
سال ۱۴۰۳ سال افول جمهوری اسلامی بود و جمهوری اسلامی در خیلی از عرصه ها ضعیفتر شده است. آیا مهلت دوماهه ترامپ به خامنهای و فشار او می تواند آن ضربه نهایی و آخر باشد و سال ۱۴۰۴ را به سال سقوط جمهوری اسلامی تبدیل کند؟
واقعیت این است که سقوط جمهوری اسلامی یک فرآیند تدریجی است و بهصورت ناگهانی رخ نخواهد داد. این روند را میتوان به استفاده از دژکوب در محاصره یک قلعه در جنگهای قدیمی تشبیه کرد؛ زمانی که دهها سرباز بارها و بارها دژکوب را به دروازه قلعه میکوبند تا در نهایت آن را بشکنند.
اکنون جمهوری اسلامی نیز بهعنوان یک نظام استبدادی، در معرض ضربات متوالی مردم ایران در عرصههای مختلف قرار گرفته است. این تلاشهای مستمر، همانند ضربات دژکوب، همگی در تضعیف و فرسایش نظام مؤثر هستند ولی آیا میتوانند نظام را در نهایت از پا در بیاورند؟
۱- سیاست داخلی
یکی از مهمترین نشانههای تضعیف جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۳، کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری پس از مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی بود. این انتخابات، رکورد پایینترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی را شکست و نشان داد که اکثریت مردم دیگر حاضر به شرکت در انتخابات نمایشی حکومت نیستند.
حسن روحانی، یکی از چهرههای امنیتی جمهوری اسلامی، اخیرا به این مسئله اعتراف و تایید کرده است که این خسرانی برای نظام است. همچنین، ناکامی مسعود پزشکیان در تحقق وعدههای خود، از جمله رفع فیلترینگ، تعامل با جهان، و کنترل گرانی، موجب یاس بیشتر مردم از انتخابات شده است. این امر احتمال بازگشت اعتراضات خیابانی و در نتیجه، افزایش احتمال سقوط جمهوری اسلامی را تقویت کرده است.
۲- شکستهای سنگین در سیاست خارجی
جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۳ شاهد شکستهای گستردهای در منطقه بود. مهمترین این شکستها عبارتند از:
شکست حماس در برابر اسرائیل: حماس ضربه سختی از اسرائیل متحمل شد و تسلط خود بر غزه را تا حد زیادی از دست داد. دولت و پارلمان این گروه منحل شدند و رهبران کلیدی آن، از جمله یحیی سنوار، محمد ضیف و اسماعیل هنیه، کشته شدند. این شکست، جمهوری اسلامی را از یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ خود در منطقه محروم کرد.
شکست حزبالله در برابر اسرائیل: حزبالله که بهعنوان مهمترین نیروی نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه شناخته میشد، در نبرد با اسرائیل متحمل خسارات سنگینی شد. بسیاری از تاسیسات نظامی آن نابود شدند و شمار زیادی از فرماندهان ارشد این گروه و حسن نصرالله دبیرکل و هاشم صفیالدین جاشنین او کشته شدند. در نهایت، حزبالله مجبور به پذیرش آتشبس و عقبنشینی از مرزهای لبنان و اسرائیل شد.
سقوط حکومت بشار اسد: یکی از بزرگترین ضربات به جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۳، سقوط بشار اسد بود. این اتفاق، مهمترین پایگاه منطقهای ایران را از بین برد و راههای ارتباطی جمهوری اسلامی با حزبالله و دیگر گروههای نیابتی را مسدود کرد. دولت جدید سوریه حتی تمایلی به بازگشایی سفارت ایران در دمشق ندارد، که نشان از کاهش نفوذ تهران در این کشور دارد.
محدود شدن حشد الشعبی در عراق: جمهوری اسلامی که از طریق حشد الشعبی در عراق نفوذ گستردهای داشت، در سال ۱۴۰۳ شاهد کاهش فعالیت این گروه بود. آمریکا و اسرائیل تهدید کردند که در صورت ادامه حملات این گروه، عراق را هدف قرار خواهند داد. این تهدیدات باعث شد که دولت عراق از جمهوری اسلامی فاصله بگیرد و حتی یک کشتی ایرانی را به اتهام قاچاق نفت توقیف کند.
۳- بحرانهای زیرساختی و اقتصادی
سال ۱۴۰۳ با بحرانهای ترکیبی در حوزه زیرساختها و اقتصاد همراه بود:
بحران برق: برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، خاموشیهای گسترده نهتنها در تابستان، بلکه در پاییز و زمستان نیز ادامه یافت.
بحران گاز و آب: کمبود شدید گاز در زمستان ۱۴۰۳ به بحران انرژی و قطع گسترده برق در کشور منجر شد. همزمان، کشور با بحران بیآبی نیز روبهرو شد.
تورم و سقوط ارزش پول ملی: ارزش ریال ایران به پایینترین سطح خود رسید و نرخ دلار به ۱۰۰ هزار تومان افزایش یافت. این بحران اقتصادی، نارضایتی عمومی را بهشدت افزایش داده و مقبولیت حکومت را به پایینترین حد خود رسانده است.
۴- شکست حکومت در خیابانها از زنان
در حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز یکی از مهمترین باختهای حکومت رخ داد و زنان بسیاری حالا در خیابانها بدون روسری و حجاب اجباری تردد میکنند. حکومت از ترس اعتراضات خیابانی جرات ابلاغ قانون جدید حجاب اجباری را تاکنون نداشته است و آن را به عقب انداخته است.
با توجه به مجموعه عواملی که در بالا ذکر شد، سقوط جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری محتمل به نظر میرسد، اگر چه نمی توان جدول زمانی مشخصی را برای آن اعلام کرد.
این نظام در عرصه داخلی با بحران مشروعیت و اعتراضات مردمی روبهروست، در سیاست خارجی نفوذ خود را از دست داده، و در حوزه اقتصادی با بحرانهای فزایندهای مواجه شده است و حالا با خطر یک درگیری و جنگ با آمریکا و اسرائیل نیز روبرو است و شکست در چنین جنگی میتواند جمهوری اسلامی را بیش از پیش تضعیف کند؛ اعتماد به نفس آن را در برابر مردم پایین بیاورد و در مقابل اعتماد به نفس مردم را بالا ببرد.
اگرچه سرنگونی یک نظام سیاسی معمولا فرآیندی تدریجی است، اما شرایط کنونی نشان میدهد که جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری در معرض فروپاشی قرار دارد. اکنون باید دید که آیا سال ۱۴۰۴ نقطه پایان این حکومت خواهد بود؟
ایران اینترنشنال