ایران وایر – پژمان تهوری

«جوانان محلات»، «بچههای اکباتان»، «دانشآموزان انقلابی»، «مبارزان خیابان» و … عناوینی بود که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» جای نام احزاب و تشکلهای شناختهشده را در رهبری و هدایت جنبش پرکرده بود، هستههایی ناشناخته و گمنام که کار خود را در سطح محلات آغاز و مردم را به اعتراضات خیابانی برای تحقق مطالبات خود تشویق و هدایت میکردند. شاخصه مهم این گروهها این بود که اینها جوانانی بودند که در خیابانها همدیگر را پیدا و برای تظاهرات بعدی هماهنگ میشدند؛ رابطه ارگانیکی میان آنها و تشکلهای شناختهشده وجود نداشت؛ مشی زیرزمینی داشتند و تغییرات ساختاری را دنبال میکردند. همه، فعالیتهای آنها را به عنوان گروههای کوچک «مقاومت مدنی محلی» شناخته بودند، بدون آنکه بدانند چه کسانی هستند.
برخلاف جنبشهایی چند دهه گذشته که حول رهبری کاریزماتیک و فرهمند و مدیریت سلسله مراتبی میچرخید، نسل امروز، دریافته که قدرت فقط در بالا نیست بلکه از پایین میجوشد. «جوانان محلات» یا «بچههای اکباتان» بهدرستی دریافته بودند که نظام بسته است ولی مردم حتی در این نظام بسته، قادر با بازسازی خود هستند به همین دلیل از محله شروع کردند تا بتوانند برای ایران آماده شوند.
باوجود این تجربه، نباید فراموش کرد که فعالیتهای جنبشی نیازمند بستری است که بتوان، بدنه را بسیج کرد. این بسترگاهی از دل بحرانها ایجاد و گاهی باید با استفاده از فرصتها و ظرفیتهای قانونی این بستر را ایجاد و برای تغییر تلاش کرد.
«انتخابات شوراهای شهر و روستا»، مهمترین بستر و فرصتی است برای کنشگران مدنی محلی تا با تمرکز بر مطالبات محلی و غیر سیاسی و ارتباطگیری با بدنه جامعه، هستههای محلی را شکل دهند؛ مشارکت عمومی را افزایش دهند؛ دموکراسی از پایین به بالا را تمرین و شبکهای از نیروهای محلی و منطقهای را به صورت افقی تشکیل و آنها را برای دوره گذار آماده کنند.
کیان تاجبخش استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی در این خصوص در مقالهای با عنوان «ایران بیشتر آماده دموکراسی است تا بیشتر فکر میکنند» نوشته: «ایران دارای ساختار نهادی (institutional scaffolding) محکمی است که مرکب است از وزارتخانههای مرکزی مرتبط با مقامات انتخابشده محلی در بیش از ۱٬۰۰۰ شهر و ۳۵٬۰۰۰ روستا. این ساختار میتواند پایه یک نظام حکومتی دموکراتیک باشد، به شرطی که فرصت ایجاد شود و نقش شوراها تقویت شود.» به باور تاجبخش، «اگرچه شوراها برای مشروعیتبخشی به دولت ایجادشده بودند، اما به فضاهایی واقعی برای مشارکت مدنی تبدیل شدند. مردم نامزد شدند، بر بودجه نظارت کردند و شروع به آموختن اصول پاسخگویی عمومی کردند.» بنابراین مهم این است که بدانیم چگونه از بستر انتخابات برای آمادهسازی نهادها و فعالان محلی برای دوره گذار استفاده کنیم.
چگونه میتوان انتخابات شوراها در ایران را به کمپین ساماندهی نیروهای مدنی برای دوره گذار تبدیل کرد؟
درک این واقعیت که برای تغییر باید «از محله شروع کنیم تا برای ایران آماده شویم»، مهمترین گام برای ساماندهی نیروهای محلی و زمینهسازی برای تغییر بزرگ است. این مهم با روایتگری محلی آغاز میشود، محفلهایی که هستههای اولیه هر محله و بخش، برای روایت داستانهای پیرامونی شکل میدهند. گفتوگوهای عمومی در سطح محلی، توسط هستههای اولیه، نقطه آغاز حرکت است. گفتوگوهایی که به شکلگیری گروههای داوطلب برای شناسایی و پیگیری مسایل و امور محله منجر میشود. گفتوگوهایی که مبنای مستندسازی و بازنشر تجربهها قرار میگیرد. این نکته را باید در نظر گرفت که شوراها اگرچه ساختاری دولتی دارد ولی به ساختار محلی و تا حدودی مردمی، نهادی مهم در دوره گذار است. کیان تاجبخش شوراها را مؤسسات «دو مصرفی» (dual-use institutions) میخواند و میگوید: «شوراها هم برای نظم اقتدارگرا ساخته شدهاند و هم ساختاری دارند که در صورت تغییر رژیم یا دورهٔ گذار میتوانند نقش دموکراتیک بیشتری ایفا کنند؛ به عبارت دیگر، شوراها نهادیاند که در شرایط فعلی ممکن است عمدتاً خدمتگزار از بالا به پایین باشند، ولی در دوره گذار قابلیت بازآفرینی و فعال شدن به عنوان ابزار پاسخگویی محلی و مشارکت عمومی را دارند.» ازاینرو ابتدا باید اهمیت شوراها را درک کرد تا در مرحله بعد بتوان از فرصت و بستر انتخابات شوراها به ساماندهی نیروهای مدنی محلی روی آورد.
چگونه در بستر انتخابات شوراها میتوان فرآیند تغییر و گذار را ممکن ساخت؟
تجربه نشان داده که دوره انتخابات به دلیل افزایش آزادی فعالیت مدنی، جنبوجوش تشکلها و احزاب سیاسی و میل به افزایش مشارکت در انتخابات، مهمترین فرصت برای فعالیت مدنی در نظامهای بسته و بازیابی قدرت مردم از طریق افزایش مشارکت اجتماعی، ساماندهی نیروهای مدنی است لذا تلاشها در انتخابات شوراها نباید متمرکز و در سطح ملی برنامهریزی شود بلکه باید غیرمتمرکز و در سطح محلی باشد حتی اگر چشمانداز ملی و بزرگ داریم، حرکت باید از سطح محلات، مناطق، شهرهای کوچک شروع و گسترش یابد. به همین دلیل بهجای طرح مطالبات ملی باید مسائل واقعی محلی مثل آب، زباله، پارک، فساد محلی، شوراهای ناکارآمد و … را محور مطالبه گری خود قرار گیرد. از این حیث، مطالبه هر محله یا شهر متفاوت خواهد بود چون مساله اصلی در هر منطقه از ایران میتوان متفاوت از سایر مناطق باشد. فرزین وحدت استاد دانشگاه و جامعهشناس در این خصوص به «ایران وایر» میگوید: «تمرکز گروههای محلی بر مطالبات اصلی مردم نه از جنس پروپاگانداست و نه وعده توخالی قدرت به مردم، بلکه طرح مسایل اصلی مردم در سطح محلی است که میتواند، آنها را بسیج و موجب همبستگی آنها شود.»
در چنین بستری بهجای تمرکز روی اشخاص و نخبگان باید روی شبکهای از گروههای محلی مستقل تمرکز کرد تا یک زیرساخت دموکراتیک بدون یک برند سیاسی خاص شکل بگیرد.
چهار گامی که در دوره انتخابات میتواند فعالان مدنی محلی را برای دوره گذار آماده کند، عبارتند از:
۱. تشکیل ائتلافهای محلی (نه حزبی)
برگزاری انتخابات در سطح محلی فضای مناسبی برای شکل دادن به ائتلافهای محلی حول مسائل خرد است. مثلاً در یک شهر کوچک، میتوان جنبشهای محلی حول اصلاح ساختار شهری، شفافیت مالی و مقابله با فساد ارائه داد، بدون شعارهای سیاسی تند و آوانگارد تا قشر وسیعتری از مردم بتوانند به جنبش بپیوندند.
۲. آموزش کنشگری مدنی در پوشش انتخابات
فضای تبلیغات انتخاباتی بستر مناسبی برای آموزش مهارتهایی چون «مطالبه گری»، «نظارت مردمی بر شوراها»، «گزارشگری محلی (شهروند-خبرنگاری)» و «تقویت مسئولیتپذیری اجتماعی» است. هستههای اولیه محلی با تولید محتوای آموزشی باید بتواند بیشترین استفاده را از دوره تبلیغات انتخاباتی ببرد.
۳. شبکهسازی میان نیروهای مدنی
انتخابات شوراها بستر مناسبی برای شبکهسازی میان انجمنهای محلی، فعالان مدنی، کاندیداهای مستقل و گروههای داوطلب است. هستههای اولیه شکلیافته در محلات با شبکهسازی باید بتواند فعالیت آغازشده در دوره انتخابات را پس از برگزاری انتخابات نیز فعال نگهدارند و حتی بر فعالیت آنها بیفزاید.
۴. بازنمایی مطالبات فراموششده مردم
تمرکز بر مسائل واقعی مردم – آب، آلودگی، فساد محلی، ناکارآمدی مدیریت شهری – میتواند باعث بسیج مردم حول اهداف مشترک شود، نه ایدئولوژی. این کاری است که هستههای اولیه برای بسیج مردم انجام میدهند.
ابزارهای در اختیار
جنبشهای مدنی محلی، در دنیای امروز دستبسته نیستند، ابزارهای مهمی در دسترس است که با بهرهگیری مناسب از آن میتوان اهداف جنبش را محقق کرد. ابزارهایی چون:
- شبکههای اجتماعی؛ باید برای هر محله یا شهر کوچک، صفحاتی در شبکههای اجتماعی ایجاد و افراد را به دنبال کردن و مشارکت در آن تشویق کرد.
- ابزارهای تولید محتوا؛ با استفاده از ایآی و اپلیکیشنهای در دسترس به سادگی میتوان داستانهای محلی را به مولتیمدیا تبدیل و با به اشتراک گذاشتن آن، مشارکت عمومی را افزایش داد.
- جلسات آنلاین و آفلاین؛ هم در فضای مجازی و هم در جلسات خانگی، میتوان موضوعات محلی را با دیگران به بحث و گفتگو گذاشت. این گفتگوها وقتی روی مسایل واقعی و محلی مردم صورت میگیرد زمینه همبستگی اجتماعی را ایجاد میکند.
- پلتفرمهای مطالبه گری؛ استفاده از پلتفرمهای مطالبه گری مثل پلتفرم «کارزار»، برای طرح مطالبات محلی، ابزاری کلیدی است برای جلب مشارکت اهالی محلات.
چالشها و راه برونرفت
بدون تردید فعالیت مدنی و شبکهسازی در نظامهای بسته مثل نظام جمهوری اسلامی، با محدودیتهای امنیتی و نظارتی مواجه است، ولی مهمتر از آن ناامیدی و بیاعتمادی عمومی نسبت به تغییر است. بعد از سالها سرکوب و ناکامی، مردم شاید تمایلی به مشارکت نداشته باشند. این یک واقعیت است که نمیتوان و نباید نادیده گرفت؛ اما باید به شکل تدریجی و با نتایج ملموس، اعتماد را بازسازی و امید به تغییر یا کسب آمادگی برای دوره گذار را ایجاد کرد. باید بتوان مردم را متوجه این واقعیت کرد که هم انتخابات شوراها میتواند سکویی برای سازماندهی نیروهای مدنی و آمادهسازی برای دوره گذار باشد و هم شوراها میتواند نهاد محلی موثر در خلاء قدرت باشد. کیان تاجبخش پژوهشگر شوراها در ایران در این خصوص میگوید: «در دوره گذار، شوراهای محلی میتوانند شبکهای آماده برای اداره محلی باشند؛ زیرا ساختار قضایی، اداری و نیروی انسانی در سطح شهرها و روستاها وجود دارد و مردم با شوراها آشنا شدهاند.» او میافزاید: «شوراها قابلیت دارند وظایف خدماتی و اداری محلی را در مواقع بحران یا خلا حکومتی به عهده بگیرند: مثل توزیع منابع، رفع نیازهای فوری مردم، حلوفصل اختلافات محلی و حفظ همبستگی اجتماعی.»
لذا تلاش برای ساماندهی نیروهای مدنی در بستر انتخابات شوراها باید با حفظ ظاهر و ماهیت مدنی و به دور از اظهارات و رفتارهای اختلافبرانگیز و غیرقانونی و با تمرکز ویژه بر شوراها، محلات و حقوق شهروندی باشد تا بتوان مشارکت افراد بیشتری را جلب کرد. این مهم مستلزم داشتن نگاه راهبردی و آگاهانه و تمرین خودسازماندهی است. ازاینرو، بدون شعارهای ایدئولوژیک یا تقابل آشکار با نظام، باید این پیام را منتقل کرد که «ما در حال تمرین دموکراسی و خودگردانی هستیم»، اینگونه میتوان به تدریج نیروهای مدنی را به هم متصل کرد و ساختارهای موازی با قدرت رسمی، در دل جامعه ایجاد کرد.
گروههای محلی چهکاری نباید انجام دهند؟
برای جلب اعتماد مردم و بالا بردن مشارکت آنها باید پذیرفت که تلاش گروههای محلی، حزبی و انتخاباتی نیست، از کاندیدای خاصی حمایت نمیکنند و وارد رقابتهای انتخاباتی نمیشوند. بلکه هدف آنها استفاده از بستر انتخابات برای شناسایی و ساماندهی نیروهای مدنی، تمرین دموکراسی و آمادهسازی نیروهای مدنی برای گذار دموکراتیک و دوره عدالت انتقالی است. پس تلاش فعالان مدنی در دوره انتخابات بر «افزایش آگاهی عمومی درباره امکان دموکراسی محلی»، «شکلدهی به هستههایی از نیروهایی داوطلب در محلات»، «تربیت نیروهای مستقل، مسئولیتپذیر و مدنی بیشتری در سطح محلات» و «کسب آمادگی بیشتر برای دوره گذار توسط کنشگران مدنی» است.