در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ با باز شدن فضای سیاسی کشور بعد از گذشت ۲۵ سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سه نفر از سران جبهه ملی ایران دکتر شاپور بختیار ، کریم سنجابی و داریوش فروهر در نامه ای سرگشاده به شاه خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه و انجام انتخابات آزاد مجلس شورای ملی شدند ، نامه ای که پاسخ آن حمله ساواک به گردهم آیی سران جبهه ملی در کاروانسرای سنگی در اول آذر ۱۳۵۶ و مضروب ساختن این افراد بود .
در روزهای آبان و آذر ۱۳۵۷ که سیاست شوم تقویت اسلام و روحانیت در برابر نیروهای ملی به بار نشست و خمینی در حال تبدیل شدن به رهبر انقلاب ملت بود و کار تا جایی پیش رفت شاه که نیز در یک سخنرانی تلویزیونی به شنیدن صدای انقلاب مردم اعتراف کرد . شاه به دنبال انتخاب یک نخست وزیر از نیروهای ملی بود تا اداره امور را به او سپرده و خود از کشور خارج شود .
در چنین شرایطی دکتر شاپور بختیار، زندانی سیاسی دیکتاتوری پهلوی و فرزند راستین راه مصدق با پذیرش نخست وزیری در صدد نجات ایران از استبداد فرسوده و فروریخته پهلوی و فرو افتادن در زیر دیکتاتوری نعلین حکومت اسلامی خمینی بر آمد .
هدف دکتر بختیار از پذیرش نخست وزیری را باید در نخستین پیام تلویزیونی او به مردم ایران پیدا کرد ، سوق دادن ایران به سوی یک کشور آزاد ، سوسیال دمکرات و لائیک با رعایت قانون اساسی و انجام انتخابت آزاد مجلس مؤسسان .
دلایل پذیرش نخست وزیری :
دکتر شاپور بختیار در کتاب خاطرات خود به نام یکرنگی علل پذیرش نخست وزیری و اوضاع آن روزها را چنین توصیف می کند : « حقیقت این است که مسئله دیگر مسئله شخص شاه نبود، حتی مسئله قانون اساسی هم نبود، مسئله، مسئله ایران بود . موجودیت ایران، برتر و والاتر از همه چیز پس قضیه روشن بود: باید دست به کار می شدم، تا کسی نتواند روزی در تاریخ بنویسد که پس از ۲۵ سال سنگ حقوق و اصول را بر سینه زدن، در لحظه حساس جواب من این بود که « دیگر کار از کار گذشته است » طبیبی که بر بالین محتضری می رود و می داند که بیمار نفس های واپسین را می کشد، باز در نجات او می کوشد، آخرین شراره امید را در او می دمد . »
در شرایطی که استبداد ۲۵ ساله پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با سیاست تقویت اسلام در برابر نیروهای ملی و چپ ها زمینه را برای ظهور پدیده خمینی درسپهر سیاست ایران فراهم نمود و تمام گروه های سیاسی به حمایت از خمینی پرداختند و او را به عنوان آلترناتیو حکومت پهلوی پذیرفتند؛ محمدرضا پهلوی که سال گذشته نامه سه امضایی اعضای جبهه ملی ایران برای رعایت قانون اساسی مشروطه و برگزاری انتخابات آزاد را با ماجرای کاروانسرای سنگی و حمله به گرد هم آیی اعضای این جبهه پاسخ داده بود ؛ در آن روزهای پایانی به دنبال انتخاب یک نخست وزیر از اعضای جبهه ملی و خروج از ایران بود . دکتر سنجابی پذیرش این پست را به موافقت خمینی منوط کرد ، دکتر صدیقی پذیرش نخست وزیری را پذیرفت اما آن را به حضور شاه در ایران و رفتن به نقطه دیگری غیر از پایتخت و تشکیل شورای سلطنت مشروط کرد شرایطی که شاه آنها را رد کرد . و درنهایت دکتر شاپور بختیار که با آگاهی از وضعیت آن روزها و درک خطر خمینی و حکومت اسلامی برای آینده ایران ، با اتکا به قانون اساسی نخست وزیری را پذیرفت و سال ها بعد در مصاحبه با نشریه ایران تریبون درباره این تصمیم چنین گفت : « به اطراف خود نگاه کردم کسی را ندیدم که در آن روزهای دشوار بتواند به خمینی بگوید نه . من این شجاعت را در خود دیدم . »
پذیرش نخست وزیری از سوی دکتر بختیار را باید تلاشی شجاعانه برای جلوگیری از تشکیل استبداد اسلامی خمینی و روحانیون در ایران با استفاده از قانون اساسی مشروطه و برقراری حاکمیت ملی و برقراری آزادی های فردی و اجتماعی دانست .
سال ها بعد دکتر بختیار در گفتگو با رادیو ایران که در کتاب سی هفت روز پس از سی و هفت سال منتشر شد هدف خود از پذیرش نخست وزیری را چنین توضیح داد : « همانطوری که همه می دانند من درحال مبارزه مستمربرای استقرار یک حکومت مشروطه بر طبق قانون اساسی بودم و وقتی که وضعی پیش آمد که امکان نخست وزیری برای من میسر شد دیدم که اگر در آن شرایط مخصوصا شانه خالی بکنم این بیشتر شبیه به یک خیانت است شانه خالی کردن از زیر بار یک مسئولیتی که هر ایرانی وطن دوست باید در این موارد و مواقع قبول کند .
آنچه را که من پیشنهاد کردم قبل از نخست وزیری و آنچه را که در زمان نخست وزیری انجام دادم خواسته های تمام عناصر ملی و مترقی بود هیچ چیز نمی توانست مرا از تعقیب هدفم باز بدارد اینکه به من گفته بشود چرا نخست وزیری رژیمی را که ۲۵ سال به قانون احترام نگذاشته بود قبول کردم سفسطه محض است برای آنکه وقتی که من قبول مسئولیت کردم برای به کرسی نشاندن حکومت قانون بود . »
شرایط و اهداف پذیرش نخست وزیری :
پذیرش نخست وزیری از سوی دکتر بختیار با شرایطی همراه بود که بخشی از آنها چون آزادی مطبوعات ، انحلال ساواک ، آزادی زندانیان سیاسی ، انتقال بنیاد پهلوی به دولت و حذف کمیسیون شاهنشاهی در قالب برنامه های دولتش جامه تحقق پوشیدند و بخشی دیگر از آنها از اصول ، باورهای او سرچشمه می گرفت شروطی چون انتخاب وزرا بدون دخالت شاه و اجرای اصول ۴۴ و ۴۵ متمم قانون اساسی مشروطه که بر طبق آن شاه مبری از مسئولیت و نقشی نمادین داشت .
در کتاب سی و هفت روز پس از سی و هفت سال شرایط پذیرش نخست وزیری دکتر بختیار چنین آمده است : « من قبول نخست وزیری را بدون قید و شرط نکردم. آن نخست وزیران قبل از من مفتخر می شدند به اینکه فرمان بگیرند . من با تواضع و ادب فرمان گرفتم ولی روی اصولی که بایستی پافشاری کنم پافشاری کردم و مخصوصا راجع به بعضی از مواد قانون اساسی که شاه حق دخالت در امور دولت را ندارد ، آنچنان پافشاری کردم که در مقابل ھیأت دولتی که معرفی می کردم، شخص شاه این موضوع را تاکید کرد و به صراحت گفت که اصل ۴۴ و ۴۵ متمم قانون اساسی را دقیقا رعایت خواهد کرد .
خیال نمی کنم لازم به یاد آوری باشد که اصل ۴۴ اصلی است که صراحت دارد شخص پادشاه از مسئولیت مبری است و اصل ۴۵ اجرای قوانین و دستخط های شاه را مشروط به امضای وزیر مسئول می کند و تصور می کنم این باز گشت به قانون اساسی آرزوی همیشگی ملت ایران بود . بازگشت به اینکه یک مملکتی به صورت مشروطه سلطنتی اداره بشود که شاه فقط سمبل استقلال و سمبل وحدت ملی باشد . »
دکتر بختیار که ده ها سال در مکتب دکتر مصدق برای اجرای قانون اساسی و استقرار حاکمیت ملی و حکومت مشروطه بر طبق قانون اساسی تلاش کرده بود درحالیکه اوضاع کشور به حد انفجار رسیده و رشته امور از هم گسسته شده بود در صدد بود تا با برقراری حاکمیت قانون از سقوط کشور در دام حکومت اسلامی خمینی جلوگیری کند .
هدف او بر این اصل قرار داشت که ملتی که ۲۵ سال شاهد استبداد و بی قانونی بوده است ، با مشاهده آزادی های مصرحه در قانون اساسی و یک دولت قانونمند تسکین پیدا می کنند و آن عده بی شماری که در تب و هیجان بدون آگاهی به پیروان خمینی تبدیل شده اند ، با مشاهده دولتی که تجلی خواسته های ملت در مقابل دیکتاتوری پهلوی بود دست از حمایت خمینی می کشیدند .
نخستین پیام تلویزیونی دکتر شاپور بختیار به مردم ایران :
دکتر شاپور بختیار پس از انتخاب شدن به عنوان نخست وزیر در یک پیام تلویزیونی از شرایط آن روز ایران گفت و دوران استبداد ۲۵ ساله دیکتاتوری پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را به نقد کشید . از سابقه سیاسی خود و مبارزات حزب ایران و جبهه ملی در این دوران سخن گفت و برنامه های خود برای نجات ایران را به مردم معرفی کرد برنامه هایی چون اجرای آزادی های فردی و اجتماعی مصرحه در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر ، آزادی مطبوعات و احزاب و تجمعات ، لغو تدریجی حکومت نظامی ، انحلال ساواک ، محاکمه متجاوزان به حقوق ملت در ۲۵ سال گذشته ؛ و در پایان از مردم خواست تا به او برای اجرای برنامه هایش فرصت دهند تا با اجرای این برنامه ها ایران از سقوط در دام حکومت ملاها نجات پیدا کند . دکتر بختیار ضمن اشاره به پشتوانه سی سال تلاش صادقانه اش در راه ملی و آزادگی خطاب به هم میهنانش چنین گفت :
« با این حال و با در نظر گرفتن اوضاع خطیر کشور و به پشتوانه سی سال روش سیاسی ملی و آزادگی از تمام هم میهنان خود تقاضا دارم که از جریاناتی که منجر به تخریب و قتل یا جلوگیری از آسایش دیگران می شود حتی اگر موقتا هم شده باشد دست بردارند .
در صورتی که ظرف یک مدت معقول تمام وعده های بالا جامه عمل نپوشد خواهید توانست که در قضاوت خود تجدید نظر کنید و اعتبار سی ساله مرا باطل نمایید . ولی دشمنان کشور باید بدانند که من با علم و اطلاع از اوضاع اسفبار مملکت قبول مسئولیت نمودم و با قدرت ایمان و پشتیبانی همه شما دوستان عزیز امیدوارم به آشفتگی کشور سرو سامان داده و کشور را به سوی یک کشور سوسیال دموکرات واقعی سوق دهم .
در این راه از خدای بزرگ و همت افرادی که مرا می شناسند مساعدت می طلبم و هیچ تهدید یا تردیدی مرا از راه خدمتگذاری باز نخواهد داشت .
من مرغ توفانم نیندیشم زطوفان
موجم نه آن موجی که از دریا گریزد »
برنامه ها و دستاوردها :
« من معتقدم که کارهای ضروری انجام شده است . اکنون به مردم بستگی دارد که آزادی بیان را درک کنند. آزادی مطبوعات، شما در مورد آن شنیده اید. زندانیان سیاسی آزاد می شوند. محاکمه افرادی که چه در ساواک و چه در جاهای دیگر مرتکب اشتباه شده اند، یا فاسد بوده اند و سال ها بر کشور حکومت کرده اند، محاکمه آنها قریب الوقوع خواهد بود. بنابراین معتقدم مسیرسوسیال دموکراسی را رفتم . » (مصاحبه دکتر شاپور بختیار با تلویزیون کانال ۲ فرانسه ، ۳۰ دی ۱۳۵۷)
برنامه های کوتاه مدت دولت دکتر بختیار را می توان تجلی خواسته های واقعی انقلاب سال ۵۷ به شمار آورد ، او برای تدوین برنامه هایش احمد خلیل الله مقدم دوستش و از اعضای حزب ایران خواست تا تمام پیشنهادات و قطعنامه هائی که ظرف سال گذشته درتجمعات و میتینگ های تمام احزاب سیاسی مورد بحث قرارگرفته است برایش گردآوری کند . به این ترتیب دکتر بختیار می خواست با وفاداری و امانت ، اراده مردم را به اجرا در آورد .
خواسته های آن دوران را می توان در چند مورد خلاصه کرد : اول آزادی مطبوعات ، دوم لغو حکومت نظامی ، سوم آزادی زندانیان سیاسی ، چهارم انحلال ساواک ، پنجم محاکمه متجاوزان به حقوق ملت ، ششم انتقال بنیاد پهلوی به دولت . خواسته هایی که در دولت دکتر بختیار به برنامه های دولت تبدیل شد و یک یک جامه عمل به خود پوشید و دکتر شاپور بختیار در بهمن ۱۳۵۷ درپیامی به مردم ایران درباره دستاوردهای دولتش چنین گفت :
«هموطنان گرامی اغلب آزادیهایی که در نزد ملل متمدن رایج است در عرض مدتی بسیار کوتاه دولت کنونی به شما داده است : آزادی قلم، آزادی بیان ،آزادی اجتماعات ، احترام به حقوق فردی و اجتماعی افراد ، با صدور دستور امروز تقریبا کلیه زندانیان سیاسی که طی چند ماه اخیر محکوم شده اند آزاد می شوند . »
۱ – آزادی مطبوعات :
آزادی به خصوص آزادی مطبوعات اهمیت خاص دارد و تا سه روز دیگر آزادی مطبوعات به طور مطلق تأمین می شود تا کسی از مأموران سانسور بالای سر نویسندگان نباشد و بدین جهت از همه روزنامه ها می خواهم انتشار خود را ادامه داده و یا آنهایی که شروع نکده اند شروع به انتشار نمایند و مطمئن به گفتار من باشند . (سخنان دکتر شاپور بختیار در نخستین مصاحبه مطبوعاتی ، ۱۳ دی ۱۳۵۷ )
آغاز نخست وزیری دکتر بختیار با پایان اعتصاب ۶۴ روزه مطبوعات ایران همزمان بود. او پیش از اعلام رسمی نخست وزیری خود در روز ۱۶ دیماه سال ۱۳۵۷ ، با اعضای هیئت مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران در خانه خود به رایزنی نشست. هدف او ، چنانکه خود در همانجا گفت، این بود که حکم نخست وزیری خود را از طریق رسانههائی به آگاهی همگان برساند که برای نخستین بار با آزادی کامل انتشار می یابند .
دکتر بختیار در این نشست به جامعه مطبوعات ایران تضمین داد که آزادی مطبوعات در دوران نخست وزیری اوبدون کاستی رعایت شود. او از جمله گفت : « نعلین این آخوندها از چکمه نظامیان خطرناک تر است. من تردید ندارم که اگر آنها به قدرت برسند، شما نخستین قربانیان آنها خواهید بود. کمک کنید تا از طریق تنویر افکار عمومی، نگذاریم این اتفاق تلخ برای ایران بیافتد . »
سالهای بعد دکتر بختیار در کتاب سی و هفت روز پس از سی و هفت سال هدف خود را چنین توضیح داد : « من ارباب جراید را خواستم در منزل خودم در حدود چهل ، پنجاه نفر بودند و به آنها گفتم آقایان شما آزادید و مطبوعات وافعا آزاد است از همین خانه من که بیرون رفتید آنچه را که مایل هستید بنویسید . نه سانسور قبل هست ، نه بعد اگر به کسی هم اهانت کردید و فحش و ناسزا دادید خود او در دادگستری اگر خواست تعقیب می کند اما راجع به شخص من هر چه بنویسید من تعقیب نمی کنم و خواستم یک درسی بدهم که این دولت با دولتهای قبلی تفاوت کلی دارد نه سانسور نظامی هست و نه سانسورغیر نظامی . »
۲- رأی اعتماد از مجلس :
دکتر بختیار که با هدف احیای مشروطه و حرمت به قانون اساسی نخست وزیری را پذیرفته بود ، بعد از گذشت ۲۵ سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت ملی دکتر مصدق ، خواهان رأی تمایل از مجلس شورای ملی و احیای این سنت پارلمانی شد و در این باره چنین نوشت :
« من معتقدم مجلس بد هم هر قدر بد باشد ، بهتر از دیکتاتوری و بهتر از بی مجلسی است . وقتی که یک قانونی وضع می شود در یک مملکتی ، الزاما آن قانون ایده آل نیست . ولی اگر همان قانون ناقص اجرا بشود از هرج و مرج و استبداد که دنبال آن می آید ، بهتر است . وانگهی به عمر مجلس با محاسبه تعطیلات تابستانی سه چهار ماهی بیشتر نمانده بود و من برای اینکه باز حرمت به قانون را تا سرحد امکان برسانم ، وقتی که پیشنهاد نخست وزیری به من شد ، تقاضای رأی تمایل کردم و این را هم در مکتب مرحوم دکتر مصدق آموخته بودم . از همین مجلسی که هزار و یک ایراد همه به آن می گیریم و واقعا هم همینطور بود رأی تمایل خواستم . من خواستم این سنت و این راه و رسم فراموش شده را دوباره زنده کنم .
یعنی شاه وقتی فرمان صادر می کند که قوه مقننه اظهار تمایل کرده باشد و وقتی که اظهار تمایل کرد شاه مطابق قانون فرمان صادر می کند . من آمده بودم مشروطیت ایران را بر طبق قانون اساسی استوار بکنم و برای این کار خواستم روز اول حرمت به آدم هائی بگذارم که خیلی هاشان لایق هیچ حرمتی نبودند ولی به هر حال عنوان نماینده مردم را داشتند . این یک احترامی به اسم مجلس و اسم نماینده بود ، نه به آقایانی که تمام رستاخیزی بودند . »
۳- لغو تدریجی حکومت نظامی :
دکتر بختیار مشکلاتی چون بی عدالتی ، تجاوز به حقوق ملت ، نبود آزادی و تبعیض های موجود در ۲۵ سال دیکتاتوری پهلوی را دلیل اصلی اعتراضات و اعتصابات می دانست و بر اساس این باور، ضمن تلاش برای حل این مشکلات و برقراری آزادی ، لغو تدیجی حکومت نظامی را در برنامه های دولت خود قرار داد و در نخستین گام روز ۱۹ دی ۱۳۵۷ دستور لغو حکومت نظامی در شیراز را صادر کرد و در سخنرانی اش در هنگام معرفی کابینه به مجلس شورای ملی در این باره چنین گفت :
« لغو تدریجی حکومت نظامی در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها برقرار است. ضمناً به اطلاع نمایندگان محترم می رسانم که حکومت نظامی در شیراز ملغی شده و انشاالله در هفته آینده در یکی از استانهای بزرگ کشور این اقدام تکرار خواهد شد . »
۴ – آزادی زندانیان سیاسی :
باور به آزادی بیان و قلم و احترام به حقوق بشر موجب شد تا دکتر بختیار وجود زندانیان سیاسی را بر خلاف قانون اساسی و بر خلاف حقوق ملت ایران بداند و دستور آزادی این افراد را صادر کند و در سخنرانی خود درمجلس شورای ملی در ۲۱ دی ماه خبر آزادی ۶۷ زندانی سیاسی را از ابتدای دولتش اعلام نمود و سرانجام در ۳۰ دی ماه ۱۳۵۷ تمامی این زندانیان آزاد گشتند .
۵ – لایحه انحلال ساواک و محاکمه متجاوزان به حقوق ملت :
این لایحه یکی از مهمترین برنامه های دولت دکتر بختیار بود که در قالب یک لایحه در ۴ بهمن ۱۳۵۷ به مجلس شورای ملی ارائه گردید . لایحه ای که به موجب آن هم کشور دارای یک سازمان اطلاعاتی و ضد جاسوسی موثر می شد و هم تجاوزات و اجحافات و شکنجه ها که دکتر بختیار آنها را مخالف حیثیت و شرافت هر ایرانی می دانستم از بین می رفت .
انحلال ساواک از مهمترین خواسته های مردم و احزاب و گروه های سیاسی بود ، ساواک به بهانه حفظ امنیت کشور در تمام امور دخالت داشت و صدای مردمی که از شکنجه ها و تجاوزات ساواک به ستوه آمده بودند بلند بود . دکتر بختیار با باور به این نکته که بدون سازمان اطلاعات و امنیت نمی شود زندگی کرد ولی مأمور شکنجه نباید باشد ، در نظر داشت تا یک سازمان اطلاعاتی برای حفظ امنیت کشور و با الگو از سازمان اطلاعات کشورهای دمکرات در ایران ایجاد نماید .
بخش دوم این لایحه به محاکمه متجاوزان به حقوق ملت مربوط بود . چپاول گری ها ، غارت ها ، زور و قلدری ها ، قانون شکنی ها و فساد گروهی که با از راه بند و بست با مراکز قدرت با کمال قلدری ثروت های هنگفتی اندوخته بودند نارضایتی فراوانی در میان مردم ایجاد کرده بود ، یکی از برنامه های دولت دکتر بختیار محاکمه و رسیدگی به وضعیت این گروه در دادگاه هایی قانونی و واقعی بود و در این باره در مصاحبه ای رادیویی چنین گفت : « بنده گمان می کنم که بدون هیچ قسم حب و بغض یک افرادی در این مملکت مرتکب یک جنایات بسیار عظیمی شده اند و مسلما با دادگاه است که تکلیف اینها را تعیین کند نه با نخست وزیر . ولی در هر حال افکار عمومی و اطلاعاتی که ما جمع کردیم از فساد اینها ، از زورگویی های اینها ، از شکنجه هایی که اینها داده اند و از ثروت های بر باد رفته ملت بالاخره یک عده ای مسئول هستند . اینها باید در مقابل دادگاه پاسخگوی اعمالشان باشند . من نسبت به هیچکدام از اینها حب و بغضی ندارم . »
۶- انتقال بنیاد پهلوی به دولت :
در شهریور ۱۳۲۰ بلافاصله پس از استعفا و تبعید رضاشاه از سلطنت و کشور، موجی از اعتراض و درخواست بازپسگیری اموال توقیفشده توسط او پدیدار شد و به مجلس و مطبوعات کشیده شد. محمدرضا پهلوی در ۳۰ شهریور ۱۳۲۰ در یکی از نخستین اقدامات خود تمام املاک، مستغلات و کارخانجاتی را که از پدرش به وی رسیده بود، به دولت واگذار کرد .
اما در ۲۰ تیر ۱۳۲۸ دولت با ارائه لایحهای به مجلس درخواست بازگشت این اموال به خاندان پهلوی را کرد و بر اساس ماده واحدهای که در مجلس تصویب شد، قرار شد این اموال با نام «موقوفهٔ خاندان پهلوی» اداره شده و عواید ناشی از این داراییها صرف امور خیریه شود. محمدرضا پهلوی هم دستور تأسیس «سازمان املاک و مستغلات پهلوی» را جهت اداره این داراییها صادر کرد .
دکتر مصدق به دو دلیل با این موضوع مخالف بود اول اینکه این املاک اکثرا متعلق به مردم بود و در یک شرایط غیر عادلانه ای کسب شده بود و دوم نحوه مصرف این درآمد بود یعنی پرداخت هزینه به روحانیونی چون بھبھانی و امثال او تا بر خلاف منافع ملی ایران و بر ضد دولت دکتر مصدق اقدام کنند . سرانجام دکتر مصدق در این زمینه پافشاری کرد و این املاک و مستغلات به ملت برگشت و شاه پذیرفت که این بنیاد را به ملت بازگرداند .
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاه دوباره این اموال را پس گرفت و در سال ۱۳۳۷ «بنیاد پهلوی» را جایگزین سازمان املاک و مستغلات پهلوی کرد و بخشی از مایملک خود از مهمانخانهها، سهام کارخانهها، شرکتها و بانکها را در اختیار این بنیاد قرار داد . شاه در آخرین ماه های سلطنتش، کلیه املاک اختصاصی خود را به بنیاد پهلوی انتقال داد. یکی از برنامههای اصلی دولت دکتر شاپور بختیار بازگرداندن بنیاد پهلوی به دولت بود که مجلس شورای ملی این لایحه را تصویب کرد .
هشدارهای دکتر شاپور بختیار درباره خمینی و حکومت اسلامی :
دکتر شاپور بختیار در تمام مدت دولت ۳۷ روزه و نخست وزیری اش در مصاحبه ها و سخنرانی هایش درباره ماهیت خمینی ، حکومت اسلامی او و آنچه برای آینده ایران در حال رقم زدن بود به مردم ایران هشدار داد تا شاید گوش شنوایی در این باره پیدا شود ؛ دراین بخش مروری خواهیم داشت بر مهمترین هشدارهای او در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز .
هشدار درباره پشت پرده حوادث زمستان ۵۷ در مصاحبه با رادیو فرانسه ، ۲۰ دی ۱۳۵۷ :
از ظاهر امر این طور بر می آید که مردم زیر پوشش مذهبی و مخصوصا به رهبری آیت الله خمینی سر به طغیان برداشته اند اما واقعیت امر این است که در پشت این جنبش توطئه ای عظیم نهفته است که توسط متخصصان کمونیست از داخل و خارج طرح ریزی شده و هدف آن تجزیه کشور است و من درست علیه همین خطر تا آخرین حد مبارزه خواهم کرد .
(روزنامه اطلاعات ، ۲۰ دی ۱۳۵۷)
بیانیه دکتر بختیار بعد از خروج شاه و هشدار درباره قرار گرفتن ایران در یک پرتگاه ، ۲۶ دی ۱۳۵۷:
تمام حقوق و سنت های بر باد رفته مشروطیت را زنده کردم و در مدت۱۰ روز زمام داری با وجود شرایط بسیار دشوار، آنچه را که مترقی ترین احزاب سیاسی بتوانند ارائه دهند، من توانستم به ملت ایران تقدیم نمایم . آنچه را که باید به عرضتان برسانم این است که ملت ایران در یک پرتگاه بود و نبود قرارگرفته و نتیجه ۲۵ سال اختناق و فساد ، خشم شما هم میهنان عزیز را بر انگیخته است
در این سالهای سرنوشت ساز باید با منطق و خونسردی به آینده کشور توجه کنید و کینه توزی و خودخواهی را کنار بگذارید . وقت آن است که ملت ایران ثابت کند که استحقاق آزادی و دمکراسی را دارد ، وقت آن است که ما به جهانیان بفهمانیم که کشور ما می تواند یک کشور آزاد ، مستقل و دمکرات باشد .
(روزنامه اطلاعات ، ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷ )
تأکید دکتر بختیار بر حاکمیت ملی و انتخابات آزاد مجلس موسسان به جای هیاهو و ترور فکری در مصاحبه با خبرنگاران بعد از حمله به ستاد ژاندارمری در ۷ بهمن ۱۳۵۷ :
چون حاکمیت ناشی از اراده ملت است واین مردم هستند که نوع نظام حکومتی خود را انتخاب می کنند هرگز فرد نمی تواند برای بود یا نبود یک سیستم سیاسی اعمال نفوذ و قدرت کند . در یک دموکراسی باید پارلمانی که نمایندگان واقعی ملت در آن وجود دارند نوع حکومت را تعیین کنند ما قانون اساسی داریم . در این قانون اساسی حکومت ایران مشروطه سلطنتی است اگر بخواهیم تغییری در این قانون اساسی بدهیم باید از راه قانون این کار را بکنیم . با کوکتل مولوتف و راهپیمایی و درگیری با ارتش نمی شود تغییر داد و یک نهاد قانونی را جایگزین آن ساخت .
ترور فکری را من به هیچ نوع قبول نمی کنم و اجازه نخواهم داد که تصمیمات فردی آینده ساز مردم ما باشد و تازه این را اضافه کنم که نخست باید آرامش برقرار شود بعد انتخابات آزاد انجام گیرد . آنگاه ما می توانیم راجع به همه مسائل بحث کنیم ، مجلس موسسانی داشته باشیم و مطمئن باشید من نخستین کسی خواهم بود که بر تصمیمات این مجلس که ناشی از اراده مردم است گردن خواهم نهاد و وقتی کشور آزاد شد من بیش از همه شما به دنبال انجام دادن خواسته های ملتم هستم .
(روزنامه اطلاعات ، ۹ بهمن ۱۳۵۷)
هشدار دکتر شاپور بختیار درباره مأموریت خمینی و حکومت اسلامی او در نابودی ایران و اشاره به برنامه های اجرا شده دولت در ۱۰ بهمن ۱۳۵۷ :
من یک برنامه ای را اجرا کردم که خود آیت الله این قدر انتظار نداشت در یک مدت به این کوتاهی چه از من می خواهند ؟ هیچ . فقط و فقط مسائلی که جنابعالی فرمودید این کشتار دو روزه به تمام معنا همانطوری که دیروز گفتم گناهش به گردن کسانی است که تحریک می کنند . چرا ؟ چون آزادی نبود ، چون مطبوعات آزاد نبود ، چون زندانیان سیاسی داشتیم تظاهرات البته می شد . وقتی که یک میلیون آدم سه روز پیش از اینجا گذشت خون از دماغ کسی بیرون نیامد ولی پانزده نفر پریروز این کار را انجام دادند اینها مأموریت دارند که ایران را به نابودی ببرند ولی من می ایستم که این کار نشود . اگر بنا باشد که هرکس در مملکت هر چه خواست بگوید این دموکراسی است ولی وقتی که هرچه خواست بکند این دیگر آنارشیسم هم نیست هیچ مملکتی قبول نخواهد کرد .
گفتگوی تلویزیونی دکتر بختیار ، ۱۰ بهمن ۱۳۵۷ لینک گفتگو موجود در یوتیوب
https ://www.youtube.com/watch ?v=xWJc5bSSyUg
هشدار دکتر شاپور بختیار به مردم ایران درباره خطر طولانی شدن انقلاب ، تحریکات اجنبی ، دیکتاتوری آینده و حکومت ملوک الطوایفطی در۱۱ بهمن ۱۳۵۷ یک روز قبل از ورود خمینی :
در این ایام ، من از تمام هم میهنان عزیز تقاضا دارم که با روشن بینی و تعقل راه خود را انتخاب کنند و دستخوش تحریکات اجنبی که اغلب به طور ماهرانه و به صورت دلسوزی و نصیحت جلوه گر می شود، نشوند . تمام انقلاب های جهانی وقتی طولانی می شود، مردم را خسته می کند و یک نظام دیکتاتوری در قفای خود هدیه می آورند. سعی کنیم که از نهضت آزادی به نفع مردم کشور و با احترام به قانون استفاده بنماییم ، و در غیر این صورت علاوه بر خطرات گوناگون که ما را تهدید می کند ، مملکت بدون تردید به یک دوران سیاه دیکتاتوری و شاید ملوک الطوایفی باز خواهد گشت. من به عنوان یک ایرانی شناخته شده و یک مبارز راه حق و آزادی از همه شما دعوت می کنم که به این تذکرات من توجه کنید .
(روزنامه کیهان ، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷)
دکتر شاپور بختیار درباره جانشینی یک دیکتاتوری (حکومت اسلامی) با دیکتاتوری پهلوی و تأکید بر اجرای انتخابات آزاد در مصاحبه با یک نشریه کانادایی در ۱۳ بهمن ۱۳۵۷ : هشدار
هر نوع دگرگونی در حکومت ایران باید از راه انتخابات آزاد باشد و نه از راه ازدحام یک جمعیت احساساتی خیابانی . بیست و پنج سال است که با خودکامگی و فساد حکومت شاه مبارزه کرده ام و دست به نوعی انقلاب بر ضد شاه زده ایم. اکنون نباید یک دیکتاتوری را جانشین آن دیکتاتوری کنیم .
(روزنامه کیهان ، ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ )
هشدار تاریخی دکتر شاپور بختیار در مصاحبه با نشریه لومتن : « جمهوری اسلامی خمینی پشت آدم را به لرزه درمیآورد . » ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ :
هیچکس نمیداند جمهوری اسلامی آیتالله خمینی چیست و اگر کسی برای فهمیدن این موضوع به متون گذشته مراجعه کند پشتش به لرزه درمیآید . خمینی نه تعدد گروههای سیاسی را میپذیرد نه دموکراسی را . میخواهد ، روحانیت ، قانون الهی را اجرا کنند همه چیز اینجا شروع میشود و اینجا تمام میشود .
سیاست های کلی آیتالله خمینی بیمعنی است ، زیرا به نظر وی هر چه در ۲۵ سال گذشته انجام شده است بیمعنی است ، از جمله ملی شدن نفت . من به خود گفتم که ۲۵ سال گذشته زشت، دیکتاتوری و فاسد بوده است، ولی گذر از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری پر ابهام… نه .
(روزنامه کیهان ، ۱۵ بهمن ۱۳۵۷)
هشدار دکتر شاپور بختیار درباره مجهول بودن جمهوری اسلامی و مهیب بودن دیکتاتوری جدید در مصاحبه با رادیو ایران ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ :
جمهوری اسلامی برای من به تمام معنی مجهول است و رژیمی که من مایل هستم در این مملکت استوار بماند نه رژیم دیکتاتوری شاه است و نه چیزی شبیه آن و نه شبیه به جمهوری است که ما در بعضی از ممالک مثل لیبی یا پاکستان می بینیم .
من برای آزادی فکر، آزادی بیان آزادی، برای مخالفین در حدود فکر با قلم و بیان بنده ارزش بی اندازه قائل هستم . اما آزادی که به ترورآزادی که به یک صورتی به اسم آزادی به مردم تحمیل بشود ۲۵ سال کافی بود، گمان نمی کنم که من سعی بکنم چنین چیزی را در این مملکت اجازه بدهم یا مقاومت نکنم که برگردد به یک صورتی که هیچکس قبول نخواهد کرد و چه بسا این دیکتاتوری جدید از دیکتاتوری قدیم مهیب تر باشد .
من معتقدم که شما باید آزاد باشید و انتخاب بکنید. من معتقدم که آنچه من می گویم وحی منزل نیست. من می گویم شما آنچه را که من می گویم بسنجید با معیار اصول فلسفی و اخلاقی و چنین اجتماعی که دارید بعد انتخاب بکنید. بنده برای آیت الله خمینی نهایت احترام را از نظر یک شخصیت روحانی قائل هستم و گذشته سیاسی ایشان تا آنجا که من می دانم در ۱۳۴۲ شروع شد و تا آنجا که خودم را می شناسم در ضمن جنگ اسپانیا و مبارزه برای آزادی من در سال ۱۳۱۸ شروع به مبارزه کردم، وقتی خیلی جوان بودم. این روش من روشن است .
ایشان از یک موضعی صحبت می کنند که آنچه را که من می گویم باید بشود من از یک موضع دیگری صحبت می کنم و آن این است که هرچه من می گویم بسنجید با تعقل، بدون هیجان روحی، بدون داد و فریاد و راه خودشان را انتخاب بکنند .
(روزنامه آیندگان ، ۱۶ بهمن ۱۳۵۷)
هشدار دکتر شاپور بختیار درباره فاقد برنامه بودن مخالفان در آخرین مصاحبه مطبوعاتی ، ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ :
من به رأی مردم احترام میگذارم ولی مردم باید در محیطی دموکرات رأی بدهند نه در محیط خفقان و ترور. آوردن مردم به خیابانها مطلب دیگری است. مردم در خیابانها فریاد میزنند و شعار میدهند در حالی که به طور صحیح معنای آن را نمیدانند. همه جا تعطیل است و مشارکت در این تظاهرات نوعی تفریح شده. اما مردم حق دارند در آرامش و با تشکیل احزاب سیاسی که به طور دموکراتیک تشکیل شده باشد، نظر خود را بیان دارند .
من در چهار هفته حکومت خود خیلی از کارها را که در پنجاه سال نشده انجام دادم و باز هم میمانم مبارزه میکنم، اگرچه قربانی دیکتاتوری و خفقان طرف جدید شوم. با اختناق شاه جنگیدم، با اختناق این سو نیز مبارزه میکنم .
اینکه چگونه مخالفین ما استقلال و آزادی و دمکراسی را در این مملکت می خواهند مستقر بکنند ، بحثی است جداگانه چون خود مخالفین هم دقیقا نمی دانند، فعلا به شعار و داد و فریاد قناعت می کنند .
(روزنامه آیندگان ، ۲۱ بهمن ۱۳۵۷)
هشدار پایانی دکتر شاپور بختیار در مجلس سنا درباره دیکتاتوری خمینی و نقش او به عنوان رهبر در خونریزی ها ، ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ :
انقلابی در ایران شد که خود من هم سهم بسیار کوچکی در آن داشتم و از این سابقهای که در این راه دارم مفتخرم اما انقلاب برای انقلاب نیست، انقلاب برای هدفی است و برنامهای است که میخواهند به آن برسند وقتی که رسیدند اگر باز انقلاب ادامه پیدا کرد این مسلماً به صورت یک دیکتاتوری نمایانگر خواهد شد و مقصود از آزادی را که انقلاب باید بیاورد از بین خواهد برد من قبل از آن که آیهالله خمینی به ایران بیایند در یک نطق بسیار روشن تذکر دادم که هر خونی که ریخته شد و هر تشنجی که در این مملکت انجام گرفت بدانید که من مسئول یا مسئولین آن را به اسم معرفی خواهم کرد هر کس باید مسئولیت خودش را قبول کند وقتی کسی گفت من رهبرم مسئولیت دارد اگر مسئولیت نداشته باشد پس همه کس رهبر است .
(روزنامه آیندگان ، ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)
نتیجه گیری :
دولت ۳۷ روزه دکتر شاپور بختیار فرصتی استثنایی در تاریخ معاصر ایران بود . در شرایطی که دیکتاتوری پهلوی بر اثر انقلاب ملت ایران در حال سقوط بود و استبداد نعلین خمینی با سوء استفاده از شور و هیجان مردم ، نبود تربیت سیاسی و ممنوعیت احزاب در خلال ۲۵ سال دیکتاتوری بعد از کودتای ۲۸ مرداد در تلاش برای رسیدن به قدرت بود ، دکتر شاپور بختیار بازمانده راستین نهضت ملی دکتر مصدق و باورماند به قانون اساسی مشروطه با درک کامل از شرایط سیاسی و تاریخی ایران نخست وزیری را پذیرفت و تمام تلاش خود را برای اجرای خواسته های واقعی ملت ایران انجام داد .
آزادی مطبوعات ، آزادی زندانیان سیاسی ، لغو حکومت نظامی ، انتقال بنیاد پهلوی به دولت ، انحلال ساواک و محاکمه متجاوزان به حقوق ملت ، آزای بیان ، اجتماعات و احزاب بخش مهمی از خواسته های راستین ملت ایران در سال ۵۷ بود که تمام آنها توسط دولت دکتر بختیار جامعه عمل پوشید اما جای بسی تأسف که با صدور بیانیه بی طرفی ارتش و سقوط دولت دکتر بختیار تمامی این آزادی ها و دستاوردهای بزرگ در زیر پای استبداد نعلین خمینی و حکومت اسلامی او بر باد رفت و تمامی هشدارهای شجاعانه دکتر بخیتار درباره ماهیت ویرانگر و ارتجاعی خمینی محقق شد .
ایران در اسارت ملایان امروز، بار دیگر به دستاوردهای آن دولت ، که معیار واقعی شناخت یک دولت ملی است احتیاج دارد باشد تا با در نظر قرار دادن و درس گرفتن از آن فرصت تاریخی و استثنایی راهی برای نجات و آزادی ایران پیدا کنیم .
یکشنبه – ۲۱ اَمرداد ۱۴۰۳
Sunday – ۲۰۲۴ ۱۱ August
منابع :
۱ – کتاب یکرنگی
۲ – کتاب سی و هفت روز پس از سی و هفت سال
۳ – مصاحبه با نشریه ایران تریبون
۴ – ایران عصر پهلوی ، مصطفی الموتی ، جلد ۱۴
۵ – روزنامه اطلاعات ، (۱۶ دی ۱۳۵۷ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)
۶ – روزنامه کیهان ، (۱۶ دی ۱۳۵۷ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)
۷ – روزنامه آیندگان (۱۷ دی ۱۳۵۷ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ )
۸ – گفتگوی تلویزیونی دکتر بختیار ، ۱۰ بهمن ۱۳۵۷ . لینک یوتیوب
۹ – مصاحبه دکتر شاپور بختیار با تلویزیون کانال ۲ فرانسه ، ۳۰ دی ۱۳۵۷ ، لینک دسترسی :
https://www.ina.fr/ina-eclaire-actu/video/i18316309/chapour-bakthiar-a-propos-de-l-ayatollah-khomeiny?fbclid=IwY2xjawEh-TtleHRuA2FlbQIxMQABHbejFhzVdtK7Qc2YDJqBRwYZv6u7NSasqa-tV_tCULL-KCoFVBDyI6kTFw_aem_19AJOg0SSioOke9ggQn72g
۱۰- سخنرانی دکتر شاپور بختیار در مجلس شورای ملی :
https://www.youtube.com/watch?v=JZmtefo7J1w 11 – حکم نخست وزیری چرا یک هفته پنهان ماند؟ جواد طالعی ، سایت ار اف ای فارسی .
از: ایران لیبرال