واقعگرایی در سیاستگذاری خارجی که عرصه بقا یا زوال بازیگران در نظام جهانی است از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، مؤلفه اصلی سیاستگذاران آگاه و هنرمند در حوزه قدرت است. سیاستگذاران رئالیست، فهم بهتری از قدرت، بازی قدرت و معمای امنیت در معادلات و نظام جهانی داشته و خود را درگیر رؤیاهای فریبنده افکار عمومی یا نیرنگ رقیبان و دشمنان نمیسازند.
رئالیسم در سیاست خارجی و دفاعی، چنان اهمیت دارد که حیات یک بازیگر را تضمین کرده و خطر زوال و فروپاشی را از آن دور میسازد. واقعگرایی در این رویکرد نمیبایست با ستیزهجویی و جنگطلبی در نظام جهانی مترادف انگاشته شود. فهم سیاست دفاعی، سیاست خارجی و قدرت یک بازیگر در نظام جهانی به فهم حکمران، سیاستگذار و افکار عمومی آن بازیگر بازمیگردد که بتوانند از بزرگنمایی، کوچکانگاری و آرمانگرایی توهمی دوری کنند.
رقابت و ستیز پنهان و نیابتی ایران و اسرائیل به عنوان دو قدرت بزرگ در آسیای جنوب غربی، با عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ وارد مرحله جنگ مستقیم در زمین بیطرف (غزه، لبنان و …) شده بود که در نهایت با حمله موشکی ایران با عنوان وعده صادق ۱ در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ به جنگ مستقیم در سرزمین اصلی ایران و اسرائیل تبدیل شد.
اسرائیل در ۳۱ فروردین به عملیات وعده صادق ۱ پاسخ موشکی بسیار محدودی داد. در نهایت با ترور شهید اسماعیل هنیه در ایران و شهادت سید حسن نصرالله و کادر رهبری حزبالله مستشاران ارشد ایران در لبنان بود که در ۱۰ مهر ۱۴۰۳ ایران با عنوان عملیات وعده صادق ۲ و شلیک ۲۰۰ موشک بالستیک به عمق خاک اسرائیل، پاسخ بسیار سخت و تهاجمی بینظیر به اسرائیل را عملی کرد.
اکنون اسرائیل در قالب عملیات تهاجم هوایی با نام “روزهای توبه” به عمق خاک ایران حمله کرده است، خط رسانهای و کارشناسی مشکوکی در حال کوچکنمایی تهاجم اسرائیل به ایران هستند. این خط رسانهای که عملیات موشکی اسرائیل را شکست خورده، ناچیز، کاریکاتوری و … میدانند، از واقعیت قدرت و سیاست دفاعی و خارجی بیخبرند و توان فهم پیامدهای راهبردی چنین تهاجمی را ندارند.
اهمیت تهاجم بزرگ ۵ آبان ۱۴۰۳ اسرائیل به ایران و تهدید ژئوپلیتیک منطقه که پاسخ سخت و هوشمندانه ایران به اسرائیل را اجتنابناپذیر میسازد در قالب اصل واقعگرایی در محورهای زیر قابل بررسی است:
یکم – بزرگنمایی سکوت اعراب: یکی از مهمترین مؤلفههای آرمانگرایی سیاستگذاری خارجی ایران که تهدید اصلی برای توان راهبردی و ژئوپلیتیک این کشور نیز قلمداد میشود، خوشبینی افراطی نسبت به برخی همسایگان بهویژه دولتهای عرب است. این روند خوشبینی یا خوشخیالی ایرانیان که از واقعیتهای منطقه و معادله قدرت در نظام جهانی بسیار دور است، مانع فهم درست از رویدادها و شناسایی مسایل، بحرانها و همچنین رقیبان و دشمنان از یکدیگر میشود. روند یک ساله جنگ غزه که با سکوت دولتهای عرب همراه است، نشان میدهد که دولتهای عربی نهتنها نیتی برای جلوگیری یا پایان تجاوز اسرائیل به فلسطین و لبنان ندارند، بلکه پاکسازی قومی و سیاسی اسرائیل علیه گروههای مقاومت طرفدار ایران را نیز میپسندند!
با چنین پیشینهای از سکوت، بلکه حمایت و همراهی دولتهای عرب با اسرائیل در یک سال اخیر، حمایت این دولتها از ایران در برابر اسرائیل یک بزرگنمایی در سیاست خارجی و فریب در سیاست دفاعی ایران محسوب میشود که نهتنها سودی برای ایران ندارد، بلکه واقعیت بازی قدرت در منطقه را نیز مخدوش میسازد. دولتهای عرب اگر چه همراهی با ایران علیه اسرائیل و بسته بودن حریم هوایی خود بر اسرائیل را نمایش میدهند اما از تهدید و تهاجم اسرائیل به ایران و منافع راهبردی ایران در سراسر منطقه خشنود هستند.
تهاجم هوایی اسرائیل به ایران در بامداد ۵ آبان ۱۴۰۳ با حضور بیش از ۱۰۰ فروند هواپیمای جنگنده و شلیک صدها موشک هوا به زمین از این جنگندهها به سوی ایران، نشان داد که دولتهای عربی هیچ اشرافی بر حریم هوایی خود ندارند که بخواهند آنرا بر اسرائیل ببندند. بنابراین بزرگنمایی حمایت دولتهای عربی از ایران تنها به زیان ایران خواهد بود.
دوم – کوچکنمایی تهاجم به عمق ایران: از همان دقایق آغازین تهاجم هوایی اسرائیل به ایران، کوچکنمایی این اقدام نظامی شروع شده و شهروندان ایرانی و بسیاری کارشناسان و مسئولین سیاسی، دینی و … به کوچکانگاری تهاجم خطرناک اسرائیل مشغول شدند و این حمله اسرائیل را بیارزش، بیاثر، شکست خوره و … معرفی کردند!
رویکرد رسانههای ایران بهویژه صداوسیما و رسانههای دولتی نیز کوچکنمایی تهاجم بزرگ اسرائیل به ایران بود، الگویی بسیار خطرناک در سیاست و نبرد رسانهای منطقه که در نهایت با هشدار رهبر انقلاب روبهرو شد. حضرت آیت الله خامنهای در مقابل کوچکنمایی افراطی تهاجم اسرائیل به ایران فرمودند: «حرکت شرورانهای است که دو شب پیش اینجا انجام دادند. خب، یک غلطی کردند، خودشان هم البته بزرگنمایی میکنند. بزرگنمایی آنها غلط است، اما توجه داشته باشید که کوچکانگاری آن هم غلط است. اینکه ما بگوییم نه، چیزی نبود، اهمیتی نداشت و مانند اینها، این هم غلط است.»۱
کوچکنمایی تهاجم وسیع اسرائیل به ایران و پنهان سازی ابعاد و خسارات آن میتواند افکار عمومی ایران و جهان را به سود اسرائیل ساماندهی کند و ادعای اسرائیل پیرامون تهاجم بزرگ بدون خسارات جانی برای ایرانیان را تقویت کند.
سوم – مقایسه خسارات آشکار: بررسی چرخه تهاجم، پاسخ – تهاجم و پاسخ مجدد میان ایران و اسرائیل بدون اعلام دقیق خسارات، هزینههای اقتصادی، جانی، سیاسی، ژئوپلیتیک و همه پیامدهای این چرخه برای دو طرف جنگ، سبب کور شدن افکار عمومی و بدفهمی سیاستگذاران خواهد شد. کوچک انگاری یا ناچیز پنداری تهاجم بزرگ اسرائیل به ایران بدون توجه به پیامدها و خسارات پنهان و آشکار این تهاجم در مقابل بزرگنمایی حمله موشکی وعده صادق ۲ ایران به اسرائیل، نقطه ضعف سیاستگذاران ایرانی است. کوچکانگاری تهاجم اسرائیل بدون توجه به خسارات مالی و جانی که تاکنون ۵ شهید آن (۴ شهید ارتش و ۱ شهید غیر نظامی) اعلام شده، نمیتواند افکار عمومی ایران را اقناع کند که این تهاجم اسرائیل کوچک و شکست خورده است.
مقایسه پیامدها و خسارات آشکار تهاجم اسرائیل و پاسخ ایران به آن میتواند افکار عمومی داخلی و بینالمللی را بر ضرورت پاسخ ایران به اسرائیل در چارچوب حق مشروع ایران اقناع کند.
چهارم – پیام نهان یک تهاجم: کوچکانگاری تهاجم بزرگ اسرائیل با یکصد فروند جنگنده به ایران را میتوان به سود اسرائیل دانست. اما واقعیت نهان در پس تهاجم بامداد ۵ آبان به ایران در پیام هشدارآمیز اسرائیل به ایران نهفته است.
پیام هشدارآمیزی که اسرائیل با تهاجم به تهران و البته خوزستان و ماهشهر به عنوان قطب نفت،گاز و پتروشیمی ایران داشته است را میتوان چنین دانست که: “میتوانیم ایران را به آتش بکشانیم”.
تهاجم بزرگ اسرائیل به ایران اگر چه با هوشیاری پدافند هوایی ایران روبهرو شده و بسیاری از موشکهای اسرائیل توسط سامانههای راداری و موشکی ایران شناسایی و در آسمان منهدم شدند، اما همان چند موشکی که موفق عمل کردند و در ماهشهر شهادت ۴ نیروی ارتش ایران را سبب شد، میتوانست به تأسیسات نفت، گاز و پتروشیمی ایران اصابت کند، خسارات بزرگ و جبرانناپذیر انسانی، زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … برای ایران داشته باشد.
به نظر میآید این تهاجم اسرائیل یک پیام آشکار برای ایران بوده است که: اسرائیل میتواند ایران را به آتش بکشد!
واقعگرایی مهمترین مؤلفه هر سیاستگذاری است که اگر مورد غفلت قرار گیرد، پیامدهای خسارتباری به دنبال خواهد داشت. سیاستگذاری خارجی و سیاستگذاری نظامی و دفاعی که آرمانگرا و اغراقآمیز باشد و واقعیتهای ژئوپلیتیک و بستر نظام جهانی را مورد توجه قرار ندهد در نهایت به شکنندگی ژئوپلیتیک و زوال بازیگر منجر میشود.
رقابت راهبردی ایران و اسرائیل که در ماههای اخیر به جنگ مستقیم تبدیل شده است، از سوی برخی کارشناسان کوچکانگاری میشود که هرگز به سود ایران و منابع راهبردی ایران در منطقه نیست. تهاجم فراگیر اسرائیل به ایران و هدف قرار دادن اهداف نظامی و سامانههای پدافندی ایران با ۱۰۰ فرورند جنگنده فوق پیشرفته در بامداد ۵ آبان ازجمله رویدادهایی است که از سوی کارشناسان و رسانههای ایران کوچک و بیارزش شمرده میشود! این کوچکنمایی و بیارزش دانستن تهاجم مستقیم اسرائیل به ایران که با واقعیتهای روز منطقه و پیامدهای این تهاجم سازگار نیست، میتواند به سود یا سازگار با میل و اراده اسرائیل باشد.
کوچک شمردن حمله بزرگ اسرائیل به ایران، بزرگترین کمک به اسرائیل و مترادف با خیانت به منافع راهبردی ایران است، زیرا:
۱ – خسارات و تلفات انسانی و اقتصادی این حمله را کاهش میدهد و حق مشروع ایران برای پاسخ سخت و همسان به این تجاوز اسرائیل را سست میکند.
۲- افکار عمومی داخلی و خارجی را به سود اسرائیل سازماندهی میکند که این تهاجم میتواند بدون پاسخ بماند و پایان چرخه تهاجم و پاسخ دو بازیگر باشد.
با توجه به موارد بالا و فرمایش مهم رهبر انقلاب که “نباید این تهاجم را کوچک شمرد”، میتوان ادعا کرد که تهاجم بزرگ و بیسابقه اسرائیل به ایران یک حمله موفق بوده که پیام آن نیز تهدید بیشتر برای به آتش کشیدن ایران بوده است. این کوچکنمایی یک خطای راهبردی در سیاست خارجی و دفاعی ایران قلمداد میشود.
بنابراین سیاستگذاران ایرانی به جای دلخوشی به ناکارآمدی و کوچکانگاری این تهاجم باید به فکر یک سیاست کارآمد و اثربخش برای پاسخ سخت و اثرگذار به اسرائیل در چرخه جنگ فرسایشی خود باشند.
منابع:
۱- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58113
از: گویا