تقدس زدایی از روحانیت و مذهب شیعه در زیست عمومی مردم و نظام سیاسی ایران

شنبه, 6ام مرداد, 1403
اندازه قلم متن

mazdaklimakeshi@yahoo.se

قرن ها مذهب اسلام و روحانیت تقدسی بی چون و چرا داشت. از قرن ۱۵ مذهب شیعه جای مذهب سنی را با زور و قلدری صفویان و آوردن روحانیون شیعی از دیگر کشورها گرفت.

روحانیت شیعه در پی بیش از ۵ قرن آن چنان تقدسی به خود گرفت که دیگر گرایشات خرد گرایانه را به محاق برد.

این تقدس در آن حد بود که پادشاهان در همه این دوره ها جایگاه مذهب را اگر برابر خود نمی دانستند آنرا کمتر از خود نمی دیدند. انقلاب مشروطیت البته اولین ضربه را به تقدس مذهب شیعه زد اما این ضربه بیشتر از بالا بود و در سطح توده ها انجام نگرفته بود. در پی آن رضا شاه هر چند با توصیه آخوند ها پادشاه شد اما تا حدی آن ها را به یک نیروی درجه دو در سیاست کشور پایین کشید و کشف حجاب بزرگ ترین ضربه آن بود. هر چند در زیست عمومی مردم روحانیت قدرت بزرگ تری از رضا شاه بود زیرا رضا شاه از بالا دست به توسعه آمرانه زده بود و مردم را به همراه خود نداشت و کشور را با فرمان از بالا اداره می کرد.

محمد رضا شاه برای بازگشت به قدرت به روحانیت که با رفرم های دمکراتیک دکتر مصدق دشمنی می ورزید متکی شد. او همچنین برای تقویت موقعیت خود اتکا همه جانبه ای به مذهب داشت و سپاه دین درست کرده بود و خود را قسم خورده امام رضا می دانست و فرزندانش رضا و علی رضا نام گرفتند. اما روحانیت شیعه با گسترش مدرنیته در ایران موقعیت و تقدس خود را در خطر دیدند و با مناسبات گسترده ای که با مردم کوچه و بازار داشتند و با آگاهی از اینکه مردم سخت باورمند به مذهب هستند تقابل با رژیم شاه را افزایش دادند. انقلاب اسلامی نتیجه آن تقدسی بود که ملیون ها ایرانی به مذهب شیعه و روحانیت داشتند. در این دوره متاسفانه عقل و خرد ایرانی دو باره در محاق مذهب قرار گرفت اما حکومت مذهبیون در این ۴۵ سال نشان داد که آن ها نه تنها برنامه ای برای حکومت داری نداشتند بلکه هر چه زمان گذشت نشان داد که نه این مذهب تقدسی داشت و نه روحانیت شیعه که قرن ها خود را با آن بیان کرده بود. آن چه امروز تحت عنوان شیعه و روحانیت مطرح است یک ارتجاع محظ و ضد مردمی است که برای اولین بار در تاریخ ایران نه تنها از آن ها تقدس زدایی شده بلکه اگر روحانیت بوقت حکومت را به نیروهای ملی و دمکراتیک واگذار نکند سرنوشت شومی در انتظارش خواهد بود. اکنون همه بحث باید آن باشد که مشخص کنیم که روحانیت در چه جایگاهی می تواند در جامعه داشته باشد تا که مردم حاضر شوند آن ها را به خاطر همه جنایاتشان ببخشند.

واقعیت این است که با تقدس زدایی از مذهب شیعه و روحانیت، عقل گرایی و خرد گرایی ایرانی با تجارب تاریخی خود و دیگر کشورها در حال تبدیل شدن به یک قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی می باشد.

سر انجام ایرانیان وارد جهانی می‌شوند که در آن هیچ چیز مقدس نیست مگر عقل و خرد و اینکه مجموع نیروی های سیاسی بتوانند از این عقل و خرد انباشته شده در شرایط تقدس زدایی از مذهب شیعه و روحانیت، کشور را از این وضع اسفبار کنونی نجات بدهند مسئله دیگری است که جداگانه باید به آن پرداخت.

مزدک لیماکشی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.