عبدالعلی ادیببرومند
بعد از اینکه کودتای ۲۵مرداد شکست خورد و صبح آن روز خبرش منتشر شد، مردم اندکاندک به تظاهرات علیه شاه پرداختند تا اینکه عصر آن روز دکتر فاطمی، دکتر شایگان، مهندس رضوی و مهندس زیرکزاده که آزاد شده بودند (آنها هنگام ابلاغ عزل مصدق بازداشت شده بودند و در ضمن توهینهایی هم به دکتر فاطمی و همسرش شده بود) در میدان بهارستان و در محل روزنامه کشور (که به سردبیری محمدرضا جلالینایینی منتشر میشد) به سخنرانی پرداختند.
من آنجا حضور داشتم، محیط بهارستان مملو از جمعیت بود و صدای دکتر فاطمی هم در آغاز گرفته بود. اما کمکم صدای او بلند و بلندتر شد و نسبت به خاندان پهلوی صحبتهایی کرد و میگفت این خاندان از خیلی جهات روی دربار «ملک فاروق» را سفید کردند و… که سخنرانی تندی بود، اما نامعقول نبود. جمعیت هم نسبت به سخنان او اظهار خوشوقتی میکرد. فردای آن روز هم تظاهرات ادامه داشت و حتی بیشتر اوج گرفت. تودهایها نیز که منتظر زمینهای برای نشاندادن خودشان بودند در تظاهرات شرکت داشتند. سروصدای تودهایها بلند بود و شعار «جمهوری» سرمیدادند.
روز ۲۷مرداد و بهدلیل شلوغبازی حزب توده، دکتر مصدق میپنداشت که ممکن است آنها کار را به جای خطرناک بکشانند و آشوب بهپا کنند، بهویژه که تشکیلاتی هم در اختیار داشتند. بنابراین، دستور داد روز ۲۸مرداد کسی برای تظاهرات از خانه بیرون نیاید و نیروهای انتظامی از حضور مردم جلوگیری کنند. اما معلوم نیست که تودهایها به خاطر این دستور بیرون نیامده باشند، ظن قوی این است که دستور سفارت شوروی موجب شد از خانه بیرون نیایند. اما من روز ۲۸مرداد از خانه بیرون آمدم و به ادارهها و مغازهها سر زدم. در پی ارزیابی دقیقی از اوضاع بودم تا بدانم اکنون که شاه رفته، مردم در چه وضعی قرار دارند. وضع عادی بود، تزلزلی در افکار مردم به وجود نیامده بود و کارها تا ظهر به طور عادی پیش میرفت. بعد که به خانه برگشتم باز وضعیت عادی بود و شعری از رادیو پخش میشد.
شعر که تمام شد، صدایی از رادیو درنیامد اما بعد از چند دقیقه، سروصدای زیادی از رادیو بهگوش میرسید. خبرهای نگرانکنندهای از قتل دکتر فاطمی، دستگیری مصدق و… کسانی هم که صدایشان به گوش میرسید از یاران رییس سابق مجلس بودند و خانمی هم به نام ملکه اعتضادی ابراز احساسات میکرد: «شاها تو زُمردی و خصمت افعی/ افعی به زُمرد نگرد کور شود!» صدای افرادی مثل میراشرافی و عبدالصاحب صفایی هم به گوش میرسید. رادیو به اشغال درآمده بود و این خیلی غافلگیرکننده بود.
شاید اگر تظاهرات در روز ۲۸مرداد هم ادامه مییافت کودتاگران به مقصودشان نمیرسیدند. البته تا زمانی که «ترومن» در راس کار بود با کودتا علیه مصدق موافق نبود اما آیزنهاور طرح «آژاکس» را پذیرفت و با روسها هم صحبت کرده بودند که دخالتی انجام ندهند. این کودتا، به کلی ایران را به مرحلهای برد که قابل تشریح نیست. مردم سردرگم، ناامید و عصبانی شده بودند چون در زمان مصدق فضای امیدوارکنندهای ایجاد شده بود و مردم مملکت را رو به آزادی و آبادانی میدیدند اما این کودتا، فضا را به کلی دگرگون کرد و وضعیت مملکت را از هر جهت تحتالشعاع قرار داد و نام زاهدی نیز به فهرست خیانتکاران تاریخ افزوده شد.
از: شرق