چه واکنشی باید در برابر دشمن داشت، خامنهای میگوید، نخست باید «او را شناخت، به اهدافش پی برد و روشهای او را در ضربه زدن و رسیدن به اهدافش بازشناخت. نقاط ضعف و قوت او را مورد مطالعه قرار داد.» به نظر او، شناخت دشمن “امری واجب” است، زیرا «موجودیت ملی و دینی ما را تهدید میکند.»
از نظر خامنهای، دشمن همواره در حال توطئه علیه “ایران اسلامی” است و به گفته او «ما امروز به معنی حقیقی کلمه در دنیا دشمن داریم». دشمن در تلاش براندازی نظام است و اینجاست که به زعم او باید دشمن را با هشیاری و “ایمان” شناخت و نابود کرد.
“دشمنشناسی” به عنوان اصلی در جمهوری اسلامی، جلد دوم نانوشتهای هم با عنوان “دشمنکشی” دارد که مفاد آن سالهاست علیه مخالفان حکومت اجرا میشود.
از: دویچه وله