۳۰ تیر و مثلث ضد مصدق

یکشنبه, 27ام تیر, 1395
اندازه قلم متن

khosrow-seif

گفتگوی اختصاصی با “خسرو سیف” دبیر حزب ملت ایران

امیر کاویان

تهران تیرماه ۱۳۹۵

تهران تیرماه ۱۳۹۵ امیر کاویان

 اصولا ریشه های وقوع حادثه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ از چه زمانی آغاز شد؟
– در دوران مجلس شانزدهم مساله مخالفت با دکتر “مصدق” شکل گرفت، مجلس وابسته به دربار بود و از جمله مراکزی بود که علیه او فعالیت می کرد. هم چنین حزب توده نیز برای دولت مانع ایجاد می کرد. مصدق دید با این وضعیت نمی تواند برنامه های خودش از جمله اصلاح قانون انتخابات را پیش ببرد. او با انگلستان نیز در حال مبارزه بود و در داخل نیز کار شکنی ها را باید خنثی می کرد. به همین منظور برای سر و سامان دادن به اوضاع چاره ای نداشت جز داشتن اختیارات بیشتر به مدت شش ماه از سوی مجلس، در انتخابات دوره هفدهم نیز کارشکنی هایی از سوی عوامل وابسته به خارج از حوزه انتخاباتی شروع شد تا آن‏جا که حتی در بعضی حوزه ها مثل شهر زابل کار به درگیری های خونین منتهی شد و تعدادی نیز کشته شدند.

 از سوی دربار چه اقداماتی بر علیه دولت مصدق انجام می شد؟
– “حسین علاء” وزیر دربار، ملاقات های مستقیمی با “هندرسن” سفیر آمریکا، در زمانی که مصدق به دادگاه لاهه رفته بود، داشت. این دو در رابطه با جانشینی مصدق گفت و گو می کردند و البته کاندیداهایی را نیز در نظر داشتند و اصولا رایزنی می کردند که آیا صلاح است که شاه، مصدق را قبل از بازگشت از لاهه، برکنار کند؟

 این کاندیداها چه افرادی بودند؟
– افرادی مانند “انتظام”، “منصور”، “حکیمی”، “قوام”، “سید ضیاء” و “بوشهری”.

 نتیجه ملاقات های وزیر دربار با هندرسن چه بود؟
– نتیجه این شد که پس از بازگشت مصدق از لاهه، به صورت جدی تر فردی را جایگزین او کنند. هندرسن به علاء می گوید که قوام تقاضای ملاقات کرده اما من ملاقات محرمانه نخواهم کرد. البته در یک مهمانی قوام با هندرسن ملاقات می کند.

 آیا هندرسن مساله برکناری مصدق را با شاه نیز در میان می گذارد؟
– شاه در ملاقات با هندرسن می گوید که مردم، دولت را می خواهند و برکناری مصدق در این شرایط به سلطنت لطمه می زند. شاه یادآور می شود که هنگام رای اعتماد می توان کاری کرد که او رای نیاورد. البته شاه با “مکی” و “بقایی” نیز ملاقات می کند و اصرار دارد که یکی از این دو، نخست وزیر شوند. از طرفی هم هندرسن اصرار بر کنار گذاشتن مصدق دارد.

 دیدگاه واقعی شاه در قبال این فشارها چه بود؟
– البته شاه دشمنی با مصدق را خطرناک ارزیابی می کرد اما از نظر او سه گروه برای جایگزینی مناسب بودند:
۱- اعضای جبهه ملی
۲- کسی که بتواند با جبهه ملی کار کند مثل منصور
۳- رجال قدیمی مثل قوام و حکیمی.

 به هر حال مصدق می تواند از مجلس رای اعتماد بگیرد. بعد از این مرحله، روند حوادث به کدام سو می رود؟
– باید اشاره کنم که مجلس سنا هم البته با ۱۴ رای مثبت مصدق را تایید می کند. به هر حال وقایع به شکلی طی می شود که دولت های آمریکا و انگلیس در انتظار نخست وزیری قوام و برکناری مصدق بودند و تایید مصدق از دو مجلس بر خلاف انتظار این دولت ها بود. دکتر مصدق بعد از ظهر ۲۵ تیر برای دیدار به حضور شاه می رسد و این ملاقات ۲ ساعت به طول می انجامد. در این ملاقات مصدق می خواهد که وزارت جنگ در اختیار خودش باشد. شاه نیز در جواب می گوید: “پس من چمدانم را ببندم و بروم.” مصدق می گوید: “اگر چنین امری صورت نگیرد و وزارت جنگ را به دست نگیرد، استعفا می کند.” او می خواهد از اتاق خارج شود اما شاه جلوی او را می گیرد که این امر منجر به مشاجره می شود و مصدق از حال می رود. پس از این که حال او بهبود می یابد می بیند ساعت ۳ بعد از ظهر است و شاه، حسین علاء و تیمسار “یزدان پناه” حضور دارند. شاه می پرسد: “برای استعفا مصمم هستید؟” مصدق می گوید: “بله”، سپس شاه از مصدق می خواهد که تا ساعت ۸ اقدامی نکند و چنان چه تا آن ساعت از سوی شاه اقدامی نشد، استعفا نامه خودش را ارسال کند.

 نکته دیگری در این ملاقات گفته نشد؟
– یک نکته دیگر این بود که شاه از مصدق قول می گیرد که اگر برای من وضع خاصی پیش آمد شما حمایت کنید. منظور شاه این بوده که با آن وضعی که بر مملکت حاکم است و فشار خارجی هم وجود داشته، مثلا اگر یکی از افراد جبهه ملی جایگزین شود، مصدق حمایت کند. دکتر مصدق هم پاسخ می دهد که او وفادار خواهد ماند و حتی اگر حکومت جمهوری نیز ایجاد شود وی نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد. سپس مصدق در ساعت ۸ بعد از ظهر استعفای خود را می فرستد و ساعت ۹ شب این خبر از رادیو، بدون هر گونه توضیحی پخش می شود.

 اشاره داشتید که شاه تمایل داشت که اگر مصدق را بردارد یکی از افراد جبهه ملی را جایگزین کند، اما ظاهرا او چندان تمایلی برای آوردن افرادی مانند قوام و سید ضیاء نداشته است.
– درست است. شاه با جانشین شدن قوام و سید ضیاء مخالف بود. سید ضیاء در جریان کودتای رضا شاه در واقع تعلیم دهنده او بود و سلطنت را حق خودش می دانست و این نگرانی برای شاه وجود داشت که مبادا او انتقام بگیرد. قوام نیز به خاطر این که قبلا نامه ی تندی به شاه نوشته بود، به نحوی به تشکیل مجلس موسسان اعتراض داشت و از طرفی وی مورد حمایت آمریکایی ها و مورد تنفر انگلیسی ها بود. این نگرانی برای شاه وجود داشت که اگر وارد صحنه شود، ناگهان اعلام جمهوری کند. جالب است بدانید که قوام وقتی در جریان ۳۰ تیر نخست وزیر می شود به شاه فشار می آورد که شاه مجلس را منحل کند.

 رابطه قوام با دربار در این مقطع زمانی چگونه بود؟
– قبل از حادثه ۳۰ تیر قوام با “ملک فاروق” قمار می کند و پول هنگفتی می برد. سپس نیمی از این پول را برای “اشرف پهلوی” می فرستد. همین حرکت باعث حسنه شدن روابط او با دربار می شود. اشرف نیز یک نامه ۷ صفحه ای به شاه می نویسد مبنی بر این که قوام می تواند ما را نجات دهد و البته مادر شاه نیز چنین توصیه ای می کند.

 پس از اعلام خبر استعفای دکتر مصدق در ۹ شب ۲۵ تیر ماه، چه اتفاقاتی روی داد؟
– این خبر باعث تشنج در سراسر تهران شد و دامنه آن به دیگر شهرها نیز کشیده شد. فردای آن روز همه به خیابان‏ها ریختند و به دنبال آن “علوی مقدم” رییس شهربانی از طرف شاه احضار شد و دستورات لازم را برای برقراری نظم گرفت. جراید نیز تحت کنترل نظامی ها قرار گرفتند. روز ۲۶ تیر “امامی” که رییس مجلس بود گزارشی از ملاقاتش با حسین علاء، می دهد و کاغذ مارک داری که متن استعفای مصدق بدون امضا روی آن آورده شده را به نمایندگان نشان می دهد. اعضای نهضت ملی نیز جلسه ای تشکیل می دهند و ورقه ای را به امضا می رسانند که حاکی از پشتیبانی خود از نهضت ملی ایران تا پیروزی بوده است. سرانجام خبر زمامداری قوام اعلام می شود. البته در جریان این رای گیری نمایندگان فراکسیون نهضت ملی حضور نداشتند. در این زمان بود که مردم به اوج عصبانیت و خشم رسیدند و در حمایت از مصدق احزاب نیز یکپارچه عمل نمودند.

 حزب ملت ایران در آن مقطع چه اقدامی کرد؟
– حزب ملت ایران در شرایط دشوار توانست روزنامه “آپادانا” ارگان حزب را چند بار تجدید چاپ کند و در سطح تهران توسط افراد حزب در خیابان های شاه آباد، اسلامبول و نادری به فروش برساند. عنوان سرمقاله ی نشریه چنین بود: “گلوله، گلوله، گلوله، این است تهدید ملت ایران به………. “.

 بعد از واکنش های اعتراض آمیز، در روز ۳۰ تیر چه تحرکاتی روی داد؟
– دوشنبه ۳۰ تیر از راه رسید و ارتش نیز نیروهایش را در تمام تهران مستقر کرده بود. مردم با عصبانیت در برابر توپ و تانک مقاومت می کردند. کشتار بی رحمانه بود اما هر لحظه نیز بر مقاومت افزوده می شد. سرانجام نیز در برابر قدرت مردم راهی جز تسلیم نبود. جالب است بدانید در همان اوج سرکوب ها “میر اشرافی” مدیر روزنامه “آتش” که طرفدار قوام بود در جلسه ای همراه با علوی مقدم و قوام حضور داشت. قوام خطاب به علوی مقدم اعتراض می کند که چرا سرکوب شدید نیست؟ میر اشرافی نیز خطاب به علوی مقدم می گوید: “تو برو چادر سرت کن!” علوی مقدم هم قصد اسلحه کشیدن به سمت او داشت که جلوی او را می گیرند.

 درگیری ها در روز ۳۰ تیر تا چه زمانی ادامه داشته است؟
– در ۴ بعد از ظهر روز ۳۰ تیر مقاومت نتیجه می دهد و نیروهای نظامی به پادگان ها باز می گردند و شهر نیز توسط احزاب ملی اداره می شد. پس از این عقب نشینی مردم گروه گروه روانه خانه مصدق شدند. اولین گروه نیز اعضای حزب ملت ایران بودند. مصدق در حالی که عبایی به دوش داشت در بالکن خانه چند دقیقه ایستاد و بیشتر از چند کلمه نتوانست بیان کند و بعد به گریه افتاد. در ساعت ۷ بعداز ظهر رادیو خبر برکناری قوام را اعلام می کند اما تظاهرات مردم تا پاسی از شب ادامه می یابد.

 پیروزی مصدق و هواداران او در ۳۰ تیر و در اختیار گرفتن پست وزارت جنگ توسط مصدق تا چه حدی برای او و مردم موثر بود؟
– مصدق چند جبهه مخالف داشت. حزب توده، دربار و ارتش. او گمان می کرد که اگر ارتش را به دست بگیرد یکی از مخالفت ها را کنترل کرده است. اما جبهه دیگری به مخالفان اضافه شد زیرا مصدق عده ای از امیران ارتش را بازنشسته کرد و همین ها یک جبهه جدید تشکیل دادند و ارتباط آن‏ها با دیگر افسران تاثیر گذار بود. افرادی مانند “بختیار”، “زیرک زاده” و “حق شناس” نیز به مصدق برای گماردن “ریاحی” در راس ارتش فشار می آوردند. مصدق به ریاحی یادآور می شد که شیوه ارتش ادامه دارد اما ریاحی می گفت: “خیالتان آسوده باشد!” او حتی در جریان دادگاه پس از ۲۸ مرداد به دکتر مصدق اهانت می کند و عجیب این جاست که پس از انقلاب، “مهندس بازرگان” او را برای وزارت دفاع بر می گزیند.

منبع: نشریه بین المللی کورش

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. ۳۰ تیر ننگی بر دامان دربار ، ۳۰ تیر ضربدری قرمز رنگ بر نام قوام افسار گسیخته که در دوران پیرانه سری خود را کشتیبان ایران نامید