علی صاحبالحواشی
اینها فولاد آبدیده شدند، در کوره ولایتفقیه! تا آنتیتزِ اسلامسیاسی گشتند. همانطور که در دهه پنجاه زیادشدن دختران با حجاباسلامی نمود پدیداریِ آنتیتز “تجدد آمرانه” پهلویها بود، و کرد آنچه شد.
اینبار نیز آنتیتزِ اسلامگرایی پدید آمده است تا کار خود کُنَد. جنگیدن با او، نیرومندترش میکند چنانکه در دو دهه پیش وحشیانهترین جنگ برعلیه آنان به اینجایشان رساند، که شاهدیم. بازهم اگر بکوبند، نیرومندتر از این نیز میشوند!
هرچه میخواهم از هگل بپرهیزم، هرجا که سرک میکشم، او را نشسته بر سریر میبینم! سیر تاریخ، آشکارا “دیالکتیکی” است! و در هر گردشِ دور دیالکتیکی، به سطح فرازینتری میرسد. حکومتاسلامی فقط این نبود که نتوانست “تجدد” را متوقف کند، بلکه از “اسلام” هتکحرمت کرد و تجدد را ژرفایی بخشید که به هیچگون دیگری قابل تحقق نبود، نه لااقل در این زمان کوتاه.
“روح زمانه” که موافق نباشد، هرگونه شناگری بر علیه آن مرگبارِ کوشنده میشود. اسلامگرایان در ایران، “اسلامِ” نشسته بهحرمت را کشانکشان به میدان تیر آوردند تا تیرباران شود!
از: گویا