امضاکنندگان این بیانیه، با اعلام هفت دلیل معتقدند: «شرکت در انتخابات را -ولو با فرض پیروزی کاندیدای اصلاحطلب- اشتباه، بدون نتیجه در حل مشکلات و از همه بدتر عامل افزایش مشروعیت و انگیزه سرکوب بیشتر مطالبهگران و معترضان میدانیم و اعلام میکنیم که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهیم کرد.»
متن کامل این بیانیه را در ادامه بخوانید:
با درود به هموطنان عزیز و گرامی
با توجه به شرایط روز جامعه و برگزاری انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری، لازم دیدیم تا برای دفاع از جمهوریت و بر اساس حقوق شهروندی، همانند کسانی که برای شرکت در انتخابات و حمایت از کاندیدای مورد نظر خود تلاش میکنند؛ ما نیز اگرچه برخلاف آنها از هیچ امکاناتی برای برپایی «ستاد مخالفان شرکت در انتخابات» برخوردار نیستیم اما، از طریق نوشتن این بیانیه نظر خود را با شما در میان بگذاریم.
بر کسی پوشیده نیست که وقوع انقلاب و حوادث بعد از آن و جنگ ۸ ساله، پیامدهای منفی فراوانی به همراه داشت -که ناخواسته گریبانگیر همه ما شد. برای حل مشکلات پذیرفتیم که راه اصلاحات تدریجی را پیش بگیریم. اما بخش قدرتمندتر حاکمیت به طرق مختلف در مقابل خواست اکثریت مردم ایستاد.
با این وجود مردم ناامید نشدند و حماسه حضور واقعی در انتخابات را در سال ۸۸ رقم زدند. اما، نتیجه آن شد که همه میدانیم. ولی باز هم مردم به سیاستمداران اعتماد کرده و سال ۹۲ هم برای اعتراض به نتیجه انتخابات قبل و هم امید به اصلاح، پای صندوق آمدند. نتیجه نسبتا رضایت بخش بود. بهخصوص با انعقاد برجام، از بین رفتن تحریمها و دفع خطر جنگ.
اما وقایع تلخ سال ۹۶ و ۹۸، شلیک به هواپیمای اوکراینی و کتمان آن، تورم افسار گسیخته، آتش زدن برجام در مجلس و فرمان ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی؛ نشان داد که مسئله صرفا به ناتوانی رئیس دولت و کابینه باز نمیگردد.
اینجا بود که مردم از سال ۹۸ به این باور رسیدند که دیگر به هیچ وجه اصلاحات ممکن نیست و شرکت در انتخابات و تعویض بازیگران قدرت نه تنها هیچ تاثیر مثبتی در زندگی آنها ندارد؛ بلکه با مشروعیت بخشیدن به حکومت؛ به سرکوبگری آن مشروعیت میبخشند.
از ۹۸ تا امروز بهخصوص با ورود نسل موسوم به”ضد Z” به عرصه اجتماعی و فشار ناشی از حضور جمعیت بیش از ۱۵میلیونی این نسل -که در بیان و پیگیری مطالبات خود، از نوعی صراحت و شجاعت بیشتر و شاید بردباری کمتر برخوردارند، مردم با عدم مشارکت در سه انتخابات متوالی، با صدای رسا یک «نه» بزرگ به حکومت گفتند.
اما اتاق فکر حکومت به خوبی میداند که گسترش عدم مشارکت میتواند به عامل همگرایی و انسجام بخشی مخالفان تبدیل شود و بهدلیل بروز مشکلات اقتصادی بهویژه در صورت افزایش قیمت بنزین، اعمال محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی بهویژه بر همان نسل Z و بازگشت تحریمها، احتمال وقوع اعتراضات گستردهتر از دورههای قبل وجود دارد.
بههمین دلیل تصمیم گرفتند با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان -که چند ماه قبل صلاحیتاش برای کاندیداتوری مجلس در ابتدا رد شده بود – به اقرار خودش، آمار مشارکت را بالا ببرند. از اینرو، او و هواداران محافظهکارش در تلاشاند تا کورسوی امیدی در ذهن و دل مردم خسته و سرخورده از تحقیر، تهدید و سرکوب ایجاد نمایند. اما آنچه او و دیگر اصلاح طلبان، ولو دلسوزانه، وعده میدهند؛ حتا اگر پیروز انتخابات باشند، سرابی بیش نیست.
از اینرو، ما تصمیم گرفتیم، با انتشار این بیانیه دلایل عدم مشارکت خود در انتخابات را با مردم عزیز و فهیم در میان بگذاریم و تلاش کنیم تا با تکیه بر راهبرد مقاومت مدنی مسیر سخت و ناهموار تغییر و تحول بنیادین را با همراهی هم و دست در دست هم تا رسیدن به مقصود سپری نماییم.
دلایل ما برای عدم مشارکت در انتخابات
۱- انتخابات در جمهوری اسلامی از معنای حقیقی -که همان اعمال اراده و خواست مردم است خالی شده و – صرفا به یک مناسک سیاسی برای معرفی افراد مورد تایید حاکمیت تبدیل شده است. حضور در چنین انتخاباتی فارغ از اینکه نام کدام کاندیدا بهعنوان فرد پیروز اعلام میشود، معنایی جز پذیرش و تایید وضع تحمیلی کنونی و توهین به شعور اجتماعی مردم ندارد.
۲- دولتها در ایران، از دو حالت خارج نبوده و نیستند: یا اراده و میل به تغییر بر اساس خواست و رویکرد اکثریت مردم را دارند. اما، از توان لازم برای انجام آن برخوردار نبوده و نیستند. یا هدفشان حفظ حکومت طبق خواست و اراده همان هسته سخت قدرت است. در هر دو حالت، نتیجه و پایان عملکرد آنها، برای مردم یکسان است. از این جهت، انتخاب ما تفاوتی در وضعیت زندگی ما ندارد.
۳- اگرچه منکر تفاوتهای فردی در منش و نگرش کاندیداها نیستیم اما؛ تنها کاندیدایی که شاید انتظار تغییر از او میرود، دو گزاره کلیدی، مهم و البته همراه با بیان صادقانه دارد: “برنامه ندارم و همان برنامه دولت قبل که مصوب شده را طبق قانون اجرا میکنم. در جهت اجرای سیاستهای کلی نظام و اجرای منویات مقام معظم رهبری تلاش میکنم.”
خب سوالی که باید حامیان و مبلغان تنها کاندیدای با منش و نگرش تاحدودی متفاوت از دیگر کاندیداها پاسخ دهند؛ این است که: آیا مشکل اکثریت مردم که مخالف وضع موجود هستند، اجرا نشدن و بی توجهی رؤسای دولت قبل به سیاستهای کلی نظام بوده است که، این وعده، موجب بازگشت دوباره مردم معترض و ناراضی به پای صندوق رای شود؟
۴- هر عقل سلیمی قبول دارد که بخشی از مشکل کشور، معلول ناتوانی و ناکارآمدی مدیران و انتخاب جناحی و ایدئولوژیک بهجای انتخاب بر اساس شایستگی و تخصص و تجربه لازم است. اما تجربه دولت خاتمی و دولت روحانی نشان داد که حتا اگر تا حدودی امکان انتخاب مدیران متخصص و شایستهتر وجود داشته باشد -که مانند طبیبی حاذق تشخیص دهند عامل و ریشه مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کجاست- اما ساختار حقوقی و حقیقی قدرت (اختیارات قانونی و عملکرد فراقانونی دیگر نهادها) ذرهای اجازه درمان نمیدهد.
۵- مشارکت در انتخابات نادیده گرفتن تمام هزینههایی است که در طول این سالها به مردم تحمیل شده از عقب ماندگی شدید در توسعه گرفته تا هزینههایی چون اخراج از کار، مهاجرت اجباری، زندان و حتا متاسفانه و ناباورانه کشتار مردم به دلیل اعتراضات خیابانی. زیرا، آشکارا این پیام را برای هسته سخت قدرت دارد که: “تو هر بلایی بر سرمان بیاوری، ما چارهای جز بازی در زمین تو و طبق قواعدی که تو تعریف میکنی، نداریم.” بههمین دلیل، ما بههیچ عنوان در زمینی که کمترین قدرتی برای تعیین قواعد در آنرا نداریم، بازی نخواهیم کرد.
۶- برخی بر این باورند که: هم میشود در انتخابات شرکت کرد و هم به اعتراضات با راهبرد مقاومت مدنی ادامه داد. اما این ادعا – اگر برای فریب مردم نباشد – باید گفت: ادعایی است بسیار نادرست. زیرا منطق مقاومت مدنی، یعنی اینکه حکومت طبق قواعد رسمی اجازه تغییر و مطالبهگری نمیدهد و شهروندان ناچار میشوند، خارج از قواعد رسمی و با تکیه بر قدرت حاصل از همگرایی و انسجام به خواست و مطالبه خود دست پیدا کنند.
اما مشارکت در انتخابات یعنی پذیرش این موضوع که راه قانونی و رسمی اعمال نظر و مطالبهگری باز است. به همین دلیل مشارکت در انتخابات بدون اینکه هیچ دستاوردی داشته باشد، به شدت موجب تضعیف و شکاف در صفوف معترضان میشود.
۷- این دلیل آخر، کاملا معطوف به این نظر اصلاحطلبان است که: “پزشکیان در مقاطع حساس که مردم سرکوب شدند، از مردم حمایت کرده است.” برای اثبات این مدعا به نطق پنج دقیقهای هفتم تیر ۸۸ پزشکیان در مجلس و نامه اول مهر ۱۴۰۱ درباره مرگ [قتل] مرحوم مهسا امینی و چند برنامه تلویزیونی و مصاحبه با خبرگزاریها اشاره میکنند. در حالی که اگر فیلم آن سخنرانی را مشاهده کنید و یا نامه اول مهر را بخوانید، حتا در یک جمله آن به کشته شدن مردم در خیابان اشاره نمیشود. اما بر فرض قبول این مدعا، آیا در طول ۱۶سال نمایندگی مجلس، وقتی طبق اصل ۸۴: “هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید” آیا ایشان در طول همه این سالها از اخراج کارگران، معلمان، اساتید و دانشجویان معترض بیاطلاع بودند؟ آیا در طول همه این سالها، از زندانی شدن فعالان صنفی، سیاسی، رسانهای و دانشجویی، بیاطلاع بودند؟ آیا بهعنوان یک نماینده مجلس و پزشک متخصص، علت مرگ مهسا امینی – که خودشان شفاف سازی درباره آن را ضروری و منتج به جلوگیری از هزینههای بیشتر عنوان کردند را – پیگیری کردند؟
اگر مردمی بودن یعنی یک سخنرانی، یک نامه، یک برنامه تلویزیونی و مصاحبه با یک خبرگزاری که نتیجه مردمی بودن ایشان در دولت؛ از هم اکنون مشخص است.
ما امضا کنندگان این بیانیه، بر اساس این ۷دلیل شرکت در انتخابات را ولو با فرض پیروزی کاندیدای اصلاحطلب، اشتباه، بدون نتیجه در حل مشکلات و از همه بدتر عامل افزایش مشروعیت و انگیزه سرکوب بیشتر مطالبهگران و معترضان میدانیم و از این طریق اعلام میکنیم که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهیم کرد.»