رسمى مطبوعاتىست که رسانهها در پایان هر سال، به دنبال چهرهى سال مىگردند و با نظرخواهى از مخاطبان و صاحبنظران، کسى را به عنوان تاثیرگذارترین یا خبرسازترین چهره، انتخاب و معرفى مىکنند. به گمانم در سالى که گذشت ایران “چهره” نداشت. چهرهاش را با اسید از میان برده بودند و هیچکس نتوانست اسیدپاش را پیدا کند!
ماجرا از این قرار است که در نخستین ماه پاییز ۹۳، تعدادى از زنان جوان اصفهان که از حجاب مطلوبِ جمهورى اسلامى بىبهره بودند مورد حملهى اسیدپاشان قرار گرفتند؛ اندکى بعد و در واکنش به موج اعتراضها در جامعه، تمام مسئولان عالیرتبهى قضایى و امنیتى آن را محکوم کردند، با اینهمه اما نگاهى به سیر پرونده و ادعاهاى متناقضِ مطرح در آن نشان مىدهد که دستگاه انتظامى و قضایى جمهورى اسلامى به هر علتى نخواست یا نتوانست اسیدپاش را بازداشت کند.
یکشنبه ۲۷ مهرماه ۹۳، در حالى که یک هفته از ماجراى اسیدپاشى هاى زنجیره اى گذشته بود ایسنا گزارش داد که حمیدرضا طباطبایی، عضو مجمع نمایندگان استان اصفهان به خبرنگارش گفته: “قطعا موضوع اسیدپاشی در اصفهان به صورت سازمان یافته نبوده؛ به نظر من یک نفر که از نظر روانی مشکل دارد مرتکب این جرم شده است… انشاءالله ظرف یکی دو روز آینده پلیس عامل این اتفاق را دستگیر مىکند”.
دو روز بعد تجمعاتى در تهران و اصفهان در اعتراض به اسیدپاشى برگزار مىشود، سه روز بعد اما نه تنها بر خلاف پیشبینى عضو مجمع نمایندگان استان اصفهان در مجلس، اسیدپاش دستگیر نمىشود بلکه بنابر خبر ایسنا، دغدغهى احمدى مقدم، فرماندهى نیروى انتظامى کشور چیز دیگرىست: “تاکنون انگیزه عامل اسید پاشی مشخص نشده است، ولی بعضا رسانههای خارجی و مغرضین سعی دارند این موضوع را به حجاب و عفاف ربط دهند، که این واقعیت ندارد”.
هفتهى بعد وقتى اعتراضها بیشتر مىشود در سوم آبانماه، رییس قوه قضاییه خبر مىدهد که “اقدامات وسیع و مهمّی برای دستگیری عامل یا عاملان، انجام پذیرفته”؛ اما به گزارش خبرگزارى مهر، صادق لاریجانى خطاب به معاون اولش (محسنى اژهاى) از نگرانى دیگرى مىنویسد: “چنانچه کسانی بخواهند به بهانه این امر، امنیّت و آرامش جامعه را برهم زنند، باید توسط نیروهای امنیتی و انتظامی شناسایی و توسط دادستان حوزه قضایی مربوط تحت تعقیب قرار گیرند”.
همان روز سردار نقدى (رییس سازمان بسیج) هم تصریح مىکند بیش از آنکه نگران اسیدباشى باشد نگران تداوم فتنهى ۸۸ است: «اتفاقات روی دادهى روزهای اخیر در اصفهان در پی واقعه اسیدپاشی و جریان سازی رسانههای بیگانه و فتنه ۸۸ یکسان است». (خبرگزارى رسا) سردار نقدى براى اینکه کسى نگران نباشد تاکید مىکند که “…اینها جنجالی راه انداخته و آن را به مساله ای بین المللی تبدیل کرده اند در حالیکه سال گذشته در لندن حدود ۱۰۵ مورد اسیدپاشی صورت گرفته”! (مشرقنیوز).
در پنجم آبانماه، محسنى اژهاى نتیجهى پیگیرىاش را مىگوید: “مردم نباید به شایعات توجه کنند و رفتارهای غیرقانونی و شایعه پراکنی موجب پیچیدگی در پرونده شده است”. از آن پس اخبار مختلفى دربارهى بازداشت دهها متهم منتشر مىشود، حتى عکس کسى به عنوان متهم در برخى رسانههاى حکومتى چاپ مىشود اما از قضا صاحب عکس، یک پژوهشگرِ نام و نشاندار بوده و معلوم مىشود که از ما بهتران “به کاهدان زدهاند”.
رسانههاى اصولگرا هم پیش از آنکه نامى اعلام شود از ارتباط اسیدپاشان با خارج از کشور خبر مىدهند تا سرانجام در آخرین روزهاى سال (۲۴ اسفندماه) محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی ایران از مردم مىخواهد تا “اگر کسی اطلاعاتی در این خصوص دارد، آن را به ما بدهد.” (ایسنا)
این یعنى “هیچ” اتفاقى نیفتاده و همین که توانستهاند با تهدید و بخشنامه، خطر اتهام را از سر مروّجانِ “حجاب اجبارى” دور کنند آسودهخاطر شدهاند و اگر خبرنگارانِ مزاحم، گاهى از مسئولان سراغ مجرمان را نگیرند پرونده براى همیشه به اتاق سکوت مىرود.
در کشورى که امنیت و کرامت انسان به روانى و فراوانى، قربانى مىشود ستایش از چهرههاى سیاسى، پوششىست بر آنچه زیر پوست جامعه جریان دارد؛ به گمانم چهرهى سال ۹۳ى کشورمان همان صورتىست که با اسید ویران شده است. چهرهاى که “نیست” و قربانىِ بىعدالتى شده و مىرود تا به صدها پروندهاى بپیوندد که مشمول مرور زمان و نسیان شدهاند.
از: روزآنلاین