رضا خندان‌ مهابادی، عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران: بر اساس منش پزشکیان، سانسور همچنان ادامه خواهد داشت

جمعه, 16ام شهریور, 1403
اندازه قلم متن

صدای آمریکا

مسعود پزشکیان در روزهای تبلیغات پیش از رای‌گیری حکومتی برای انتخاب ابراهیم رئیسی، ضمن سخن گفتن از مخالفتش با بسته بودن فضای فرهنگی، وعده جلب اعتماد اهالی فرهنگ و هنر و اعتمادسازی بین اهالی فرهنگ و هنر و حاکمیت را داده بود.

این در شرایطی است که رضا خندان‌ مهابادی، نویسنده و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، در گفت‌وگو با بخش فارسی صدای آمریکا، بر این باور است که «بر اساس منش پزشکیان و وعده‌های عباس صالحی، سانسور همچنان ادامه خواهد داشت.»

آقای خندان‌مهابادی که سابقه بازداشت در سالیان گذشته را داشته است و دو کتاب او تحت عنوان «انفرادیه‌ها» و «یادداشت‌های زندان پیرامون سانسور و آزادی بیان» در اردیبهشت سال ۱۴۰۱ از سوی نشر باران در سوئد منتشر شدند، می‌گوید: البته نباید توازن قوا را از نظر دور داشت و چنانچه صدای گام‌های مخالفت سانسورشوندگان بلندتر و قوی‌تر شود ممکن است سانسور هم عقب‌نشینی کند.

او در این گفت‌وگو به پرسش‌ها در مورد وضعیت سانسور در ایران، آینده آن و عملکرد کانون نویسندگان ایران در دفاع از آزادی بیان و نوشتن پاسخ داده است.

بر اساس وعده‌های مسعود پزشکیان و نیز عباس صالحی، چه ارزیابی‌ای در مورد سیاستهای دولت یا به طور خاص، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارید؟

-بر اساس منش پزشکیان و وعده‌های عباس صالحی، سانسور همچنان ادامه خواهد داشت و شاید تنها تفاوتش در این باشد که وزیر ارشاد قول داده که سانسور را به روز کند! آقای پزشکیان هم مانند روسای دولت‌های قبلی سانسور را ادامه می‌دهد. اصولا در حاکمیت این چهل‌ و چند ساله، سانسور در حوزه اختیارات رئیس دولت نیست که بخواهد انجامش بدهد یا ندهد. بلکه بسته به این‌ است که از کدام جناح و جریان سیاسی باشد. طبعا به «خودی» های‌شان بیشتر فضای جولان می‌دهند اما این ربطی به آزادی بیان و سانسور نکردن نویسندگان و هنرمندان و دیگر اقشار جامعه ندارد.

این تازه برای شرایطی است که رئیس دولت را خنثی و فاقد تعلق فکری و سیاسی خاص تلقی کنیم. می‌دانیم که عملا این طور نیست. روسای جمهور در حاکمیت جمهوری اسلامی از عقاید و منش سیاسی خاص برخوردار هستند. شخصی که اندیشه و عقیده خود را برترین می‌داند و دیگران را در گمراهی و ذلالت، و حتی با چوب هم که شده می‌خواهد آنها را «ارشاد» کند، چطور می‌تواند از سانسور دست بردارد؟ این البته ظاهر قضیه و بیان ایدئولوژیک ماجراست. پس پشت آن، منافع حقیقی جنبش و قشر خاصی نهفته است که بدون سانسور اندیشه و بیان و بدون بستن چشم و گوش جامعه تامین نمی‌شود؛ پس سانسور ادامه خواهد داشت.

البته نباید توازن قوا را از نظر دور داشت و چنانچه صدای گام‌های مخالفت سانسورشوندگان بلندتر و قوی‌تر شود ممکن است سانسور هم عقب‌نشینی کند. این اما ربطی به دولت‌ و رئیس آن ندارد. خاصه آن‌که آقای پزشکیان در باره «ممیزی» (اسم دولتی سانسور) رسما تبعیت خود را از برنامه هفتم اعلام کرده است. آقای صالحی هم سال‌هاست که در وزارت ارشاد سمت‌های بالا داشته است؛ از معاونت تا وزارت. برای این‌ که بدانیم چه خواهد کرد، کافیست به آنچه کرده است نگاه کنیم.

آیا انتظار گشایش در ادبیات و فرهنگ ایران را دارید؟

در ادبیات و فرهنگ و هنر گشایشی جدی دست نخواهد داد مگر سانسور قفل شود؛ مگر در سانسور بسته شود. اگر ادبیات و هنر شکلی از ابراز وجود آدمی است و برای آن آزادی بیان تام و تمام لازم است، پس با سانسور نمی‌شود به شکوفایی ادبیات و فرهنگ رسید.

یک مصداق رشد و شکوفایی فرهنگ این است که چقدر توانسته موانع رشد خود را پس بزند و شکست دهد. البته هستند افرادی که به‌رغم سانسور به رشد فرهنگ کمک می‌کنند اما با تاوانی بسیار و حاصلی نه‌چندان چشمگیر. انتظار گشایش هست اما نه از راه وزرا و رئیس دولت‌ها. آنها خود بخشی از صورت مسئله هستند.

سانسور طی دهه‌های گذشته، چه اشکالی و انواعی داشته و رویکرد نویسندگان در قبال آن چه بوده است؟

در ایران دو نوع عمده‌ سانسور وجود دارد: سانسور حکومتی که عمده آن به‌دست دولت‌ها اعمال می‌شود، و سانسور فرهنگی که در فرهنگ برآمده از قرن‌ها استبداد تنیده شده است. برخورد با هر یک روش خاص خود را می‌طلبد. اینجا موضوع ما سانسور حکومتی است که هم در دوره‌ پهلوی و هم در زمامداری حاضر وجود داشته است. البته بیشتر و بیشتر شده و بر عرصه‌های دیگر هم دست انداخته است. انواع و اقسام سانسور به لحاظ محتوایی و به لحاظ شکلی اعمال شده است. از سانسور اندیشه و بیان تا سانسور عقیده و وجدان. از «بررسی کتاب» و فیلم و تئاتر پیش از انتشار و اجرا تا لغو مجوز و توقیف و جمع‌آوری کتاب منتشر شده تا تهیه لیست ممنوع‌القلمان و اعمال فشارهای گوناگون بر نویسنده و هنرمند، و زیان‌بارتر از همه تحمیل خودسانسوری به آنها.

نویسندگان رویکردهای متفاوتی به سانسور داشته و دارند. از همراهی و تبلیغ آن تا اطاعت از آن تا تلاش برای دور زدن آن و تا مبارزه با آن. دسته آخر بسیار اندک‌تر از دسته‌های دیگر بوده است.

در انتحاب اخیر ریاست جمهور که بیش از نیمی از مردم در آن شرکت نکردند، بودند نویسندگانی که قلم جر دادند تا آقای پزشکیان برنده شود. البته تعدادشان بسیار کمتر از دوره‌های قبل بود. خب اینها از آن دسته‌ همراه هستند که انتظار حل مسئله از صورت مسئله دارند. بیشتر نویسندگان سعی دارند با پذیرش شرایط سانسور از آن رد شوند. برخی سعی می‌کنند آن را دور بزنند، مثلا با چاپ کتاب در نشرهای بیرون کشور و یا انتشار زیرزمینی و اینترنتی. شماری هم همواره با آن جنگیده‌اند و در رد و نفی آن با صراحت سخن گفته و نوشته‌اند، توجیهاتش را برملا کرده‌اند و در پای بیانیه‌های مخالف آن امضا گذاشته و بر آزادی بیان تاکید کرده‌اند؛ فردی یا جمعی. نمونه جمعی آن در بیش از ۵۰ سال اخیر کانون نویسندگان ایران است.

اگر کانون نویسندگان ایران نبود، وضع بسیار بدتر می‌شد زیرا کانون به نوعی صدا و نماینده اعتراض نویسندگان به سانسور بوده است. با منشوری بسیار آزادمنشانه و مترقی که به هیچ نوع سانسور و به ذره‌ای سرکوب آزادی بیان رضایت نمی‌دهد.

– و عملکرد کانون نویسندگان ایران برای آزادی بیان و نوشتن را چگونه می‌بینید؟

مهمترین عملکرد کانون توجه دادن به جامعه‌ نویسندگان بوده است. توجه به این‌که لغو سانسور و برخورداری از آزادی بیان امر شخصی نیست.

افراد پراکنده توانایی لازم برای مقابله و پس راندن سانسور را ندارند. این کاری است جمعی و نه فقط جمعی که باید در چارچوب منظم، تعریف شده و هدف‌مند یک تشکل انجام بگیرد. این یکی از مهم‌ترین عملکردهای کانون است: جمع کردن هدفمند گروهی از نویسندگان برای حمایت از منافع آنها، برای مقابله با سانسور و حمایت از آزادی بیان که لازمه شهروند مدرن از جمله نویسندگان است. حفظ شرافت قلم و وجدان نویسندگان در دوره‌ای که سانسور و سرکوب آزادی بیان به شدت در جریان بوده است.

شاید نتوانم بگویم که کانون – ظاهرا- در پس زدن معنادار سانسور موفق بوده است اما اگر نبود، وضع بسیار بدتر می‌شد زیرا کانون به نوعی صدا و نماینده اعتراض نویسندگان به سانسور بوده است. با منشوری بسیار آزادمنشانه و مترقی که به هیچ نوع سانسور و به ذره‌ای سرکوب آزادی بیان رضایت نمی‌دهد.

بیش از اینها می‌توان از عملکرد کانون گفت اما مجالش اینجا نیست این را هم باید دانست که عملکرد کانون تحت تاثیر سرکوب شدید بوده است.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.