زهره سلطانمرادی
مدرسه فمینیستی: مطلب حاضر که توسط زهره سلطانمرادی، دانشجوی دکتری باستانشناسی در دانشگاه بوعلی سینا همدان، به نگارش درآمده، نگاهی است به کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان»، نوشته صدرالدین طاهری که در ۱۴۰ صفحه توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است:
در بیان جایگاه راستین زن در طول دورههای کهن زندگی بشر و ایجاد تمدن، باستانشناسی رویکردی متفاوت از تاریخ دارد؛ از این رو که تاریخ به دست مردان و در دورههای سلطه مردان بر تمدنهای بشری نوشته شده است، در حالی که آثار باستانی باقیمانده از دورههای پیش از تاریخ و شروع ادبیات را میتوان به عنوان یک راوی بیطرف نگریست. کشف آثاری همچون پیکرکهای زنانه بهعنوان نمادهای باروری و یا مهرهایی که نشان از جایگاه اقتصادی و مدیریتی زنان در جوامع پیش از تاریخ دارند، نمونههایی از اهمیت نیروی مادینه در جهان باستان است.
کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» نوشته دکتر صدرالدین طاهری، استاد دانشگاه هنر اصفهان، که بهتازگی توسط انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» به چاپ رسیده است، پژوهشی جامع در این زمینه است. وی برای دستیابی به نتایج مستند علمی درباره جایگاه خدایبانوان در جهان باستان بیش از ۱۵۰ متن مرتبط را بررسی، و تصاویر بسیاری از آثار مرتبط با خدایبانوان در گنجینه موزههای جهان را ارایه نموده است. برخی از این آثار باستانی برای نخستین بار در این کتاب معرفی میشوند.
در بخش نخست کتاب، ایزدبانوان جهان باستان در هر پنج قاره بررسی میشوند. در این بخش به نام، کارکرد، وظایف و مفاهیم همبسته با خدایبانوان قاره آسیا (شامل میانرودان، لوانت و سوریه، آناتولی، هند، چین و فیلیپین، ژاپن و کره، قفقاز، آسیای میانه و سیبری)، قاره اروپا (شامل اروپای پیش از تاریخ، قبرس، اژه، کرت و یونان، رم، اسکاندیناوی، ایرلند و شرق اروپا)، قاره آفریقا (شامل قبایل بومی آفریقا و مصر)، قاره اقیانوسیه (شامل استرالیا و جزایر اقیانوس آرام)، و قاره آمریکا (شامل قبایل بومی آمریکا و سرزمینهای شمالی) در کنار تصاویری از این ایزدبانوان پرداخته میشود.
نویسنده در بخش دوم کتاب ابتدا ایزدبانوان ایران باستان را بر پایه نوشتارهای تاریخی شناسایی و معرفی نموده و سپس با استناد به یافتههای باستانشناختی به ردیابی پرستش آنان در بیش از پنجاه فرهنگ و تمدن باستانی ایران پرداخته است.
در بخشهایی از این کتاب آمده: «در دورههای کهن جامعه ابتدایی زیر سلطه زنان بوده است و بهگونه مادرتباری یا مادرسالاری اداره میشده است. تغییر این ساختار گاه به سبب یورش بیابانگردان پدرمرکز بوده که پس از پیروزی بر یکجانشینان آرامشطلب و دست یافتن به سرزمین و پیشرفتهای آنان، باورها و کیشها و خدایان خود را رایج کردهاند. نشانههایی از آن دوره هنوز در گفتار ما باز مانده است، چنانکه از «زبان مادری»، «سرزمین مادری»، «مام میهن» و «مادر طبیعت» سخن میگوییم. برای مثال حکومت و اقتصاد در شهرسوخته را بانوان در دست داشتهاند. یا در شوش زنان در امور تجاری و حقوقی فعالیت بسیار داشتهاند، به گونهای که گاه تمام دارایی شخص به دختر یا همسرش ارث رسیده. در ایلام میانه مشروعیت پادشاهی از طریق شاخه زن به دست میآمد و تداوم مییافت و نام خاندانی مادر بر کودک نهاده میشد.»
این کتاب تلاش دارد با بررسی نشانهها، نوشتارها و تندیسهای زنانهی بازمانده از تمدنهای کهن راهی به فهم جایگاه ایزدبانوان و زنان در میان جوامع جهان باستان بیابد.
امید است که این کتاب را زنان بیشتری در ایران بخوانند و به بیهودگی تفکری که آنان را جنس دوم میخواند پی ببرند. و مردان بیشتری بخوانند و بر بنیان هر گفتاری که آنان را توانمندتر و سازندهتر میانگارد شک کنند.