پدیده دین در طول تاریخ خود تغییر میکند، انبوه و فربه تر میشود و یا سقوط قطعی میکند و فراموش میشود. دین سیال است و در بستر اجتماعی با وابستگی به گروههای اجتماعی یا قدرت سیاسی و شبکههای نفوذ مورد تمرین و پراتیک قرار میگیرد. مردمان مذهبی فناتیک ستون اجتماعی رشد دین هستند ولی این بازتولید ایدئولوژیکی دین در روان و رفتار انسانها توسط قدرتهای حاکم و شبکهها و جریانهای معطوف به قدرت، هدایت میگردد و پراتیک اجتماعی بصورت آگاهانه و روزمره آنرا تکرار میکند.
چگونگی رشد شیعه و حامیان آن
از زمان صفویه پیوسته حکومت برای استحکام قدرت خود با بودجه کلان دین و مراسم دینی را تقویت کرده است. در دوران قاجاریه آخوندیسم نفوذ گستردهای بدست آورد و فتوای آخوندها جنگ ایران و روس و در نهایت شکست ایران را فراهم ساخت. در زمان پهلوی دوم میدان عمل اسلامگرایان گسترده و متنوع شد. شاه خود را طرفدار دین اسلام معرفی کرده، به بخشی از آیت اللهها اتکا نموده، سانسور و ساواک را مستولی ساخته و توان و شجاعت در انتقاد از دین را سلب کرده بود. برعکس در جامعه تعرض بیسابقه حوزه و مبلغان شیعه علیه رفرم ارضی شاه و علیه رای دادن و حقوق زنها اوج میگیرد. دین اسلام بشکل «مدرن تر» وارد جدال علیه سکولاریزاسیون و گیتی مداری جامعه میشود. ایجاد انجمن و مدرسه دینی، نفوذ در میان دانشجویان و جوانان، تریبون شریعتی در حسینه ارشاد، چاپ و پخش کتاب و جزوه و اعلامیه و گفتارهای ضبط شده، چهره سازی از برخی روحانیون در زندان، شیفتگی بخش مهمی از سیاسیون مخالف شاه و هنرمندان و شاعران و نویسندگان نسبت به اسلامگرایانی مانند آیت الله طالقانی مهندس بازرگان و آیت الله خمینی و آیت الله منتظری، همه و همه، از هیولای اسلامی اهرم مبارزاتی و بت سازی مقدس ساخته و جامعه را به گرداب فاشیسم اسلامی کشاندند. شیعه گری در پایان سده بیستم و آغاز سده بیست یکم میلادی اوج میگیرد و اوج گیری ایدئولوژیکی فاشیستی نخبگان بسیاری را بیهوش میکند. ذهنیت روشنفکری این دوران در ایران و نیز در فرانسه مانند ذهنیت میشل فوکو مغلوب هیجانهای فاشیستی و پروپاگاند شیعه میگردد. از زمان پیروزی فاشیسم شیعه در ۱۳۵۷ خورشیدی در ایران ساختار حکومتی، ایدئولوژی حکومتی، مقررات و قوه قضائیه با اسلام شیعه درهم آمیخته است. مصرف دین توسط نهادها و سیاسیون حاکم و مسئولان اداری بیسابقه بالاست. مصرف شبانه روزی دین و شیعه گری، بشکل پروپاگاند تهیجی و دستورهای دینی و حکمهای اسلامی و پندها و اندرزهای دینی و اخلاقیات دینی و نوحهها و روضه خوانیها، یک واقعیت ناهنجار و زمخت و ساختاری است.
قدرت سیاسی و نظامی شیعه در ایران و تمام دستگاههای ایدئولوژیکی و پروپاگاند و دینی آن، یک حکومت گسترده و کشوری را تشکیل میدهد. شیعه گری ایدئولوژی حکومتی و طبقه حاکم است و در ضمن ابزاری برای اسارت اعضای جامعه و بازتولید وابستگی روانی آنهاست. شیعه فقط مراسم دینی و عزاداری و روایات موهوم امامان شیعه نیست، دربردارنده رسانههای حکومتی دینی، یک سلسله مراتب بزرگ حوزوی و یک شبکه آموزش در داخل کشور است. افزون برآن، رژیم دارای یک سیاست امپریالیستی منطقهای و جهانی است. ایجاد جنگ و تروریسم و گرگانگیری و حملات سایبری و توطئههای سیاسی و سکسی ویژگی این سیاست است. در این چارچوب، شبکه عظیم تبلیغاتی و تشکیلاتی و جاسوسی، شبکه تروریستی با استخدام افراد غیر ایرانی در خارج از کشور بویژه در خاورمیانه اجزای این سیاست است.
ساختن بیش از ۱۲ هزار امامزاده در ایران، گسترش ایدئولوژی امام زمانی، اربعین سازی، کنکورهای قرآن خوانی، عاشورای حسینی، درس و تکلیف مذهبی برای دختر و پسر در مدرسه، تلفیق دین با درسهای دانشگاه، لشگر عظیم آخوند در حوزه و اداره و مدرسه و رسانه، شمار زیادی معلم و خبرنگار مذهبی، فعالیت مبلغان دینی ریز و درشت بسیار، رسانههای دولتی دینی و روزنامههای حامل ایدئولوژی اسلامی، همه این عناصر ایدئولوژیکی فعالانه تربیت روانهای کم فرهنگ و خرافی را بدست گرفتهاند. این تربیت با سه روند مرتبط است. این تربیت، از نظر احساس با هیجانهای دینی پرداخته میشود و شور زندگی جای خود را به شور مرگ پرستی میدهد، از نظر معیارهای ارزشی با امور «مقدس دینی» ساختار پیدا میکند و درستکاری و پرهیز از دروغ و خشونت جای خود را به تزویر و ریا و پرستش جنایتکاران دینی مانند محمد رسول الله و علی ابن ابی طالب میسپارد، از نظر شناخت با شبه دانش اندوزی، سامان مییابد و قصه آدم و حوا جای تئوری داروین و زیست شناسی مینشیند و علم تاریخ و بررسی استعمار اسلام و عرب، جای خود را به هجویات اسلام و دین «صلح» میدهد.
اوج گیری استراتژیکی شیعه فقط در ایران نیست. در استراتژی منطقهای و جهانی، یا دین اسلام باید رشد کند یا باید به حاشیه برود و بمیرد. همه دینها در تعرض استراتژیک و پروپاگاند و سازماندهی فرقهای و خانوادگی و قومی رشد کردهاند. در شرایط مدرن ما، پول کلان و تکنولوژی و بازاریابی تهاجمی به روش سنتی افزوده شدهاند. در جهان، پروتستانها و اسلامگرایان دو جریان در حال توسعه هستند. شیعه گری با انقلاب خمینیستی در ایران و وجود حکومت مسلط بر ایران و تمام شبکههای تبلیغی جهانی که پول کلان مصرف میکنند در حال رشد است. رژیم دینی در ایران با حجم عظیمی از پول نفت و پولشوئی و مواد مخدر و گروههای نیابتی در حال فربه کردن شیعه در جهان است. شیعه گری تا به امروز هرگز چنین توسعهای در جهان نداشته است. استراتژی رژیم شیعه ایران در رقابت دینی منطقهای و جهانی، در توسعه طلبی دینی هرگز کوتاه نیامده است. شیعه گری که یک مذهب ریا و دروغ و توطئه و تقیه و ترور است با موضع خصمانه علیه دمکراسی و آزادی، از میان عقب مانده ترین افراد روی کره زمین عضوگری کرده و شارلاتان ترین ایدئولوگها را به دستگاه تبلیغاتی خود متصل میکند. البته فراموش نکنیم که شیعه گری از حمایت نواندیشان دینی مانند عبدالکریم سروش و مدافعان او و روزنامه نگاران مذهبی و بی مایه و فرصت طلب و ولنگار برخوردار است. جوانان اصلاح طلب دیروز به روزنامه نگار تبدیل شده و در رسانههای پرآوازه مقام گرفته و برای نواندیش و «اسلام رحمانی» با زیرکی و نیرنگ چهره سازی مثبت میکنند.
اسلام شیعه با طبقه آخوند به قدرت میرسد و ماشین نظامی و سیاسی و بوروکراتیک و دیپلوماتیک و مالی را تصرف میکند. اسلام شیعه با آخوند و نواندیش و ملی مذهبی، ایران را به محاصره اهریمنی درمی آورد و مغزها را تهی از خردگرایی میکند. این خرابکاری روانی با کمک چپ گرایان «شوروی تبار» و روشنفکران اسلاموفیل و خیل افراد ساکت فرصت طلب بی مایه صورت میگیرد. در عرصه خارجی، رژیم باتوجه به مناسبات جهانی قوای خود را ساماندهی میکند. تمام سفارتخانههای رژیم و مرکزهای رسمی دیپلوماتیک و فرهنگی در خدمت توسعه شیعه گری قرار میگیرد. در تاریخ شیعه، چنین امکانات مالی و سازمانی و سیاسی و دیپلوماتیک گسترده هرگز وجود نداشته است. هر سفارت خانه شیعه محل تبلیغ و توطئه و جاسوسی و همچنین اقدام تروریستی میباشد.
سفارت ایران در پاریس و ماجرای گرجی
سیاست خارجه رژیم شیعه ایران از آغاز بر اساس بحران سازی و در موازات، برقراری روابط پنهانی با غرب بوده است. نمونهای از این بحران سازی و جاانداختن پایگاههای شیعه، نقش رژیم ایران در بمب گذاریهای تروریستی در پاریس در دهه ۶۰، به گروکان گرفتن شهروندان فرانسوی در لبنان توسط حزب الله و معاملات پنهانی با غرب از جمله فرانسه است. این بحران سازی منجر به محاصره درآمدن سفارت ایران در پاریس برای دستگیری وحید گرجی، نفر شماره دوم سفارت ایران در فرانسه، در ژوئیه ۱۹۸۷ (تیر ۱۳۶۶خورشیدی) گشت. وحید گرجی بطور رسمی، تنها مترجم سفارت ایران در پاریس بود، اما بطور غیر رسمی او نفر شماره دوم سفارت و مسئول اتصال شبکههای اسلامی در فرانسه بشمار میآمد و افزون برآن برای عادی سازی روابط بین دو کشور با مقامات فرانسوی مذاکره میکرد. او از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نبود. دادگاه فرانسه با تحقیقاتی که در باره حملات در ۱۹۸۵-۱۹۸۶ (از جمله بمب گذاری در خیابان رن در پاریس) کسب کرده بود، قاضی ژیل بولوک را مسئول پرونده میکند. قاضی پاریسی وحید گرجی که با محمد مهاجر و فواد علی صالح رابطه داشت، را متهم مینماید. از نظر پلیس عامل اصلی عملیات تروریستی پاریس وحید گرجی است. قاضی در تاریخ ۲ ژوئن ۱۹۸۷ درخواست دستگیری او را مینماید. روز بعد پلیس او را در خانه پیدا نمیکند. در واقع با توافق افرادی از پلیس، وحید گرجی در سفارت ایران پناه برد. ولی یادآوری باید کرد سفارت تحت نظارت پلیس بود. در روز ۲ ژوئیه، ماجرای گرجی توسط برخی ایرانیان در یک کنفرانس مطبوعاتی عمومی میشود و گفته میشود یک دیپلمات فرانسوی، دیدیه دسترومو، او را در دقایق آخر با اجازه نخست وزیر شیراک با خبر کرده است. سازش پشت پرده، سناریوی دیگری را رقم زده بود.
برای درک سازش، به روابط ایران و فرانسه و تسلیحات در زمان جنگ با صدام توجه کنیم. زمانی که قوای ایران بندر عراقی فاو را تصرف کردند، مقدار زیادی از موشکهای زمین به دریای «ماترا» ساخت فرانسه بدست قوای ایران افتاد، اما این موشکها دستگاه هدایت کننده نداشتند. وحید گرجی که برای عادی کردن روابط ایران و فرانسه تلاش میکرد و با بعضی از ماموران اداره ضد جاسوسی «مناسبات دوستی» پیدا کرده بود، برای خرید دستگاههای هدایت کننده تلاش کرد و پس از چند ماه تلاش موفق شد این دستگاهها و قطعات مورد لزوم دیگر را خریداری و با دو هواپیمای باری ایرفرانس به ایران بفرستد. افشای احتمالی این معامله پنهانی که به نوعی واترگیت تبدیل میشد، برای دولت فرانسه نگران کننده بود. ژاک شیراک نقش دوگانه بازی میکند. سازش پنهانی، آزادی گرجی و عدم افشای معامله نظامی را دربرمی گرفت. این پرده اول سازش بود.
در تاریخ ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۷، ژاک شیراک، نخست وزیر، هشدار میدهد که وحید گرجی نمیتواند به ایران بازگردد مگر اینکه توسط دستگاه فضائی مورد بازخواست قرار گیرد. در ۱۴ ژوئیه، دیپلماتهای فرانسوی در تهران به گروگان گرفته میشوند، و این اقدام باعث قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور در ۱۷ ژوئیه میگردد. شارل پاسکوا، وزیر کشور فرانسه، که پنهانی با عناصر رژیم در باره سرنوشت گروگانهای فرانسوی در لبنان توسط حزب الله مذاکره میکرد، وحید گرجی را بعنوان وجه المصالحه پیشنهاد میدهد. در ۲۸ نوامبر، دو گروگان، «راجه اوک» و «ژان لویی نورماندن»، توسط حزب الله لبنان آزاد میشوند. روز بعد، وحید گرجی پس از اینکه از طرف قاضی ژیل بولوک احضار و مورد بازخواست قرار میگیرد، بدون هرگونه اتهامی علیه او، آزاد میگردد و سپس بلافاصله به ایران میرود. به این ترتیب میبینیم که تروریسم و گروگان گیری و مناسبات پنهانی و بحران سازی پایه سیاست خارجی جمهوری شیعه است و قدرتهای غربی با سازشکاری به جمهوری اسلامی فرصت طلایی میدهند تا به بحران سازی ادامه دهد.
دیپلمات تروریست در اتریش و بلژیک
سفارت جمهوری اسلامی علاوه بر توطئه گری و جاسوسی، در زمینه تروریسم هم نقش فعال داشته است. پس از ماجرای گرجی، ماجرای اسدالله اسدی جنبه دیگری از سیاست رژیم است. بنا بر گزارش پلیس فرانسه، در ژوئن سال ۲۰۱۸ امیر سعدونی و همسرش نسیمه نعامی در روز برگزاری همایش سالانه شورای ملی مقاومت، بمبی را در لوکزامبورگ از دیپلومات ایرانی اسدالله اسدی مقیم اتریش، تحویل گرفتند. برپایه اطلاعات اسرائیل، این دو نفر تعقیب شده و همان روز بازداشت شدند. این زوج ایرانی-بلژیکی ساکن آنتورپ بودند و دستگاه قضایی این شهر بنا بر قاعده رسیدگی در شهر محل اقامت متهمان، پیگیری این پرونده را برعهده گرفت. براساس حکم داگاه مهرداد عارفانی، شهروند ایرانی-بلژیکی، مامور دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در اروپا معرفی شده است. دادستانی بلژیک اسدالله اسدی را با عنوان مجرمانه «تلاش برای قتل با ماهیت تروریستی» و «مشارکت در فعالیتهای یک گروه تروریستی» متهم کرده و برای وی درخواست مجازات سخت کرده بود. رژیم ایران و وکلای اسدالله اسدی با اشاره به مصونیت دیپلماتیک وی، صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به اتهامات این کارمند سفارت ایران در اتریش را رد کرده بودند. اما دادگاه بلژیکی با وارد ندانستین این استدلال اعلام کرد اسدالله اسدی تنها در وین، کشور محل ماموریت صلاحیت داشته است.
به این ترتیب دادگاه کیفری آنتورپ (انور) در بلژیک اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی را به جرم تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی سیاسی مجاهدین در شهر ویلپنت (حومه پاریس) در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰ به بیست سال زندان محکوم کرد. چندی بعد، بدنبال سیاست فشار و گروگانگیری و باج خواهی، حکومت دینی برای آزادی دیپلومات تروریست خود طرح جدید میریزد. در ازای اولیویه واندکاستیل بلژیکی در تاریخ ۲۶ می۲۰۲۳ طی توافق مبادله زندانیان میان ایران و بلژیک، اسدالله اسدی آزاد میشود. به این ترتیب برخلاف خواست قوه قضایی بلژیک، دولت این کشور بدنبال شگردهای سیاسی و گروگانگیری دولت ایران، تروریست دیپلومات جمهوری اسلامی را آزاد میکند.
غرب در قبال جمهوری اسلامی همیشه دستخوش انحراف بوده است. عقب نشینی در برابر شانتاژ حکومت خامنهای، ساده لوحی در برابر نیرنگ و تقیه جمهوری اسلامی، سکوت در برابر جنایتهای رژیم اسلامی، عدم اجرای تحریمهای نفتی در برابر شگردها و دروغگوئیهای حکومت شیعه، کوتاه آمدن در برابر فشارهای تبلیغاتی آخوندها، همه و همه بیانگر شکستهای ریز و درشت غرب میباشد. آزادکردن اسدالله اسدی و حمید نوری نمونهای از این شکست است. در مقابله با رژیم خامنهای در سطح جهانی، فقط تناسب قوا و ایستادگی و افشاگری و محکومیت در مجامع بین المللی و همسوئی با اپوزیسیون دمکراتیک و زنان و جوانان و مردم مخالف رژیم میتواند کارساز باشد. دیپلوماسی غرب با آرزوی کسب منافع مالی و توهم رام کردن رژیم توتالیتر شیعه، از هیولای رژیم شیعه شکست خورده است.
تروریسم خامنهای و مسجد آبی هامبورگ
جنبه دیگر سیاست شیعه مربوط به مرکز اسلامی در آلمان است. جامعه آلمان در چند دهه اخیر زیرا فشار گروههای تروریستی اسلامی قراردارد و در دوره سال ۲۰۰۰ تا ابتدای ۲۰۲۴ تعداد ۲۵ اقدام تروریستی را خنثی نموده است. اسلامگرایان همیشه با پوشش اسلام و بردباری و نسبیت فرهنگی جلو آمده تا جامعه را خلع سلاح کند و افراد مسلمان را علیه دمکراسی و دولت موجود بسیج کرده و نظام را دمکراتیک را متزلزل نماید. اغلب گروههای مذهبی مخرب سنی میباشند و جدا از دولتها عمل کردهاند. شیعیان بنیادگرا که با سازماندهی بیت خامنهای عمل میکنند بطرز دیگر رفتار کرده و این مرکز اسلامی را به نهاد رسمی توطئه گری شیعه تبدیل نمودهاند.
مسجد آبی هامبورگ و ۵۳ نهاد وابسته به آن، سالیان دراز به تبلیغ شیعه گری و حمایت از تروریسم اسلامی و ایدئولوژی خمینی و خامنهای و حسن نصرالله و اسماعیل هنیه پرداخته بود. بدنبال افشاگری مبارزان ایرانی و تحقیقات دولت آلمان این مرکز دینی جاسوسی در ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴ توسط پلیس تصرف شده و بسته شد. طبق گزارش اشپیگل و اسناد منتشر شده توسط دولت آلمان در ۲۲۰ صفحه، این مرکز اسلامگرا در ارتباط مستقیم با خامنهای بوده و همچنین روابط فعالی با حزب الله لبنان داشته است. این اسناد نشان میدهد محمدهادی مفتح همه مرکزها را هدایت میکرده و در ارتباط مستقیم با خامنهای بوده و حکمهای ولی فقیه را اجرا میکرده است. در مورد حمله تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس علیه اسرائیلیهای غیرنظامی، خامنهای رهنمود تبلیغاتی به این مرکز میدهد و میگوید: تبلیغ کنید که حماس هیچ راه دیگری در برابر اسرائیلیها نداشته و تنها راه «مقاومت» همینگونه حمله است و ما باید با یک جنگ نهایی علیه دشمن پیش برویم.
ایدئولوژی خامنهای جهاد علیه جهان است. این مرکز شیعه هامبورگ بلندگوی پروپاگاند خامنهای بود. این مرکز توسط حجت الاسلام محمد هادی مفتح، نماینده خامنهای، هدایت میشد که پس از بسته شدن مرکز، این آخوند اخراج میگردد. این مرکز با ایدئولوژی فاشیسم شیعی بوده و بعنوان یک وسیله بزرگ برای گسترش پروپاگاند و تروریسم شیعه در اروپا بوده است. نقش سازماندهی مخفی، نقش مالی در پولشوئی، نقش جذب نیروهای فناتیک، نقش لوژیستیکی و تدارکات، نقش پرورش عناصر آماده برای جهاد و بمب گذاری، نقش شناسائی ایرانیان مخالف رژیم، نقش تبلیغ علیه اسرائیل، و غیره در فعالیت این نهاد هامبورگ بوده است. بعنوان نمونه این نهاد مخوف واسطهای برای انتقال کمک مالی به حوثیهای یمن بوده است و بعلاوه این مرکز کمکهای مالی کلانی به حزب الله میکرده است. مسئولان این مرکز پیوسته تبلیغ میکردند که طرفدار صلح هستند و فقط فعالیت مذهبی دارند ولی تحقیقات ضدجاسوسی آلمان نشان داد این مرکز دارای فعالیتهای خرابکارانه و متضاد با قوانین آلمان است. این مرکز شیعه در اوت ۲۰۲۴ با تصمیم دولت آلمان بسته و مصادره شد. بدنبال بسته شدن مسجد آبی، جمهوری اسلامی به اعتراض پرداخته و بالاخره چند روز بعد، فعالیت انستیو گوته در تهران را متوقف میکند. مسجد آبی، یک مرکز پروپاگاند اسلامی و مبلغ تروریسم از یکسو و از سوی دیگر انستیو گوته، یک مرکز آموزشی زبان و فرهنگ، موجب بحران سیاسی دیپلوماتیک بین آلمان و ایران میگردد.
در آلمان همه جریانهای اسلامیستی یک خطر بزرگ برای بقا و ارزشهاسی این کشور است. محافل جهادی سنی عربی و شبکه وابسته به جمهوری اسلامی خواهان متزلزل نمودن دمکراسی آلمان و تضعیف آلمان در اتحادیه اروپا میباشند. این هدف با هدف پوتینیسم در اروپا و پیشبرد جنگ علیه اوکرائین انطباق دارد. اسلامگرایی خامنهای در استراتژی جهانی با پوتین متحد هستند. پخش گندآب اسلامی و قرآنی و ایجاد ترور و گسترش ترس در میان مردم هدف اسلامگرایان بوده است. رشد راست افراطی و گرایشهای نازیستی در چنین شرایطی آسان است.
مرکز الزهرا در فرانسه و فاشیسم شیعه
در دوره اخیر استراتژی نفوذی و جاسوسی و تبلیغی رژیم شیعه در فرانسه بشدت تقویت شده است. مرکز الزهرا فرانسه در سال ۲۰۰۵ در شهر «گراندسنت» بوجود آمد. این مرکز با ایدئولوژی شیعه به فعالیت پرداخت و ایدئولوژی خود را شیعیگری «ضد صهیونیستی» اعلام نمود. طبق گزارش رسانه بزرگ فرانسه «ال سیای – تی اف ان» بتاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، یحیی قواسمی، طاهری جمال، خالد عبدالکریم از موسسان انجمن الزهرا بودهاند. در ضمن خالد عبدالکریم، موسس «حزب ضد صهیونستی» بوده که از مدافعان شخصیتهای افراطی ضدیهودی مانند «دیودونه» و «الن سورال» بشمار میآید. این انجمن در زمان فعالیت جریان تروریستی سنی داعش، مقالهای علیه «گروه تروریستی ابوبکر البغدادی» منتشر کرده و داعش را با «پروژه نازیستی سوسیالیست و صهیونیست» معرفی میکند. در حقیقت این موضعگیریها ناشی از جنگ دینی سنیها و شیعهها میباشد. در واقع شبکه الزهرا در فرانسه که زیر نظر مسئولان مراکشی بود توسط جمهوری اسلامی بوجود آمده و از بودجه مهمی برخوردار بود. این مرکز دارای ساختمان ویلائی بزرگی بود. این مرکز بصورت مخفی در ارتباط با شخصیت ضد یهود بوده و اقدام به یارگیری و سربازگیری برای رژیم شیعه بود.
برپایه تصمیم دادگاه در سال ۲۰۱۸ پلیس فرانسه با دویست نیروی انتظامی این مرکز را محاصره کرده و آنرا به حکم دادگاه بعنوان یک مرکز تبلیغات اسلامیسم ضدیهود و مدافع حزب الله لبنان تعطیل میکند. فاشیسم شیعه یک سنگر را از دست داد ولی بشکل مخفی به کار خود ادامه میدهد.
دیگر اقدامهای حکومت اسلامی در فرانسه ایجاد شبکههای دینی سیاسی برای گردشگری امام رضا در مشهد، ایجاد ارتباطهای نفوذی در روزنامه هایی مانند لوموند برای شرکت در سمینارها و تبلیغ «فلسفه» امام خمینی، تلاش برای برگزاری نمایش فیلم تبلیغاتی در باره قاسم سلیمانی، پذیرایی مهمانان فرانسوی با چلوکباب در سفارت یا نوفل لوشاتو، برقراری عزاداری ماه رمضان و عاشورا، برگزاری تظاهرات خیابانی در حمایت از فلسطین و حماس در پاریس، تماس با تروریستهای عرب، توزیع پول به افراد و محافل واسطه، وغیره میباشد. افزون بر آنچه گفته شد، رژیم شبکههای موازی میسازد که به صورت انجمنهای مستقل عمل میکنند و کارشان در زمینه هنری با شعر حافظ، در زمینه کمک به پناهندگان سیاسی، در زمینه مدکاری و جاسوسی، در زمینه ایجاد تفرقه بین گروههای سیاسی با نقش سلطنت طلب افراطی و جمهوری خواه افراطی و ناسیونالیست افراطی و اصلاح طلب و با روشهای خشونت کلامی و فحاشی و جعلسازی، در زمینه گرداندن اتاقهای کلوپ هاووس، در زمینه روزنامه نگاری میباشد.
رژیم شیعه همزمان با دیپلوماسی اداری و سیاسی با دولت فرانسه، دارای سیاست مخفی برای جاسوسی و تروریسم و گروگانگیری و خرید قطعات الکترونیکی و نظامی و پیشبرد فعالیت اتمی میباشد.
گسترش شبکه حوزههای دینی و تروریسم شیعه در جهان
رژیم خامنهای یک حکومت ایدئولوژیکی مذهبی است و با تمام قدرت در پی پخش پروپاگاند شیعه گری در جهان است. رژیم خامنهای دارای ایدئولوژی مهدی گری و امامزمانی برای کل جهان است و خود را دارای این رسالت میداند تا ورود مهدی را تدارک ببیند و آخر زمان را مهیا و اعلام کند. این ایدئولوژی انعکاس یک تبهکاری خشونت بار و جنایت پیشه است.
حوزه دینی شیعی دارای کدام هدف در ایران و جهان میباشد؟
یکم، سیاست خارجی جمهوری اسلامی متکی بر جهادیسم و ایدئولوژی اسلامی است. چنین سیاستی در آنتاگونیسم با لیبرالیسم دمکراسی خواه و دمکراسی شهروندان قرار دارد.
دوم، این سیاست خارجی متکی بر فشار علیه مناسبات مسالمت آمیز و متکی بر توطئه گری و گروگانگیری و تروریسم برای امتیازگیری و ضربه به صلح جهانی است.
سوم، ایجاد هلال شیعه که دربرگیرنده لبنان شیعه، سوریه علوی شیعه، عراق شیعه، یمن زیدی شیعه، بحرین شیعه، بوده و بمثابه یک سنگر و چتر شیعه به رهبری رژیم خامنهای در برابر اسرائیل و آمریکا و رژیمهای عربی سنی عمل میکند.
چهارم، دیپلوماسی اداری و جاسوسی و پروپاگاند شیعه در سفارتها و مراکز فرهنگی و انجمنهای وابسته به رژیم در کشورهای مختلف، که پیوسته به توطئه گری میپردازند.
پنجم، تاسیس حوزههای دینی در جهان با هدف ایجاد یک لشگر از آخوندهای شیعه که برای سلطه مذهبی بر دنیا اقدام میکنند.
حوزهها ابزار ایدئولوژیکی برای بازتولید مذهب است. این حوزهها با بودجههای کلان دولتی و خمس و ذکات مردم خرافاتی شیعه و بودجههای مخفی باندها و فرقهها و مراکز جاسوسی تغذیه میشوند. هر حوزه یک ماشین مغزشوئی برای منحل کردن تفکر و ویرانی روان معقول انسان است.
بیش از دو هزار واحد حوزه علمیه شیعه در کشور وجود دارد و در حال ارائه آموزش دینی شیعه به طلاب است. وظیفه حوزه حذف افکار غیر دینی و حذف باورهای دینی دیگر بوده تا اعتقاد دگماتیک اسلام و قرآن و شیعیگری قطعی گردد. تولید آخوند برای مبارزه علیه خردگرایی است. طبقه آخوند حافظ نظام و ایدئولوژی خرافاتی آنست. طبقه شیعه متشکل از آخوند و نواندیش دینی و مداح و ایدئولوگ و سیاستمدار دینی و روزنامه نگار مذهبی و ملی مذهبی و اصلاح طلب، همه و همه، مبلغان و توزیع کننده پروپاگاند فاشیستی شیعه گری هستند. این طبقه ایدئولوژیک نه تنها در ایران بلکه در همه جهان پراکندهاند و بر ذهن ایرانیان و محافل غیر ایرانی دارای تاثیر مخرب هستند. ایدئولوژی منحط شیعه با پول به یک نظام جاسوس پروری تبدیل شده است.
همه آخوندها و همه اسلامگرایان شیعه تبلیغ مذهب را یک امر مقدس دانسته و علیرغم اختلافهایشان از رشد شیعه گری خشنودند. ایجاد حوزه یک سرمایه گذاری بزرگ برای بقا و ماندگاری رژیم تلقی میشود.
جمهوری اسلامی در کل جهان یک شبکه بزرگ از حوزههای دینی شیعه بوجود آورده که یک نظام ایدئولوژیکی جاسوسی برای رژیم ساخته است. این ساختار همه فعالان شیعه را آموزش داده و متحد ساخته و محتوای پروپاگاند مذهبی را همسو و همسان ساخته و روان و باور شیعیان را یکسان سازی میکند. همانگونه ایدئولوژی پوتین و دوگین برتری و هژمونی شوینیسم اسلاو علیه لیبرالیسم دمکراسی خواه را تبلیغ میکند، اسلامگرایی قرآنی و مذهب شیعه گری استعمار مذهبی اسلامی را برای بردگی روان انسانها رواج میدهد. شیعه در عصر کنونی در شعاع جهانی تعریف شده و قدرت مخرب آن در محدوده یک کشور نیست.
کتاب «حوزههاى علمیه شیعه در گستره جهان»، تألیف سیدعلیرضا سیدکباری، یک نکته مطرح میسازد. در این کتاب «وضعیت آموزشى حوزههاى علمیه مورد بررسى قرار گرفته است. فلسفه تعلیم و تعلّم در اسلام، علوم اسلامى و بنیانگذاران آن، ادبیات اسلامى، علوم قرآنى، علم الحدیث، اصول فقه و فقه و علوم دیگر اسلامى بهتفکیک مورد مطالعه قرار گرفته است؛ بهعنوان مثال در علم فقه اسلامى نام ۲۲۱ فقیه شیعى با ذکر کتب فقهى آنها آورده شده است. این بخش با نام شیخ صدوق و شیخ مفید و روح الله خمینی.» در فصل چهارم این کتاب: «چگونگى شکلگیرى و رشد و بالندگى حوزههاى شیعى مورد بررسى قرار گرفته است. مطالعه این بخش از کتاب بر اساس کشور بوده و به ترتیب حجاز، عراق، لبنان، سوریه، ایران مطالعه و به ازبکستان ختم شده است. بهطور خلاصه درباره ۱۳ کشور بهتفکیکِ مهمترین مراکز علمى، اطلاعات ارزشمندى از حوزههاى علمیه، علما و آثار منتشره آنها ارائه شده است».
سایت خبرگزاری رسمی حوزه بتاریخ بیست اسفند ۱۳۹۷ از جانب «حجت الاسلام والمسلمین حسینی کوهساری بیان کرد: امروز در عرصه بین الملل حدود ۱۰۰۰ حوزه علمیه وجود داشته و قریب به ۵۰۰ هزار نفر در حوزههای جهان مشغول فعالیت هستند که ۱۰۰ هزار نفر از طلاب خارجی در ایران تحصیل کردهاند و زبان فارسی را میدانند».
رژیم دینی فقط به جامعه ایران ضربه نمیزند بلکه دارای یک عملکرد جهانی است و شیعه گری را با هدف جهادگرایی به همه جا انتقال میدهد. پروپاگاند فاشیستی شیعه در جهان سربازگیری کرده و مبلغان مذهبی را پرورش میدهد تا در جنگ دینی ذهن را تحت تاثیر قرار داده و مغلوبه کند. روند آخوندسازی و تدارک جاسوس و تروریست و همکاری با باندهای قاچاق بین المللی درهم تنیده هستند.
در هند در شهر «لکنهو» که از بزرگترین شهرهای علمی هند است حوزه علمیه شیعه وجود دارد. در پاکستان در شهرهای «بلتستان» و «گلگت» حوزههای علمیه شیعه دایر است. در افغانستان حوزههای دینی شیعی بیشتر در شهرهای کابل، غور و پنجاب غربی قرار دارند. در ازبکستان در سمرقند مدرسههای دینی شیعیان از مدارس مهم علمیه شهر سمرقند محسوب میشوند. از دیگر کشورهایی که مراکز فقهی و حوزههای شیعی در آنها تأسیس شده است میتوان به آذربایجان، لبنان، مصر، بحرین، چین، گرجستان، سریلانکا، غنا، سیرالئون، نیجریه، تانزانیا، آلبانی، انگلستان، اندونزی، آفریقای جنوبی، عربستان و بوسنی اشاره کرد.
حوزههای شیعه در جهان در ارتباط تشکیلاتی با سپاه قدس و سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی قراردارند. حوزهها بخشی از نظام ایدئولوژیک پروپاگاندی و جاسوسی و تروریستی رژیم در خارج از کشور است. این حوزههای شیعه، همراه با انجمنها و مراکز فرهنگی وابسته به حکومت، همراه با شبکه مخفی آدم ربایی و پولشوئی، همراه با باندهای قاچاق برای کشتن مخالفان رژیم و شهروندان یهودی، همراه با دیپلوماتهای اسلامی تروریست، همراه با فرقههای لابیگری، همراه با مزدوران غیر ایرانی که توسط رژیم خریده شدهاند تا به قتل و بمب اندازی دست بزنند، یک ماشین جنایتکار سازمانیافته بزرگ سراسری در جهان را تشکیل میدهند.
جلال ایجادی
جامعه شناس، دانشگاه فرانسه
——————————————
جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز جنبشهای اجتماعی در جهان و انقلابهای ایران نوشته است. آخرین کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، ۳۳۰صفحه انتشارات فروغ. این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش میکند. این برنامهها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود.
از: گویا