ابراهیم نبوی: م. ر. به نشانه محمدرضا رحیمی

یکشنبه, 5ام بهمن, 1393
اندازه قلم متن

ebrahim nabavi

محسن مخملباف زمانی فیلمنامه ای نوشته بود به نام « فرماندار»، این فیلمنامه که به گمانم توسط یکی از دوستان مشترکمان ساخته شد، شمه ای از روحیه طاهر احمد زاده، استانداری که با دوچرخه سرکار می آمد، بیان می کرد. تا آن روزها به فکر این بودم که تصورات ذهنی یک دروغگوی شارلاتان چیست. حقیقت را پس از آشنایی با محمدرضا رحیمی دریافتم. اتفاقا به نظرم می آمد که دروغگوئی و شارلاتانیزم همیشه برای عامه مردم مطلوب است. محمد رضا رحیمی که بالاخره بعد از هشت سال تعلیق، بالاخره حکمش درآمد، یکی از همان شارلاتانهاست. پیچیده نباشید، شارلاتانیزم خیلی سخت نیست، وقتی مخاطبان جالبی دارید. این شارلاتان ها همیشه اولین کاری که به نظرشان می رسند می کنند. مثلا اگر طرف دزدی کرده باشد، به عنوان یک شارلاتان خوب، حتما می رود و مسئول همان انحمن مبارزه با فساد می شود. یا اگر نهادهای دیگر تصمیم بگیرند که شخصی بدنام را از اداره شان بردارد، اگر نخواهند به راحتی اسم اداره را عوض می کنند، وقتی دوست دارند دکتر بشوند، خودشان برای خودشان مدرک جعل می کنند. وقتی فقر زیاد می شود با آن مبارزه می کنند، یعنی می گویند که دیگر فقر نداریم. اینطوری مشکل فقر هم حل می شود. توضیح دادنش برای شما راحت نیست، شما چون پیچیده هستید، همیشه منطق و دلیل لازم دارید. چطور می شود انگیزه های یک احمق را ارزیابی کرد؟ هشت سال قبل رفته بودم آلمان کتابی چاپ کنم، تخصص اش انتشار کفریات و مطالب مستهجن بود. درباره احمدی نژاد جیز عجیبی می گفت. او ۴۰ سال است در آلمان زندگی می‌کند و امکان ندارددر هجده ساعت شش ساعت کمتر به مسائل سیاسی فکر کند. او می‌گفت: احمدی‌نژاد کفش پره، دقیقا می‌دونه چی می‌گه، من که عاشقشم، حالا این آدم تحت فشار تعطیل کتابفروشی است.

۱۳۸۵، پیامبری به اسم محمود و به کام دیگران

۱۳۸۵، هفدهم خرداد، محمدرضا رحیمی را تا آن روزها کسی نمی شناخت، فقط معلوم بود که او از عاشقان بیقرار محمود احمدی نژاد است. وی در گفتگوی اظهار داشت: « در سوریه یکی از مسلمانان به من می گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری دیگر بیاید، این احمدی نژاد بود.» پیش از این، محمود احمدی نژاد پس از بازگشت از نیویورک، به ملاقات آیت الله جوادی آملی رفته بود و در گفتگویی پرهیجان که توسط دوربین های غیرحرفه ای ضبط و منتشر شد، گفته بود که بنا به گفته اطرافیانش در نیویورک وی توسط هاله نوری احاطه شده بود، و رهبران جهان با دیدن او حیرت زده شده بودند و نمی توانستند واکنشی نشان دهند. تا آن روز همه می دانستند که اطرافیان احمدی نژاد شیفتگان او هستند، ولی کسی دقیقا نمی دانستند این عاشقان دلفریفته چه کسانی اند و چرا تا این حد فریفته مرد لاغر و کوتاه قد و سیه چرده ای شده اند که قرار است همه فقرا و محرومان را نجات دهد و همه ثروتمندان را سرجای خودشان بنشاند.

۱۳۸۸، سه سال بعد، معاون اول جعلی

محمد رضا رحیمی در سال ۱۳۸۸، بعد از درگیریهای پس از انتخابات خرداد ۸۸ که منجر به زندانی شدن هزاران نفر و کشته شدن ده‌ها نفر شد، به عنوان معاون اول محمود احمدی‌نژاد انتخاب شد. در‌‌ همان زمان الیاس نادران، نماینده تهران، ادعا کرده بود که محمدرضا رحیمی دارای پرونده فساد مالی است و مدرک تخصیلی‌اش جعلی است. در ماه شهریور سال ۱۳۸۸ محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور شد. عوض حیدرپور نماینده مجلس در واکنش به انتخاب او گفت: “صلاح مملکت خویش خسروان دانند.” یک ماه بعد، الیاس نادران گفت: “مشکل رحیمی مدرک جعلی نیست، جعل کردن مدرک است.” براساس دانسته‌های گوناگون، حداقل پنجاه تا صد نماینده مجلس مدارک فساد مالی رحیمی را دیده بودند، پرونده‌اش در قوه قضائیه موجود بود، و زمانی که احمدی‌نژاد از یک متهم به اختلاس و کلاهبرداری حمایت می‌کرد، خودش مطمئن بود که او فاسد است، حتی رهبر هم که احمدی‌نژاد را نزدیک‌ترین آدم در حکومت به خودش می‌دانست همه مدارک دزدی‌های رحیمی را دیده بود. مجلسی‌ها می‌دانستند او فاسد است و برای ساکت شدن دو سال از او رشوه گرفته بودند، رحیمی دو سال برای بیش از صدنفر نمایندگان مجلس پول مشخصی داده بود، بیش از پنجاه درصد مجلس شریک جرم او بودند.

سال ۱۳۸۹، متهم فساد، مسئول مبارزه با فساد

رحیمی در سال ۱۳۸۹ هم متهم به فساد مالی شد، و هم از سوی احمدی‌نژاد به سمت مبارزه با فساد تعیین شد. من جملات جالب و خاص او را که در سالهای مختلف گفته شده آورده‌ام، تاریخ گفتن هر جمله مشخص است، اما به نظرم با حذف این تاریخ چیزی عوض نمی‌شود، فقط مطلب راحت‌تر خوانده می‌شود. در صورت لزوم می‌توانم مستندات را هم ارائه کنم.

فروردین: “اگر فسادی کشف شود، باید دست فاسد را قطع کرد.”، “شبهه افکنی درباره فساد مالی من کار ویژه خواران است.”، “من برای مبارزه با مفاسد اقتصادی سیلی خوردم”. خرداد: “بشر غربی از بز هم بد‌تر است.”، “قاچاقچیان سوسک‌اند.”. مرداد: “باید با پولشویی مبارزه تمام عیار کنیم.”. شهریور: “متاسفانه عده‌ای دروغ می‌گویند.”، “تبلیغ کالاهای کشورهای زورگو ممنوع می‌شود.”، “به زودی جشن صاحبخانه شدن همه ایرانیان را برگزار می‌کنیم.”. مهر: “اقتصاد فرانسه با یک اخم ایران فرو می‌پاشد.” / “استرالیایی‌ها یک مشت گله دار هستند.” / “ما این ارز‌ها را نجس می‌دانیم و نفت را به دلار و یورو نخواهیم فروخت/ انگلستان نه آدم‌هایش آدم و نه مسئولانش مسئول هستند، یک مشت خرفت هستند که مافیا بر آن‌ها حاکم است، پانصد سال دنیا را غارت کردند و جوانی که الآن آمده احمق‌تر از قبلی است.”، “ربنایی به جای ربنای آن بیگانه (شجریان) بخوانید.” مهر: “مردم به دولتمردان اعتماد کنند نه به تجار و کسبه.” آبان: “بعد از هدفمندی یارانه‌ها دیگر فقیر نداریم.”، “هیچکس در پایان عمر دولت دهم بی‌مسکن نیست.”، دی: “تا احمدی‌نژاد هست من معاون اولم.”، رجانیوز گفت “در صورت اثبات تخلف رحیمی در دادگاه، احمدی‌نژاد عزلش می‌کند.”، “ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در دفتر محمدرضا رحیمی آغاز به کار کرد.”، “در سال آینده دو میلیون شغل ایجاد می‌کنیم.”، اسفند: “تا پایان این دولت همه ایرانیان خانه دار می‌شوند.”

سال ۱۳۹۰، رحیمی حتی یک ریال هم اختلاس نکرده

فروردین: “هماهنگی تمام قوا باعث شد ضمن تحریم‌ها مردم کوچک‌ترین مضیقه‌ای نداشته باشند.”، “با متقلبان و رشوه دهندگان مقابله می‌کنیم.”، اردیبهشت: “غذای ۲۰۰ میلیون نفر را هم می‌توانیم تامین کنیم.”، خرداد: “مخالفان دولت سند ندارند.”، شهریور: “خدا به کسی که سوء استفاده‌های اخیر را کشف کرده خیر دهد.”، مهر: رحیمی در پیام به استانداران گفت: “قاچاق شوم است، با آن مقابله کنید.” آبان: “نرخ بیکاری تا پایان سال تک رقمی می‌شود.” مشائی از سوی قوه قضائیه متهم به داشتن فساد مالی شد. در دی مه رحیم مشائی گفت: “بعد از اعلام اتهام رحیمی از سوی قوه قضائیه، رئیس جمهور در حفظ معاون اولی سفت‌تر شد.”، دی: “تخریب کنندگان من بیمار و دشمن نظام‌اند.”، “۳۵ میلیارد دلار ارز مازاد داریم.”، اسفند: “شب عید از خجالت در پیشگاه مردم عرق کردم.” روز دوازدهم آبان ۱۳۹۰، احمدی‌نژاد در دیدار با اعضای ستاد انتخاباتی‌اش گفته بود: “من به رهبری هم گفته‌ام که اگر ثابت شود که رحیمی حتی یک ریال هم اختلاس کرده، من به تلویزیون می‌آیم و ضمن عذرخواهی اعلام می‌کنم که شایستگی این سمت را ندارم.”

سال ۱۳۹۱: سلام به تحریم و جمشید بسم الله

با شدت گرفتن تحریم و افزایش کمرشکن بحران اقتصادی رحیمی هر روز خبرهای خوش می‌داد. خرداد: “وضع اقتصادی مردم خوب است.”، جلسه مبارزه با مفاسد اقتصادی به ریاست رحیمی تشخیص شد. تیر: “مردم نگران تامین کالاهای اساسی نباشند.”، با خوشنودی گفت “به تحریم نفتی سلام می‌کنیم.”، برایش کف زدند، گفت: “تحریم‌ها نشانه‌ای از لطف خداست.”، اعتماد به نفس عجیبی داشت: “حمله اسرائیل به ایران مثل حمله پشه به فیل است.”، و معما را حل کرد: “جمشید بسم الله نرخ ارز را اعلام می‌کند.”، وای نگران نباشید. آبان: “کوپن لازم نیست، به اندازه کافی کالا داریم.”، و با اخم: “دستان دراز اوباما را به سوی ایران می‌شکنیم.”، و راسخ: “باید خودمان را برای یک تجارت تحریم شکن آماده کنیم.”، و بدانیم که “آمریکا و غرب از سرعت رشد ما وحشت زده است.”، حالا دیگر وقت حضور جدی است، وی در یک افتتاحیه در بوکان گفت: “به نام خدا و به نام مقام معظم رهبری و به نام رئیس جمهور.” و گفت: “خون عزیزانی که در حماسه ۹ دی بر کف خیابان‌ها ریخت، مهر تائیدی بر خلوص اصحاب امام حسین که همه ناپاکی‌ها را از خیابانهای تهران زدودند.»، همه مردان رئیس جمهور پشت هم بودند، بهمن: “از نظر ما مرتضوی رئیس است.”.

۱۳۹۲، مردم کارهای احمدی‌نژاد را فراموش نمی‌کنند

روزهای رفتن فرارسید. احمدی‌نژاد و گروهش تا آخرین ثانیه‌ها نمی‌توانستند از دفترکارشان چشم بپوشند، فروردین: “امروز برخی کشورهای خارجی و غربی تحریم کننده نفت ایران ذلیل و چادر برسر شده‌اند.” خرداد، در دیدار با خانواده‌ها: “انشاء الله فرزندتان احمدی‌نژاد شود.”، “مردم کارهای احمدی‌نژاد ر فراموش نمی‌کنند.”، “خداوند متعال احمدی‌نژاد را از دل چاه بیرون کشید و به‌مانند یوسف در راس امور قرار داد، گفته: این مرد خدایی منشا خیر، توفیق عزت و خدمت بیشتر است…”، “از زمان حضرت آدم تا کنون برای هیچ پروژه‌ای چون مسکن مهر کار نشده است.”، در آخرین روزهای دولت دهم، رحیمی نشان درجه یک خدمت از احمدی‌نژاد دریافت کرد. وی گفت “احمدی‌نژاد فراموش نشدنی است.” معلوم نبود که از فرموش نشدن یک رویا حرف می‌زند یا یک فاجعه. مرداد: “به احترام رهبری حرفی نمی‌زنیم و حرفی نخواهیم زد، اما در همه جا حرکات ما ثبت شده است.” شهریور: “نهاد ریاست جمهوری دفتر رحیمی را پس گرفت.” آبان: “از کارهای احمدی‌نژاد بی‌خبرم.”

۱۳۹۳ فاصله کم میان رویا و کابوس

کلمات میم و ر بتدریج به عنوان خیلی چیز‌ها بر زبان محسنی اژه‌ای جاری بود. شارلاتان‌هایی مثل زاکانی که چهارسال دست در دست احمدی‌نژاد حالشان را کرده بودند، می‌خواستند پرونده‌های قبلیشان را از جلوی چشم خارج کنند، قوه قضائیه هم سعی کرد دو پرونده مهدی هاشمی و محمدرضا رحیمی را کنار هم بگذارد، اولی پرونده یک مخالف حکومت بود که بعد از شش ماه متهم شد به دریافت ۲۰۰ هزار دلار رشوه، و دومی ابعاد وحشتناکی داشت، رحیمی پای ثابت همه دزدیهای دوره احمدی‌نژاد بود؛ از بابک زنجانی که پرورش‌اش داده بود، تا دارو دسته خاوری و چه گروه آریا و سعی داشت با استفاده از حیوان خطرناکی به نام مرتضوی یک جوری از زیر فشار بیرون بیاید. او هم مثل جبهه پایداری و اراذل و اوباش سپاه و شهرداری تهران، می‌دانستند که اگر روحانی تثبیت شود، تقریبا همه‌شان، اکثریث مجلس، روسای بانک‌ها، تیو دوازده مرد خبیث احمدی‌نژاد باید در سلولهای اوین چوب خط یزنند. زندانهایی که در هشت سال احمدی‌نژاد تعداد زندانیانش دوبرار شده است. خرداد: قوه قضائیه اعلام کرد رحیمی با وثیقه آزاد است. شهریور: حکم رحیمی به زندان و جریمه نقدی اعلام شد. در‌‌ همان ماه رحیمی طی نامه سرگشاده‌ای برای محسنی اژه‌ای گفت: “چرا حکم قطعی نشده من را اعلام کردید. من معاون اول نظام بودم.” در‌‌ همان روز‌ها احمدی‌نژاد در پاسخ به خبرنگاری که در مورد محکومیت رحیمی سئوال کرده بود، لبخندی زد و به خبرنگار گفت: “انشاء الله خداوند همه شما و اعضای خانواده‌‌هایتان را در سلامت نگه دارد.”

حکم نهایی

شعبه یازده دیوانعالی کشور، محمدرضا رحیمی را به اتهام اخذ رشوه و تحصیل مال از راه نامشروع، ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری، وی را به پنج سال حبس بخاطر رشوه، و سه ماه و یک روز حبس بخاطر تحصیل مال از طریق نامشروع و انفصال دائم از خدمات دولتی و رد مال به مبلغ ۲۸ میلیارد و پانصد میلیون ریال در حق دولت و جزای نقدی معادل ده میلیارد ریال محکوم کرد و آن را تائید کرد.
از: روز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. مطلب جالبی هست؛ و البته لازم. بشریت! یاد گرفته که کار را باید به انسانهای شریف و البته کاردان سپرد و شارلاتانها و قالتاق ها را یا باید زندانی کرد یا محدود و طرد. متاسفانه در کشور ما و فرهنگی که «پیدا کرده ایم»؛ شارلاتانیسم چهارنعل پیشرفت کرده و هنوز به رشد تصاعدی خود ادامه میدهد، زیر سایه این واقعیت که پایه های اصلی این نظام بر اساس دروغگویی و چاپلوسی و کلاهبرداری و دورویی گذاشته شده و تراژدی اینجاست که این پدیده های منفی و زشت بنوعی حتی تبدیل به معیار و «ارزش» شده اند. دروغ بگو و دورو باش و تا میتوانی شارلاتان بازی و قالتاق بازی دربیار؛ راهت برای رشد در سیستم بازتر و هموارتر میشود. وحشتناک هست.