مسئله‌ حجاب در جمهوری اسلامی

چهارشنبه, 26ام شهریور, 1393
اندازه قلم متن

Majid-Mohammadi3

مسئله‌ حجاب بعد از ۳۶ سال فراز و نشیب و اعمال حجاب اجباری با روش‌های تنبیهی (کتک زدن زنان بی حجاب یا «کم حجاب» در خیابان، بازداشت و جریمه کردن آنان در اداره‌ی اماکن، محروم کردن آنان از تحصیل در دانشگاه‌ها) و تشویقی (هدیه دادن چادر و مقنعه به زنان در ادارات، استخدام زنان چادری در ادارات به جای زنان پوشیده با مانتو و روسری، ارتقای زنان چادری به پست‌های مدیریتی) هنوز یک معضل جدی برای مقامات جمهوری اسلامی است و هفته‌ای نیست به خبر رسانه‌ای تبدیل نشود.

اختلاف مقامات بر سر اختیاری و اجباری بودن حجاب نیست؛ بر سر شدت عمل کمتر و بیشتر در اعمال حجاب اجباری است. بر خلاف سال‌های اول تاسیس نظام جمهوری اسلامی مسئله‌ی حجاب برای روحانیون و دیگر اسلامگرایان دیگر یک مسئله‌ی شرعی نیست که صرفا از جهت دستور الهی بودن بر آن اصرار داشته باشند.

حجاب اکنون به پدیده‌ای بسیار بزرگ تر از یک حکم شرعی برای زنان باورمند تبدیل شده است: مسئله‌ای سیاسی در زد و خوردهای جناح‌ها، مسئله‌ای اقتصادی در این که کدام دسته از رانت خواران از منابع دولتی و عمومی اختصاص یافته در این حوزه بیشتر برخوردار شوند، و مسئله‌ای اجتماعی در برخورد هر روزه‌ی نیروی انتظامی و بسیج و لباس شخصی‌ها با زنان و دختران. در این مطلب به پنج وجه از این پدیده اشاره کرده و سیاست‌ها و معضلات مربوط به هر یک را توضیح می دهم.

میراث خانوادگی

علی مطهری در طول سال‌های عضویتش در مجلس بر سیاست جدایی جنیسیتی و حجاب اجباری به شدت تمرکز داشته است. او حتی این موضوع را در میان پرسش‌های از احمدی نژاد در احضار به مجلس قرار داد. با توجه به جدیت مسئله‌ حجاب برای پدر وی و محوریت «فرزندِ مرتضی مطهری» بودن برای حضور وی در سیاست مسئله‌ی حجاب برای وی را باید یک میراث خانوادگی تلقی کرد. به همین علت است که وی نه تنها محمود احمدی نژاد بلکه روحانی را به همین دلیل مورد انتقاد قرار می دهد و حتی دولت روحانی را شبیه به دولت احمدی نژاد می خواند: «رئیس جمهور سابق می‌گفت که مبارزه با ناهنجاری‌های فرهنگی مثل بدحجابی وظیفه روحانیت، حوزه‌های علمیه، صدا و سیما و نهادهای فرهنگی است و دولت وظیفه‌ای در این خصوص ندارد و فقط باید کار فرهنگی کرد. متأسفانه آقای روحانی نیز همان حرف‌ها را می‌زند.» (تسنیم ۱۹ شهریور ۱۳۹۳)

مطهری معتقد به سیاست ارعاب و اجبار با اتکا به قوای قهریه است و «انذار و تشویق» را کافی نمی داند. مشکل دیدگاه وی نیز آن است که پدرش در دوران رشد اسلامگرایی چنین سخن‌هایی را بر زبان می آورد و امروز او در دوران حضیض اسلامگرایی در ایران و صرفا با اتکا بر قوای حکومتی می خواهد حجاب را ترویج کند.

عامل هویت

از همه‌ عوامل هویتی اسلامگرایی شیعه در ایران تنها دوتای آنها باقی مانده است: حجاب اجباری و تنفر نسبت به ایالات متحده و همپیمانانش.

ریش مردان، اورکت سبز امریکایی، چفیه‌ بسیجی، تسبیح مردان، ازدواج در مسجد، مهریه‌های «قرآن و ۱۴ سکه‌ای»، کار داوطلبی مجانی برای مستضعفان و ده ها نماد و نشانه‌ حزب اللهی و مکتبی بودن به تدریج با تبدیل اسلامگرایان به قشر ممتاز و طبقه‌ بالا رنگ باختند اما حجاب اجباری و مرگ بر امریکا دوام آوردند.

حجاب اجباری هنوز دوام آورده به دلیل آن که زنان در جامعه‌ی ایران از اقشار بسیار ضعیف هستند و قدرت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آنان اصولا با مردان برابری نمی کند و بسیاری از مردان مذهبی و سنتگرا بیش از زنان خواهان حجاب اجباری بوده‌اند (غیرت مردانه یا محدود کردن زنان برای ماندن در خانه) و اگر روزی زنان به قدرتی برابر با مردان دست یابند مثل ریش در اوایل انقلاب حجاب هم بایگانی خواهد شد. رهبر جمهوری اسلامی با علم به این ضعف است که چادر را پوشش برتر زنان ایرانی اعلام کرده است. زنان فعلا دارند یک دوم هزینه‌ی ادعای هویت مذهبی جامعه (عمدتا از سوی مردان) را می پردازند.

مرگ بر امریکا نیز برای سران حکومت و نظامیان و امنیتی‌ها هم منافع سیاسی دارد (می توان مخالفان را با نسبت دادن به امریکا با توجه به دغدغه‌های ملی ایرانیان سرکوب کرد) و منافع اقتصادی (با اتکا بر تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی می توان به راحتی به قاچاق و از خود سازی منابع اقدام کرد بدون آن که مخالفت چندانی با آن صورت گیرد).

ابزار پیشگیری

از نکاتی که روحانیون و دیگر اسلامگرایان در توجیه حجاب اجباری بارها تکرار کرده‌اند این است که «حجاب برای امنیت است.» (حسن روحانی، تلویزیون دولتی، ۱۶ شهرویر ۱۳۹۳) این سخن یک نتیجه و یک سیاست را در بر دارد. نتیجه آن است که حکومت قادر به تامین امنیت زنان در برابر آزاردهنگان و متجاوزان جنسی نیست و برای پیشگیری از آنها قربانیان محتمل را به پوشاندن خود مجبور می کند. سیاست بر آمده از این دیدگاه نیز آن است که حکومت برای اعمال حجاب اجباری به اعمال آزاردهنگان و متجاوزان جنسی نیاز دارد و از این جهت با آنها برخورد نمی کند.

در ۳۶ سال گذشته نشنیده ایم که مردی را به دلیل متلک گویی به زنی در گستره‌ عمومی بازداشت، متهم و محاکمه کرده باشند. هنگامی هم که تجاوز جنسی جمعی در استان اصفهان صورت گرفت امام جمعه‌ شهر زنان را به دلیل بی توجهی به حجاب مورد سرزنش قرار داد. در خانواده‌های مذهبی نیز اگر دختری مورد آزار جنسی قرار گیرد او را به «ولنگاری» متهم کرده و از وی می خواهند خود را بیشتر بپوشاند. حجاب برای این دیدگاه ابزار کنترل مردان بدون کنترل برخویش است.

ابزار تسویه حساب

حجاب در بافت و سیاق جمهوری اسلامی همیشه ابزاری برای تسویه حساب‌های جناحی بوده است، چه زمانی که عکس‌های عروسی بهزاد نبوی را در نماز جمعه‌ تهران پخش کردند تا نشان دهند که همسرش در لباس عروسی محجبه نبوده، تا در دوران خاتمی که دولت وی را عامل کم توجهی زنان و دختران به حجاب معرفی می کردند تا امروز که دولت روحانی را به کم توجهی به مسائل فرهنگی (بخوانید سبک زندگی روحانیت) متهم می کنند.

باد همین تصور تسویه حسابی به حجاب است که روحانی بی حجابی را همانند منتقدانش به ابزار تسویه حساب با رژیم پهلوی ۳۶ سال پس از سرنگونی آن تبدیل می کند: «مردم این سرزمین برای حجاب و عفاف جنگیدند و مبارزه کردند و خون دادند، پیکرهای بی‌جان بر روی سنگ‌های مسجد گوهرشاد به زمین افتاد اما از حجاب و عفاف دفاع کردند. امروز نیز دفاع می‌کنند و نمی‌گذارند آن میراث شوم خاندان پهلوی دوباره خودنمایی کند.» (کیهان، ۱۷ شهریور ۱۳۹۳)

نماد زن ستیزی

هیچ فقیهی تا کنون فتوا نداده که کسی که احکام شرعی را رعایت نمی کند بیمار است. ممکن است برخی مسلمانان و اسلامگرایان بگویند کاهل است یا سست دین است یا حتی (با زیاده روی) بگویند بیدین و کافر و منافق و ملحد است اما نگفته‌اند که بیمار است. رئیس دولت هنگامی که می خواهد روش‌های برخورد با کم حجابی یا استفاده‌ غیر حلال از اینترنت یا اختلاط جنسی را نقد کند این پدیده‌ها را بیماری می خواند: «کسی مریض می‌شود ما مریض را چه کار می‌کنیم؟ نه با فیلتر حل می‌شود نه با ون نه با دیوار؛ مریض را می‌بریم پیش یکی از متخصصان، او راه حل برایمان پیدا می‌کند.» (تلویزیون دولتی، ۱۶ شهریور ۱۳۹۳) سخنگوی دولت نیز در جمع خبرنگاران می گوید: «برای جامعه اسلامی و مذهبی و ارزشی ما بدحجابی نوعی بیماری محسوب می‌شود و با بافت مذهبی کشور ما سازگاری ندارد.» (تابناک ۱۹ شهریور ۱۳۹۳)

بیمار خواندن مردان و زنانی که به حجاب یا جدایی جنسیتی باور ندارند اوج زن ستیزی کسانی است که غیر از باورها و سبک زندگی خود را نمی توانند تصور و هضم کنند. این گونه تصورات که از سوی روحانی و همکارانش احتمالا برای کاهش فشار سیاسی یا تغییر نحوه‌ برخورد با مسائل اجتماعی مطرح می شود (این که بی حجابی یا استفاده‌ نکردن حلال از اینترنت یا اختلاط جنسی مثل اعتیاد، بیماری معرفی شود تا با آن برخورد تنبیهی صورت نگیرد) تنها معرف عمق زن ستیزی بخشی از جامعه‌ ایران است که امروز قوای قهریه را در دست دارد

مجید محمدی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.