سناریوی بقا به جای ایدئولوژی فنا

چهارشنبه, 22ام اسفند, 1403
اندازه قلم متن

“فراخوان‌های قدرت‌های سلطه‌گر برای مذاکره با هدف حل مسائل نیست، بلکه تلاشی برای تحمیل خواسته‌هایشان به جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ایران قطعاً توقعات آن‌ها را نخواهد پذیرفت.”

آیت‌الله علی خامنه‌ای
۱۸اسفند ۱۴۰۳

مقدمه

افزایش میزان تهاجم در لفاظی‌های رهبر جمهوری اسلامی در ارتباط با مقوله مذاکراه با آمریکا پیرامون پرونده هسته ای و رسیدن به یک توافق جدید (به ویژه در پی دریافت نامه ای که اخیرا از سوی پرزیدنت ترامپ برای وی ارسال شده بود) می تواند با توجه به یکی از گزینه های زیر باشد:
• ۱. چنین برخوردی در مرحله اول می تواند صرفاً یک مانور تاکتیکی برای کسب موقعیت بهتر در مذاکرات اجتناب‌ناپذیر آینده با دولت ترامپ باشد.
• ۲. در پی رویدادهای چند ماه گذشته که بصورت بی سابقه ای باعث تضعیف روحیه در میان اطرافیان نزدیک خامنه ای در دولت پنهان شده است – از جمله نابودی حماس، مرگ حسن نصرالله، سقوط بشار اسد و بدتر شدن شرایط اقتصادی در داخل، که با سقوط چشمگیر ارزش پول ملی ایران همراه بوده، ممکن است باعث ایجاد این تصور در اذهان سردمداران رژیم شده باشد که پیامدهای حملات نظامی (از سوی اسرائیل یا آمریکا) را که منحصرا محدود به حملات هوائی است عاملی مفید برای حفظ و تداوم قدرت خود و افزایش کنترل بر جمعیت تحت فشارش بداند.
• ۳. نهایتا اینکه خامنه‌ای، بر اساس اعتقادات ایدئولوژیک و انقلابی خود و با در نظر گرفتن محدودیت زمانی که برای خود متصور است، ممکن است تصمیم گرفته باشد که به لحاظ باورها و تعهدات دینی‌اش به مفاهیمی مانند «شهادت و مهدویت»، بدون توجه به هزینه‌های آن برای نزدیکانش یا دیگران، خود را سازش‌ناپذیر جلوه دهد.

بررسی گزینه‌ها

بسیاری از تحلیلگران سیاسی که ایران را از نزدیک دنبال می‌کنند، ضمن اینکه هرکدام دیدگاه ها و استدلال‌های خاص خود را در ارتباط با هر یک از گزینه های فوق مطرح می سازند، بااین‌حال، نظر غالب میان آنها این است که علی خامنه‌ای، علی‌رغم تمام اظهارات و شعارهای نمایشی اش، فردی عمل‌گرا و پراگماتیک است که بقای رژیم را دنبال می‌کند. ضمنا در زمان و شرایطی که افزایش روحیه و ایجاد انسجام در میان طرفداران سرخورده وی اولویت ویژه ای پیدا کرده است، او خواستار افزایش تنش ها و هرنوع رویارویی نظامی خطرناک و آسیب پذیر با آمریکا و اسرائیل نیست.

با توجه به چنین رویکردی، اولویت اصلی خامنه ای مهار بحران رژیم است و چنانکه در ماه های اخیر هم از تیم مشاوران سیاست خارجی مسعود پزشکیان دیده شده، جلوگیری از وقوع بحرانی دیگر بر سر پرونده هسته‌ای ایران در دستور کار آنهاست؛ بحرانی که ممکن است کشور را به یک رویارویی نظامی ناخواسته با پیامدهای بالقوه وجودی بکشاند.

اتکای بی‌سابقه ایران به میانجی‌گری

برخلاف ادعاهای مستمر آیت‌الله خامنه‌ای، تحرکات دیپلماتیک دولت مسعود پزشکیان ، به‌ویژه تلاش های اخیر و دیدارهای متعدد وزیر امور خارجه رژیم حاج عباس عراقچی، نشان‌دهنده تمایل ایران به مذاکره برای کاهش تنش‌ها، حل اختلافات کلیدی، و جلوگیری از هر نوع درگیری نظامی است.

جالب اینجاست که علی‌رغم مخالفت صریح خامنه‌ای با گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا، عراقچی به‌طور علنی گفته که ایران نمی‌تواند تا زمانی که سیاست «فشار حداکثری» ترامپ برقرار است، وارد مذاکرات مستقیم شود. این بدان معناست که برخلاف اظهارات خامنه‌ای، ایران ممکن است در صورت لغو این فشارها، به گفت‌وگو با امریکا روی آورد و مانعی در کار نبیند.

در این راستا، اتکای ایران به کشورهایی مانند قطر و به ویژه عمان، برای پیشبرد مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا، به یک اولویت حیاتی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است و این روند تاکنون، بدون توجه به سخنان خامنه‌ای دنبال شده و می شود.

در همین حال، تلاش‌های ترامپ برای پایان دادن به جنگ اوکراین همراه با تغییر جهت در روابط آمریکا و روسیه، در کنار فشارهای بیشتر بر اوکراین، منجر به اعلام آمادگی کرملین برای ایفای نقش میانجی در حل‌وفصل پرونده هسته‌ای میان ایران و آمریکا هم شده است.

هرچند که در روند منتهی به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام)، روسیه و چین نقش همسو با آمریکا و متحدان غربی‌اش ایفا کردند، اما این سطح از هماهنگی پس از حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ تغییر یافت و کرملین بیشتر به سمت حمایت از ایران متمایل شد.

با این حال، در میان گزینه‌های موجود برای ایران جهت کاهش تنش‌ها و فشارهای اقتصادی از طریق مذاکره، به نظر می رسد که انتخاب بهینه دولت مسعود پزشکیان در حال حاضر عمان است. زیرا آمریکا و اسرائیل به قطر به دلیل روابطش با امثال حماس و اخوان‌المسلمین چندان اعتماد ندارند و از سوی دیگر، ایران بر این باور است که منافع دولت روسیه در شرایط کنونی ایجاب می کند که مسکو بیشتر به دنبال بهبود روابط با آمریکا است تا حمایت از تهران.

در این زمینه، نشست فاجعه‌بار ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید زنگ خطر دیگری را هم احتمالا برای رهبران جمهوری اسلامی به صدا درآورده است، زیرا آن‌ها نگران هستند که هرگونه بهبود در روابط آمریکا و روسیه، بر روابط و اتکای ایران به مسکو تأثیر منفی بگذارد.

ازاین‌رو، اظهارات دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، که پیش از سفر وزیر خارجه روسیه به تهران در ۲۵ فوریه ۲۰۲۵گفته بود «مذاکرات روسیه و آمریکا بر همکاری مسکو با تهران تأثیر نخواهد گذاشت»، احتمالا به‌جای ایجاد اطمینان، موجب نگرانی بیشتر در میان رهبران ایران شده است.

ارزیابی و نتیجه‌گیری

به نظر من، آیت‌الله خامنه‌ای فردی هوشیار و عمل‌گراست که سناریوی بقا را بر ایدئولوژی فنا ترجیح می‌دهد و اولویت نخستین او حفظ رژیم و میراث آن است. بنابراین، برخلاف برخی تحلیل‌ها، او به‌دنبال شهادت نبوده و حاضر نیست خود یا پیروانش را قربانی کند. (او به دنبال تعجیل در ظهور امام زمان نیز نیست!).

خامنه‌ای، به‌ویژه با توجه به شرایط کنونی که جمهوری اسلامی بسیاری از ابزارهای فشار خود علیه آمریکا و اسرائیل را از دست داده است (هرچند هنوز گزینه‌های کم‌قدرت‌تری مانند شورش‌های خشونت‌آمیز اخیر در لاذقیه و طرطوس سوریه یا اقدامانی از قبیل ترور «زوی کوگان» خاخام اسرائیلی- در امارات را دنبال می‌کند)، به‌دنبال راهی برای آغاز مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم است که بتواند امتیازات اقتصادی کسب کند، بدون اینکه تحت فشارهای تعیین کننده قرار گیرد.

در این راستا، هرچند رفع کامل تحریم‌های اقتصادی انتظار واقع‌بینانه‌ای نیست، اما بازگشت به شرایط پس از توافق برجام در سال‌های ۲۰۱۵-۲۰۱۸، قبل از خروج ترامپ از توافق و ممانعت از استفاده اروپا از مکانیسم «ماشه» یا «اسنپ‌بک» در اکتبر ۲۰۲۵، می‌تواند گزینه‌ای عملی برای تأمین برخی از نیازهای اقتصادی ایران باشد.

بدون تردید، دستیابی به چنین توافقی، همان چیزی است که مسعود پزشکیان و مشاوران کلیدی او، مانند جواد ظریف و حاج عباس عراقچی، در پشت پرده برای آن تلاش می‌کنند.

در نهایت، علیرغم تمام لفاظی های به ظاهر تند خامنه ای،‌ حکومت اسلامی در درجه اول کماکان خواستار رسیدن به فرمولی می باشد که از حمله گسترده به تأسیسات هسته‌ای و دیگر اهداف ایران توسط اسرائیل (با استفاده از بمب‌های سنگرشکن آمریکایی) یا آمریکا جلوگیری کند و روند مذاکرات را پیش ببرد.

اما در عین حال، خامنه‌ای به‌خوبی می‌داند که در غیاب گزینه حمله زمینی به ایران (که نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری تمایلی به آن ندارد)، هرگونه حمله هوایی – هرچند ویرانگر – تهدیدی جدی برای بقای رژیم او نخواهد بود. بلکه ممکن است حمایت بیشتری از سوی طرفداران متعصبش جلب کند و به او بهانه‌ای برای افزایش سرکوب داخلی علیه مخالفان بدهد.

در این زمینه، تجربه عراق تحت حکومت صدام حسین یادآور این نکته است که حملات هوایی گسترده از ۱۹۹۰ تا پیش از حمله زمینی آمریکا و بریتانیا در ۲۰۰۳، علی‌رغم خسارات اقتصادی و انسانی شدید، نتوانست سلطه صدام و حلقه نزدیکانش را تضعیف کند. این تجربه، یکی از منابع اطمینان‌بخش برای رهبران جمهوری اسلامی در بدترین سناریوهای ممکن کنونی است.

مهرداد خوانساری


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها: , ,

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.