فقدان حس مشترک به‌مثابه مانع اساسی در مسیر گذار دموکراتیک (ترجمه از آلمانی) + متن آلمانی نوشته

شنبه, 13ام اردیبهشت, 1404
اندازه قلم متن

پروفسور داود غلام آزاد(*)

داوود غلام آزاد

ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی:

 

«زبان، جهانی است که ما آن را تجربه می‌کنیم»

هدف از این تلاش مجدد نظری، رتاکید برلزوم «تغییر جهت» (Umorientierung) در سطوح نمادین و اجتماعی است. زیرا بدون بازسازی یک حس مشترک، هیچ‌گونه نوسازی دموکراتیک پایداری در افق تاریخی جامعه ایران متصور نیست. چرا که احیای یک دنیای تجربی مشترک پیشرط هر نو تفاهم اجتماعی است.

فقدان حس مشترک

جمهوری اسلامی ایران در حال تجربه بحران عمیقی در روح جمعی است :- این بحران حس مشترک یعنی فقدان آن پیوند نامرئی که مردم را به هم پیوند می‌دهد، انتظارات آنها را همسو می‌کند و زندگی اجتماعی را به سمت کانال‌های منظم هدایت می‌کند. این بحران فهم مشترک به‌عنوان زمینه‌ای برای تفاهم، همبستگی و همزیستی مسالمت‌آمیز ناشی از اختلالات آسیب‌زای زندگی مردمی است که در نتیجه مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه و متعاقباً اسلامی شدن زندگی روزمره تجربه کرده‌اند. در چنین بافتاری، تجربه‌های گسسته‌کننده، مانند ریشه‌کنی گسترده میلیون‌ها کشاورز سابق در اثر اصلاحات ارضی،  سرکوب، تبعیض، و خشونت دولتی در جمهوری اسلامی، پیوندهای عاطفی و عملکردی میان افراد را از بین می‌برد. در نتیجه، افراد کم وبیش از یکدیگر بیگانه می‌شوند و توانایی خود را برای درک و تأیید متقابل از دست می‌دهند. از اینرواین بحران نه تنها سیاسی است، بلکه بیش از همه ماهیت نمادین و عاطفی دارد. بنابراین، مسیر دموکراسی را نمی‌توان صرفاً از طریق اصلاحات سیاسی به دست آورد، بلکه نیازمند یک راهیابی مجدد عمیق در سطح ساختارهای شخصیتی و نظم نمادین است. چرا که حس مشترک نه صرفاً مجموعه‌ای از باورها، بلکه ساختاری نمادین است که مردم را قادر می‌سازد تا جهان اجتماعی خود را معنادار سازند.  حس مشترک به توانایی همدلی با دیگران، مرتبط کردن انتظارات با یکدیگر، پذیرش اشکال الزام‌آور نظم نمادین و شکل‌دهی پیوندهای عاطفی به گونه‌ای که افراد به عناصر ساختارهای اجتماعی تبدیل شوند، اشاره دارد. این توانایی از طریق فرآیندهای تمدن‌ساز فردی و اجتماعی توسعه می‌یابد که در آن افراد، در امتداد تحول کاربردی روابط اجتماعی، خود درروند رشد تقسیم کار اجتماعی  یاد می‌گیرند که نسبت به یکدیگر ملاحظه‌کار باشند، عواطف را به طور یکنواخت‌تری تنظیم کنند و انتظارات را همسو سازند. تحت شرایط موجود، نافرمانی مدنی یکی از امیدوارکننده‌ترین مسیرهای موفقیت در این راه خواهد بود..

نافرمانی مدنی در زندگی روزمره. ضرورت

برای ایجاد زمینه‌ای جهت بازسازی حس مشترک، ضروری است که ابتدا شکل‌های مقاومت نمادین و نافرمانی مدنی که در زندگی روزمره پدیدار می‌شوند، شناسایی و تقویت شوند: مانند امتناع از بازتولید نابرابری‌های جنسیتی، خودداری از مشارکت در مراسم نمادین رژیم، یا ایجاد فضاهای مستقل گفت‌وگو.

نمونه‌هایی از چنین نافرمانی مدنی روزمره عبارتند از::

  • – مردانی که آگاهانه قوانین ارث اسلامی را رد می‌کنند.
  • – مردانی که از امتیاز بازدید انفرادی از ورزشگاه تا زمانی که زنان حضور ندارند، خودداری می‌کنند.
  • – زنانی که از قوانین پوشش سرپیچی می‌کنند، حتی اگر انجام این کار خطرات زیادی داشته باشد.
  • – خانواده‌هایی که برخلاف هنجارهای مذهبی و فرهنگی، با دختران خود به طور برابر با پسرانشان رفتار می‌کنند.
  • – جوانانی که آشکارا در روابط اجتماعی فراتر از مرزهای جنسیتی شرکت می‌کنند.
  • – معلمانی که تفکر انتقادی را تشویق می‌کنند، حتی زمانی که این امر از نظر سیاسی مشکوک تلقی می‌شود.

    ایجاد حسن نییت بین ابوزیسیون دمکراتیک

در این مسیر، بازشناسی تفاوت میان پیوندهای  کارکردی (مانند همکاری در محیط‌های شغلی) و پیوندهای عاطفی انسانها (مانند اعتماد و همدلی) نیز اهمیت بنیادین دارد. بدون پیوندهای عاطفی، جامعه به مجموعه‌ای از کنشگران جداگانه تبدیل می‌شود که تنها با انگیزه‌های ابزاری رفتار می‌کنند.

 بازتاب این تفرفه و برخورد ابزاری به یکدیگر را میتوان  بخوبی در  اپوزیسیون پراکنده مشاهده نمود. غلبه بر این چندپارگی اپوزیسیون و و دستیابی به اهداف مشترک جهت سرنگونی دموکراتیک جمهوری اسلامی، بدون تغییر جهت‌گیری به همان اندازه غیرممکن است. این امر مستلزم تمایل به تایید  یکدیگر به عنوان رقبای بالقوه است، نه به عنوان دشمنان دیرینه. غلبه بر این ذهنیت اردوگاهی از طریق اقدامات اعتمادسازی، با فرآیندی نوین  ازدرک متقابل و در نتیجه ایجاد حس نییت در میان اپوزیسیون همراه است. در این فرآیند، کلیشه‌های قدیمی دشمن پنداری متقابل کنار گذاشته می‌شوند.، به عنوان مثال، نیروهای مرکزگرا خود را تنها میهن‌ دوستاانی نمی‌دانند که هرگونه تمرکززدایی  سازمان دولتی را با انگ تجزیه‌طلبی مردود می‌دانند.

هانوفر، ۳ مه ۲۰۲۵

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

 

Glossar – Deutsch-Persisch (Gemeinsinn)

Begriff (Deutsch)

ترجمه فارسی

Erläuterung

Gemeinsinn

حس مشترک / شعور مشترک

Die Fähigkeit und Bereitschaft, sich mit anderen über symbolische Ordnungen, Werte und Regeln zu verständigen – als Grundlage sozialen Zusammenhalts.

Figuration (nach Elias)

پیکربندی اجتماعی

Ein dynamisches Geflecht von Beziehungen zwischen Menschen, die einander gegenseitig abhängig machen. Nicht „Individuen + Gesellschaft“, sondern ein Prozessgeflecht.

Funktionale Bindung

پیوند کارکردی

Beziehungen, die auf gegenseitiger Nützlichkeit, Aufgabenverteilung oder Arbeitsteilung beruhen (z. B. Arbeitgeber–Arbeitnehmer).

Emotionale Bindung

پیوند عاطفی

Beziehungen, die auf Vertrauen, Zugehörigkeit, Fürsorge oder emotionaler Nähe beruhen (z. B. Familie, Freundschaft).

Ziviler Ungehorsam

نافرمانی مدنی

Symbolische und gewaltfreie Form der Regelverletzung zur Kritik oder Veränderung ungerechter Ordnungen.

Orientierung

جهت‌گیری / اُریانتاسیون

Der innere Kompass von Menschen in Bezug auf Werte, Normen und Handlungsmöglichkeiten.

Paradigma

پارادایم / الگوواره‌ی فکری

Grundlegendes Denkschema oder theoretischer Rahmen, innerhalb dessen Wirklichkeit wahrgenommen und interpretiert wird.

Sozialer Habitus

عادت‌واره‌ی اجتماعی

Verinnerlichte Muster des Denkens, Fühlens und Handelns, die durch soziale Erfahrung geprägt sind.

Nachhinkeffekt des Habitus

تأخیر تطبیق عادت‌واره با تغییرات اجتماعی

Der Zustand, in dem der Habitus einer Person nicht mehr mit den aktuellen gesellschaftlichen Bedingungen übereinstimmt.

Umorientierung

بازجهت‌گیری / تغییر جهت درونی

Notwendiger innerer Wandel, um sich nach tiefgreifenden gesellschaftlichen oder persönlichen Brüchen neu zu orientieren.

Symbolische Ordnung

نظام نمادین

Kulturell geteilte Bedeutungen und Symbole, die das soziale Miteinander strukturieren.

Normative Struktur der Gesellschaft

ساختار هنجاری جامعه

Die Gesamtheit der gesellschaftlichen Regeln, Werte und Erwartungen, die Handlungen steuern.

Gegenseitige Abhängigkeiten (Elias)

وابستگی‌های متقابل درون‌پیکری

Keine Interaktion zwischen isolierten Individuen, sondern komplexe, unauflösbare Beziehungsnetze mit Macht- und Spannungsverhältnissen.

Psychogenese / Soziogenese

تکوین روانی / تکوین اجتماعی

Der parallele Entwicklungsprozess psychischer Strukturen im Einzelnen und sozialer Strukturen in der Gesellschaft  .

(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.

 


متن آلمانی نوشته:

Zur Möglichkeit demokratischer Umorientierung in der Islamischen Republik Iran

 

      „Die Sprache ist die Welt, wie wir sie erfahren.“

Ziel dieser wiederholten theoretischen Bemühungen ist es, die Notwendigkeit einer „Umorientierung“ auf symbolischer und sozialer Ebene erneuten zu betonen, denn ohne die Wiederherstellung einer gemeinsamen Erfahrungswelt im Iran keine nachhaltige demokratische Erneuerung denkbar.

Einleitung
In der Islamischen Republik Iran zeigt sich eine tiefe Krise des Gemeinsinns – jenes unsichtbaren Bandes, das Menschen miteinander verbindet, ihre Erwartungen aufeinander bezieht und das soziale Leben in geordnete Bahnen lenkt. Diese Krise ist entstanden durch traumatische Brüche in den Lebenszusammenhängen der Menschen, die sie durch die autoritäre Modernisierung und ihr folgenden Islamisierung des Alltagslebens erlebten. Sie ist nicht nur politischer, sondern vor allem symbolischer und affektiver Natur. Deshalb kann auch der Weg in die Demokratie nicht über politische Reformen allein führen, sondern erfordert eine tiefgreifende Umorientierung auf der Ebene der Persönlichkeitsstrukturen und der symbolischen Ordnung. Dies impliziert eine Umorientierung zur Herstellung eines Gemeinsinns.

Gemeinsinn


Mit „Gemeinsinn“ ist die Fähigkeit gemeint, sich in andere hineinzuversetzen, Erwartungen aufeinander zu beziehen, verbindliche Formen symbolischer Ordnung zu akzeptieren und affektive Bindungen so zu gestalten, dass aus Einzelnen
soziale Gefüge entstehen. Dieser Fähigkeit entwickelt sich durch individuelle und gesellschaftliche Zivilisierungsprozesse, in denen Menschen lernen, entlang der funktionalen Transformation der Gesellscahft, aufeinander Rücksicht zu nehmen, Affekte gleichmäßiger zu regulieren und Erwartungen aufeinander abzustimmen.

Umorientierung


Diese Umorientierung bedeutet die langfristige Veränderung symbolischer Ordnungsmuster und affektiver Strukturen innerhalb einer Gesellschaft. Sie zeigt sich z. B. darin, dass bisher akzeptierte Praktiken der Ungleichheit, wie patriarchale Privilegien oder religiös sanktionierte Diskriminierungen, infrage gestellt und im Alltagsleben aktiv verweigert werden. Der Ziviler Ungehorsam wäre unter den gegebenen Umständen einer der erfolgsversprechenden Wege.

Ziviler Ungehorsam im Alltag


Ziviler Ungehorsam in einem autoritären System wie dem der Islamischen Republik ist kein spektakulärer Widerstand gegen die Staatsmacht. Vielmehr äußert er sich in der täglichen Verweigerung der Bestätigung symbolischer Ordnungen, die auf Demütigung, Ausschluss und Ungleichheit beruhen.

Beispiele für solchen alltäglichen zivilen Ungehorsam sind:

  • – Männer, die bewusst auf das islamische Erbrecht verzichten.
  • – Männer, die das Privileg verweigern, alleine ein Stadion besuchen zu dürfen, solange Frauen ausgeschlossen sind.
  • – Frauen, die sich den Kleidervorschriften widersetzen, obwohl sie damit große Risiken eingehen.
  • – Familien, die ihre Töchter gleich behandeln wie ihre Söhne, entgegen der religiös-kulturellen Norm.
  • – Jugendliche, die soziale Beziehungen über Geschlechtergrenzen hinweg offen pflegen.
  • – Lehrkräfte, die kritisches Denken fördern, auch wenn dies als politisch verdächtig gilt.

Schluss: Der Weg ist das Ziel


Die Demokratisierung des Iran kann nicht einfach verordnet werden. Sie setzt eine tiefgreifende Veränderung der Persönlichkeitsstrukturen voraus – eine Umorientierung im Denken, Fühlen und Erleben. Diese vollzieht sich im Alltagsleben durch eine Vielzahl kleiner Verweigerungen und Neuschöpfungen symbolischer Ordnung. Nur wenn sich auf diesem Weg neue Formen des Gemeinsinns entwickeln, kann eine demokratische Gesellschaft entstehen, die nicht erneut von alten Mustern unterwandert wird.

Glossar

Gemeinsinn: Die Fähigkeit und Bereitschaft, affektive und symbolische Bindungen herzustellen, die ein geordnetes Zusammenleben ermöglichen.

Umorientierung: Prozess der langfristigen Veränderung von Normen, Affekten und Erwartungsstrukturen im Alltag der Menschen.

Figuration: Netz von Abhängigkeitsbeziehungen zwischen Menschen, das weder Individuum noch Gesellschaft isoliert denkt.

Affektive Bindung: Emotionale Verbindung zwischen Menschen, die über bloße Funktionserfüllung hinausgeht.

Funktionale Bindung: Beziehung, die auf Rollen, Aufgaben und erwartbare Leistungen begrenzt ist.

Ziviler Ungehorsam: Form der symbolischen Verweigerung gesellschaftlicher Normen, die als ungerecht oder würdelos empfunden werden.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.