در مواردی برخی از بیماران مجبور شدهاند کلیه خود را بفروشند تا هزینه چند دوره دارو را تامین کنند
در حالی که مقامهای دولت مسعود پزشکیان دائما از «کسری بودجه» و «کمبود منابع» سخن میگویند، نظام سلامت ایران با یکی از شدیدترین بحرانهای دارویی چند دهه اخیر روبرو شده است؛ بحرانی که نهتنها در آمارهای رسمی، بلکه در صفهای طولانی داروخانهها، افزایش سرسامآور قیمت داروهای حیاتی، ورشکستگی داروخانهها و درمان ناتمام بیماران مبتلا به تالاسمی، دیابت، سرطان و بیماریهای نادر خود را نشان میدهد.
محمد عبدهزاده، رئیس کمیسیون اقتصاد سلامت اتاق تهران، امروز ۱۹ آذر هشدار داد که سه ماه پایانی سال ۱۴۰۴ برای صنعت دارو «روزهای بسیار سختی» خواهد بود. او میگوید بحران دارو نه موضوع دیروز و امروز، بلکه مسئلهای مزمن است که در سالها کمبود ارز، کمبود بودجه ریالی و قیمتگذاری غلط و دیرهنگام ریشه دارد، اما امسال، شدت بحران به مرحلهای رسیده است که حتی فعالان باسابقه این صنعت هم از «بیسابقهترین کمبودها» سخن میگویند.
بر اساس روایت عبدهزاده، مشکل کنونی ترکیبی از ناکارآمدی ساختاری مدیریت در نظام جمهوری اسلامی و بحران ارزی است. شرکتهای دارویی از خرداد امسال، برای واردات مواد اولیه معادل ریالی لازم را پرداخت کردهاند و بانک مرکزی نیز ارز مربوطه را تخصیص داده، اما شرکت «نیکو» بهعنوان شرکت واسطه دولتی، نتوانست ارز را به تامینکنندگان خارجی برساند و نتیجه این شد که مواد اولیه وارد نشد، تولید مختل شد و حالا قفسه داروخانهها یکییکی خالی میشود.
این چرخه معیوب حوزه تجهیزات پزشکی را نیز گرفتار کرده است. شرکتهای تولیدکننده و واردکننده هر روز در صف بانک مرکزی و وزارت بهداشت منتظرند تا بدانند ارز تخصیصیافته چرا به مقصد نمیرسد. بدهیهای انباشته هم کمر صنعت داروی ایران را خم کرده است؛ به طوری که بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان مطالبات پرداختنشده داروسازان از دولت، بیمهها، بیمارستانها و داروخانهها، حالا نیمی از گردش مالی زنجیره دارو را بلعیده است.
از حذف ارز ترجیحی تا فروش اعضای بدن برای خرید دارو
در همین روزها، حذف بیسروصدای ارز ترجیحی برای تامین داروهای وارداتی بیماران خاص، شوکی تازه به نظام درمان ایران وارد کرده است. انجمن تالاسمی ایران هشدار داده که قیمت برخی داروها ۴ تا ۱۲ برابر شده است و خانوادههای کمدرآمد که ۹۰ درصد مبتلایان به تالاسمی از این گروهاند، قادر به ادامه درمان نیستند.
در مواردی، خانوادهها مجبور شدهاند قرنیه چشم و کلیه خود را بفروشند تا هزینه چند دوره دارو را تامین کنند؛ نمونهای تکاندهنده از سقوط نظام سلامت در کشوری که به ادعای مقامهایش، «پیشرفتهترین فناوریهای دفاعی و موشکی منطقه» را دارد.
همزمان، بیماران مبتلا به بیماریهای نادر مانند سیستینوزیس، از افزایش جهشی قیمت داروی سیستاگون میگویند. معترضان به ایندیپندنت فارسی گفتند این دارو تا حدود یک ماه پیش حدود ۵۰۰ هزار تومان بود، اما اکنون بیش از ۴۰ میلیون تومان قیمت دارد. تجمع اعتراضی بیماران و خانوادهها در روز دوشنبه ۱۷ آذر نیز با حمله نیروهای پلیس جمهوری اسلامی مواجه شد.
صفهای طولانی در داروخانهها
گزارشهای میدانی نشان میدهد کمبود آنتیبیوتیکها، داروهای اعصاب، داروهای دیابت و حتی داروهای قلب در بسیاری از داروخانهها مشهود است. شرق نوشته است در داروخانه مرکزی هلال احمر تهران، بیماران میگویند دارو آنقدر کم وارد میشود که ظرف چند ساعت تمام میشود.
در داروخانههای محلی، این بحران شکل دیگری دارد و مردم برای کاهش قیمت نسخه خود، داروهای مکمل، بخشی از آنتیبیوتیکها یا داروهای اعصاب را حذف میکنند. بسیاری از سالمندان هم نسخهبهدست مقابل داروخانهها ایستادهاند تا شاید یک خیر پیدا شود و هزینه دارویشان را پرداخت کند.
گزارشهای رسمی میگویند بدهی بیمهها به رقمهای سنگینی رسیده است و بهطور مثال سازمان تامین اجتماعی ایران نزدیک به هزار همت (هزار میلیارد تومان) بدهی دارد، ۸.۵ همت معوقه به داروخانهها وجود دارد و بیمه سلامت نیز ۲۲ همت به مراکز درمانی بدهکار است. همین تاخیرها باعث شده است طی سالهای اخیر، سه هزار داروخانه در ایران ورشکست شوند. چرخه معیوب پرداختها مثل دومینویی فروپاشنده، کل زنجیره تامین داروی ایران را فرسوده کرده است.
اولویتهای امنیتی نظام و سقوط اقتصاد
گرچه مقامهای دولتی همواره انگشت اتهام را بهسوی تحریمها میگیرند، بحران امروز دارو تنها نتیجه محدودیتهای بینالمللی نیست. بخش بزرگی از این وضعیت محصول مستقیم سیاستهای منطقهای و نظامی جمهوری اسلامی است؛ سیاستهایی که اقتصاد ایران را به مرز فروپاشی رساندد و توان دولت را برای حمایت از حوزههای حیاتی مانند سلامت نابود کردند.
نمونه روشن آن اعلام اخیر وزارت خزانهداری آمریکا است. به گفته این نهاد، جمهوری اسلامی در یک سال گذشته حداقل یک میلیارد دلار به حزبالله لبنان کمک کرده است. آنچه این پرسش ساده و تلخی را برای مردم ایران پیش میکشد که اگر دولت با «کسری بودجه شدید» روبرو است، این مبالغ هنگفت چگونه و از کجا تامین میشود؟
همزمان، هزینه سنگین برنامههای هستهای، توسعه موشکی و پروژههای نفوذ منطقهای، میلیاردها دلار از بودجه عمومی ایرانیان را میبلعد؛ بودجهای که اگر به نظام سلامت اختصاص مییافت، امروز بیماران تالاسمی و مبتلایان به سرطان مجبور نبودند میان «درمان» و «مرگ»، یکی را انتخاب کنند.
ایران در آستانه یک فاجعه دارویی
کارشناسان و فعالان حوزه دارو درباره بحرانیتر شدن وضعیت در سه ماه آینده هشدار میدهند و نمایندگان مجلس نیز میگویند تعداد داروهای کمیاب بیشتر خواهند شد. وضعیت ذخایر راهبردی داروی ایران هم نامشخص است و در صورت وقوع تنشهای منطقهای، وضعیت میتواند از این هم وخیمتر شود.
بحران دارو در ایران به نقطهای رسیده که دیگر نمیتوان آن را «کمبود مقطعی» یا «مشکل تخصیص ارز» نامید. این بحران نشانه یک فروپاشی بزرگتر است؛ فروپاشی اقتصادی ناشی از اولویتهای ایدئولوژیک و جنگطلبانه جمهوری اسلامی که فروپاشی سازوکار بیمه و تامین اجتماعی، اعتماد عمومی و توان دولت را برای تامین ابتداییترین نیاز سلامتی مردمش به همراه داشته است. نتیجه آنکه امروزه درمان در ایران بیش از هر زمان دیگری به مسئلهای طبقاتی تبدیل شده و سرمایهگذاریهای نظام روی سیاستهای منطقهای، بیش از تحریمها در تعمیق این فاجعه نقش داشته است.