نقض تعهد، انکار مسئولیت: زوال واقعیت در دیپلماسی جمهوری اسلامی

چهارشنبه, 25ام تیر, 1404
اندازه قلم متن

ار اف ای – ناصر اعتمادی

در حالی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از نقض‌های فاحش تعهدات هسته‌ای و عدم شفافیت ایران شکایت می‌کند، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی بار دیگر مکانیسم بازگشت تحریم‌ها را «فاقد مبنای حقوقی و اخلاقی» خواند. در این حال، تهران، با تکیه بر روایت‌های وارونه و تهدیدهای دیپلماتیک، از توافقی دفاع می‌کند که خود سال‌هاست به آن پایبند نبوده و همین تنها بر انزوای جهانی ایران افزوده است. 

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران © ایسنا
 

اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در نشست خبری امروز دوشنبه بیست و سه تیر ماه بار دیگر با زبانی آشنا، تهدید کشورهای اروپایی برای بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را «فاقد مبنای حقوقی، سیاسی و اخلاقی» خواند. این موضع، که بارها در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی تکرار شده، در عمل چیزی نیست جز رد پیشاپیش هرگونه مسئولیت در برابر نقض‌های فاحش تعهدات هسته‌ای از سوی خود تهران، بی‌آنکه پاسخی روشن به پرسش‌های حقوقی و فنی مطرح‌شده از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و طرف‌های باقی‌مانده در برجام داده شود.

در سخنان امروزش بقائی گفت:«سازوکار موسوم به “پس‌گشت” [تحریم‌های سازمان ملل] هیچ مبنای حقوقی و سیاسی ندارد و صرفاً ابزاری‌سازی از امکانی است که در قطعنامه ۲۲۳۱ گنجانده شده.» اما این سخن، واقعیتی بنیادین را پنهان می‌دارد: مکانیسم ماشه – یا همان اسنپ‌بک – نه یک ابزار فرعی بلکه بخش جدایی‌ناپذیر از برجام است؛ توافقی که جمهوری اسلامی هنوز اصرار دارد آن را “زنده” بخواند. اسنپ‌بک، تضمینی بود برای بازگشت تحریم‌ها در صورت نقض جدی تعهدات. نقض‌هایی که از سال ۱۳۹۸، در پی خروج آمریکا از برجام، اما به دست خود تهران، به‌صورت مرحله‌به‌مرحله آغاز شد و تا امروز ادامه داشته است.

این وارونه‌نمایی واقعیت، در سیاست خارجی جمهوری اسلامی سابقه‌ای طولانی دارد. از گروگان‌گیری شهروندان دوتابعیتی تا توسعۀ سانتریفیوژهای پیشرفته، از تفسیر گزینشی مفاد توافق گرفته تا فرار از همکاری با آژانس، همه و همه به بخش‌هایی از یک الگوی پایدار بدل شده‌اند: شکستن تعهدات، انکار مسئولیت، و سپس متهم کردن طرف مقابل.

در ادامۀ نشست مطبوعاتی امروز خود، بقائی مدعی شد:«جمهوری اسلامی ایران همچنان خود را عضو برجام می‌داند و کاهش تعهدات، واکنشی به نقض‌های آمریکا و اروپا بوده است.» اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که حکومت ایران با عبور از مرز ۶۰ درصدی در غنی‌سازی اورانیوم، نصب سانتریفیوژهای IR-6 و IR-8، و همچنین با جلوگیری از دسترسی بازرسان آژانس به مراکز حساس، نه‌تنها از “روح برجام” که از پیکر بی‌جان آن نیز عبور کرده است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌صراحت از عدم ارائه پاسخ شفاف از سوی ایران درباره منشأ ذرات اورانیوم یافت‌شده در سایت‌های مخفی خبر داده؛ در حالی‌که تهران، به‌جای پاسخ، تنها به انکار بسنده کرده است.

با این‌همه، اسماعیل بقائی همچون دیگر مقامات جمهوری اسلامی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به جانبداری و فشار سیاسی متهم کرد. او گفت:«آژانس برخوردی گزینشی دارد. اگر جامعه جهانی صادق بود، باید از آلمان بابت میزبانی از سلاح‌های هسته‌ای آمریکا بازخواست می‌کرد.» این قیاس بی‌ربط – که بارها تکرار شده – در واقع تلاشی ا‌ست برای دور کردن افکار عمومی از اصل ماجرا: یعنی عدم پایبندی ایران به مفاد توافقی که مدعی پایبندی به آن است.

در بخش دیگری از سخنان خود، بقائی از «روابط خوب» ایران با چین و روسیه سخن گفت؛ دو کشوری که به‌زعم او، برای ایفای «نقشی فعال و سازنده» در پرونده هسته‌ای اعلام آمادگی کرده‌اند. اما همین سخنان، پرده از واقعیتی دیگر برمی‌دارد: جمهوری اسلامی در میانۀ انزوای فزاینده از سوی غرب، ناگزیر از تکیه بر شرق است. بقایی گفت:«در حاشیه اجلاس بریکس، گفتگوهای خوبی با روسیه انجام شد و عراقچی نیز برای نشست شانگهای عازم چین است.»

اما این تحرکات، بیش از آنکه نشانی از ابتکار دیپلماتیک باشد، شاهدی‌ است بر بن‌بست تهران در مناسبات با اروپا و تلاش برای خرید زمان – بدون آنکه تضمینی روشن از سوی پکن و مسکو برای مقابله با مکانیسم ماشه وجود داشته باشد. چین و روسیه، هر دو، در چارچوب منافع ملی خود حرکت می‌کنند؛ و روشن نیست تا چه میزان حاضرند برای ایران هزینه بدهند، به‌ویژه در دوره‌ای که اروپا نیز صبر استراتژیکش را از کف داده است.

تناقض‌آمیزترین بخش سخنان بقائی آن‌جا بود که از یک‌سو گفت:«دیپلماسی فرصت است و نباید به آن انگ زد»، و از سوی دیگر هشدار داد: «تا زمانی که به اثربخشی مذاکرات اطمینان نکنیم، وارد این روند نخواهیم شد.» در پایان، بقائی در حالی از لزوم تداوم گفتگو با اروپا سخن گفت که هم‌زمان تهدید کرد:«اگر آن‌ها به سازوکار اسنپ‌بک متوسل شوند، باید منتظر پاسخ مقتضی ایران باشند.»

اما این «پاسخ مقتضی» هرچه باشد بیشتر به یک هشدار امنیتی می‌ماند تا پاسخی در چهارچوب عُرف دیپلماتیک. جمهوری اسلامی، در شرایطی که اروپا از آنچه “نقض سیستماتیک تعهدات” می‌نامد به ستوه آمده، با زبانی تهدیدآمیز، همان برجامی را زنده می‌خواند که سال‌هاست از آن چیزی جز عنوان باقی نمانده است.  اسنپ‌بک – خوب یا بد – آخرین ابزاری‌ست که منطق حقوقی برجام برای واکنش به نقض تعهدات در اختیار اروپا قرار داده است. و اگر امروز تهران از آن می‌هراسد، نه به‌دلیل ناعادلانه بودنش، بلکه از آنرو است که این ابزار، بر شالوده‌ای از واقعیت‌های رفتاری جمهوری اسلامی بنا شده و می تواند فشار تحریم‌های موجود را علیه حکومت ایران سنگین تر و همکاری اروپا با آمریکا را در این زمینه تقویت کند.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.