حضرت آقای شجره مدیر تلویزیون پارس
بادرود، تصدیع می دهد که:
۱- من دیش استفاده از ماهواره را ندارم و هرگز هم نداشته ام. اما بر روی اینترنت گاه به گاه بعضی از برنامه های تلویزیونهای پارس و اندیشه را به توصیّه دوستان نگاه می کنم و می شنوم. در ضمن یک فردی که نمی دانم کیست، مرتب برنامه گفتگو میان آقای میبدی و میرفطروس را برایم ای میل می کند. ولی به مقدسات قسم یک دانه اش را هنوز باز نکرده ام. چون می دانم میرپطروس از چه قماشی است و چه گونه سخنی در چنته دارد.
میر پطروس را من از همان روزهای نخست پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شناختم؛ او آن زمان کمونیستی بود که در کافه ی چریکهای فدائی خلق قهوه می نوشید. یعنی عضو برجسته آن قوم و قبیله بود و کتاب مشهور «حلاج» را همان روزها در زمان دولت موقت که سانسور و ممیزی وجود نداشت منتشر کرد؛ که قرآن فدائیان خلق شد و چه نازشها به آن کردند. میرفطروس در آن کتاب ثابت کرده بود که «حلاّج» یک فدائی خلق و کمونیست بوده است. اما همان میر پطروس در اروپا، با پول اردشیر زاهدی کتابی در وصف محمد رضا شاه نوشت و تمام شکرهائی را که قبلاً خورده بود بالا آورد و استفراق کرد؛ و بعدها به توصیّه ی مدیر بانکش یعنی اردشیر خان زاهدی کتاب «آسیب شناسی یک شکست» را در مورد زنده یاد مصدق نوشت که من محتوای آن را بخش به بخش بر روی سایت «گویا» خواندم و پولی برای خرید کتاب تلف نکردم.
۲- آقای میبدی که همه از سلیقه اش آگاهیم، شاهپرست حقیری است که برخلاف شما که ماهانه چشمگیری به او می دهید و برخلاف هواداران سلطنت طلبش که او را ستونی برای احیای سلطنت ساقط شده می شناسند، من او را پست و دون مایه می دانم و او نیز مزدوری بیش نیست. شگفتا که حضرتعالی هم بهترین وقت تلویزیونت را به او داده اید و هم شنیده ام ماهانه سه هزار دلار به او می پردازید. اگر چنین باشد، که هست؛ شما نیز از مریدان خاندان پهلوی هستید که البته بارها اقرار خودتان را شنیده ام. ولی این حسن را دارید که به دگراندیشان نیز وقت برای برنامه بدهید. هرچند از این نوع طرز تفکرها شما به جای پرداخت حق الزحمه پول دریافت می کنید. یعنی وقتِ برنامه را فروخته اید. عنایت می فرمائید چه میزان این دو کارکرد باهم تفاوت دارند؟ به یکی ماهانه می دهید که از شاه و سلطنت دفاع و تعریف کند؛ و از دیگری پول می ستانید که علیه آن برنامه اگر سخنی داشت بر زبان آورد.
۳- مشکل این است که ۳۴ سال از سقوط سلطنت در ایران می گذرد، ولی سلطنت طلبان مذبوحانه در فکر بازگشت آن الیگارشی هستند. همچنین حدود ۶۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق می گذرد و ۴۶ سال است آن رادمرد میهن پرست فوت کرده است و تنها نوه هایش زنده اند؛ ولی شماها هنوز دست از سر او برنمی دارید. می دانید چرا؟ چون مصدق نامدار است و جهانی شده است و شاه پرستها از شیوه ای که او بنیاد نهاد هراس دارند. تردید نکنید اگر این حکومت ملایان سقوط کند، دکترین مصدق جانشین خواهد شد و جائی برای ارتجاع پادشاهی نیست.
۴- از زمان سقوط دولت مصدق تا انقلاب ۵۷ مدت ۲۵ سال فاصله است و در این مدت محمد رضا شاه با قدرت و استبداد مملکت را قبضه کرده بود. در این ۲۵ سال بیش از ۱۰۰ بار به زیات قبر امام هشتم شیعیان رفته بود. همچنین هر وقت و به هر علت به شیراز می رفت تا از شاهچراغ زیارت به عمل نمی آورد، راهی ی محل استراحت نمی شد. و در تمام این زیارتها خیل آخوندهای محل او را همراهی کرده و برایش دعای خیر هدیه می دادند که سلطنتش با دوام باشد. در مسافرتهای خارج تا آیت الله امای امام جمعه تهران قران بالای سرش نمی گرفت و دعای سفر نمی خواند، رهسپار فرودگاه نمی شد. اما مصدق آیت الله کاشانی را که در زمان خود کر ّ و فرّی داشت از خود راند و آن آیت الله در زمره پیش کسوتان کودتای ۲۸ مرداد قرار گرفت. ولی شنیده ام آقای میر فطروس شکرهائی خورده است که تنها آقای اردشیر زاهدی و هماندیشان او به آن اعتقاد و عادت دارند.
به هر حال آقای شجره طبق قانون شما باید به مخالفین این نوع ذهنیّتهای دروغ پرداز نیز در تلویزیون پارس به همان میزان وقت بدهید که جواب این دروغپردازیها داده شود. پس خواهش می کنم اعلام فرمائید مخالفان تفکر میر فطروس نیز می توانند از همین تریبون به پاسخ گوئی بپردازند؛ و ما مصرانه از شما درخواست داریم که این اعلام حق را در تلویزیون بازگو فرمائید و از هماندیشان ما برای پاسخگوئی دعوت به عمل آورید.
با ارادت دکتر محمد علی مهرآسا 6/۱۰/۲۰۱۲