حشمت الله طبرزدی روزنامه نگار زندانی و دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران طی نامهای به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل مینویسد: «من یک روزنامه نگار و نیز مبارز سیاسی هستم که اگر چه ۲۰ سال است که جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، قلمام را شکسته، حزب م را منحل، دوستانم را سرکوب و خودم را زندانی کرده است، اما نتوانسته من را به سکوت وا بدارد. به همین دلیل و بنا به احساس مقدس روزنامه نگاری که، کشف حقیقت است، همواره و در حد امکان، مواردی از نقض حقوق بشر را گزارش کردهام که شما نیز از این امر آگاه هستید.»
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر میخوانید:
آقای احمد شهید گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد در امور حقوق بشری در ایران
با درودهای گرم از زندان رجایی شهر ایران.
جا دارد از تلاشهای شما برای گزارش وضعیت بسیار نابسامان حقوق بشر در ایران سپاسگزاری کنم. نیک میدانید و میدانم که بازتاب کامل نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، کاری بس سترگ و البته ناشدنی است. برای اینکه بخش بزرگی از این امر، مربوط به فرهنگ و قوانین حاکم بر کشور است که تا زمانی که در ایران حکومت فرقهای دینی برقرار است، چنین فرهنگ و قوانینی ملغا شدنی نخواهد بود. این نکتهٔ مهم که بخش زیادی از اعدامها و خشونتها، مربوط به قوانین شرعی است، بارها و بارها از سوی مسئولین حکومتی از جمله رییس قوهٔ قضاییه و دیپلماتهای حکومت، بیان شده و واقعیت دارد. از این بابت تنها تفاوت بین داعش (دولت اسلامی شام و عراق) با دولت اسلامی حاکم بر ایران، این است که داعش با حکم خلیفه و ولی امر در هر منطقه، اعدام میکند و یا سر میبرد. در دولت اسلامی ولی امر در ایران، با قانونمند سازی همان «امر» یعنی حکم سنگسار، اعدام و قطع دست و پا و بلکه شکنجه «تعزیر»، هدف خود را عملی میکنند. در عین حال، دولت اسلامی ولی فقیه، در ایران، حتا قانون خود را نیز اجرا نکرده و زور، خشونت، تفتیش عقیده، زندان، شکنجه، سرکوب و بگیر و ببند را جایگزین منطق و گفتگو کرده است.
جناب احمد شهید!
من یک روزنامه نگار و نیز مبارز سیاسی هستم که اگر چه ۲۰ سال است که جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، قلمام را شکسته، حزب م را منحل، دوستانم را سرکوب و خودم را زندانی کرده است، اما نتوانسته من را به سکوت وا بدارد. به همین دلیل و بنا به احساس مقدس روزنامه نگاری که، کشف حقیقت است، همواره و در حد امکان، مواردی از نقض حقوق بشر را گزارش کردهام که شما نیز از این امر آگاه هستید. من از درون ایران و بویژه از سالن ۱۲ زندان رجایی شهر با شما حرف میزنم. بنابراین ولی امر دولت اسلامی حاکم بر ایران و دستیاران او در دستگاه قضایی، نمیتوانند مدعی شوند، به زعم خودشان، گزارشها غیر واقعی و از طریق گروههای ایرانی خارج از کشور، القا کردهاند. تاکید من براین است که گزارش شما نه تنها درست که فقط جزئی از فجایع نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران است. برای تایید گزارشهای شما و نشان دادن عمق قانون شکنی توسط قوهٔ قضاییهٔ دولت اسلامی حاکم بر ایران، به دو مورد از این قانون شکنی از درون همین سالن ۱۲ اشاره میکنم.
۱- آقای جمال الدین خانجانی بیش از ۸۱ سال سن دارد. این پیرمرد زندانی به دلیل اینکه از رهبران جامعهٔ بهایی در ایران است و جامعهٔ بهایی به او اعتماد دارند، به ۲۰ سال حبس محکوم شده است. به راستی در کجای دنیای متمدن با افراد کهنسالی چون خانجانی این گونه رفتار میکنند؟ فکر میکنم تنها گروهی که در پای جزمیتهای فرقهای، مذهبی و قدرت پرستی، حتا به افراد کهنسال و بیمار نیز رحم نمیکنند، همین دولت اسلامی حاکم بر ایران یا دولت اسلامی داعش باشند. به راستی آقای لاریجانی به عنوان رییس قوهٔ قضاییهٔ اسلامی و در لباس روحانیت و علم!، میبایست از اقدامات خود و همکاران، برای همیشه شرمنده باشد و حرف از قانون و انسانیت نزند.
۲- حاج کریم عزیزمعروف، دیگر زندانی این بند با بیش از ۷۰ سال سن است. طی ۹ ماه گذشته دو عمل جراحی داشته که آخری، عمل جراحی بر روی قلب بود. او دوران نقاهت پس از عمل باز قلب را در بند میگذارند. او به حبس ابد محکوم شده و ۱۷ سال است که زندانی است و با وضعیت موجود، مرگ او در زندان حتمی ست. این چگونه قانون و چگونه حکومت بیرحمی ست که با انسانهای بیمار و کهنسال، چنین رفتاری دارند؟ میدانم که مشت نمونهٔ خروار است. مگر همین حکومت، یک نفر اعدامی را با وجود اینکه به دار کشید، اما دوباره زنده شد به زندان بر نگرداند که اینک در زندان است و در وضعیت بسیار وخیم روحی و جسمی به سر میبرد!؟ پس اگر اینها بیرحم و بیعاطفه نیستند و اگر قانون آنها، قانون وحشیانه و ضد حقوق بشری نیست، پس چیست؟
در شگفتم از آقای جواد و صادق و علی لاریجانی که به صورت بسیار مضحک، رسوا و عجیب، دو قوه را در اختیار دارند، پس از اعتراض عالیجناببان کی مون دبیر محترم سازمان ملل متحد و گزارش حضرتعالی از نقض حقوق بشر در ایران، فریاد برآورده و مدعی میشوند که در ایران حقوق بشر اسلامی برقرار است و اینها، بهترین هستند و منتقدین و مخالفین، مشتی معاند و ضد اسلام و منحرفاند!؟ میدانم که چنین دروغگویی و حتی توهم و تبلیغات سراسر دروغی، ناشی از جزمیتهای ایدئولوژیک و منفعت طلبیهای فردی و باندی است. برای اینکه حتا اسلام واقعی، به آنها اجازهٔ چنین جنایتها و دروغهایی نمیدهند. میلیونها مسلمان در سراسر جهان زندگی میکنند، اما فقط دو دولت اسلامی داعش و جمهوری اسلامی و نیز گروههایی مثل طالبان، القاعده و امثال آن هستند که به نام دین، از هر خشونت، بیرحمی و در عین حال دروغ پراکنی و ریاکاری پرهیز ندارند. اما خوشحالم که وجدانهای بیدار در سراسر جهان، به جنایات و همزمان ریاکاری و دروغپردازیهای این جریانات آگاهی دارند و در هیچ شرایطی به آنها اعتماد نکرده و نمیکنند. و نیز باید خوشحال باشیم که چشمهای بسیار تیزبین جهانیان همهٔ اقدامات ضد بشری اینها اعم از نقض سیستماتیک حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی را رصد کرده و به آنها اجازهٔ هر اقدام خودسرانهای را نمیدهند.
حشمت اله طبرزدی
ایران/کرج/زندان رجایی شهر
بیست و سوم مهر ماه هزار و سیصد و نود و سه خورشیدی