پیام صوتی ناصر کاخساز به مراسم بزرگداشت شاپور بختیار
برچسب: ناصر کاخساز
سه نکتهی سیاسی و سه مسئلهی ملی
آنچه زیر نام مصدق در تاریخ ایران برجسته است، راهی است که نهضت ملی در ادامهی خواستهای انقلاب مشروطه طی کرده است
جنبش حذف واژهی وسط
تظاهرات سراسری و جنبشِ «نه» به حجاب اجباری، که به سختی میتوان آن را از نه به نظام جدا کرد، به تغییرات استراتژیک عینی و معینی در مبارزه علیه رژیم انجامید. به سخن دیگر، تظاهرات سراسری، استراتژی مرحلهای جنبش را ارتقاء داد
نشست کلن: تمرکز بر “جمهوری ایرانی و دولت ملی و نه براندازی”
شهر کلن آلمان روز ۲۸ بهمن میزبان ابوالحسن بنیصدر، محمد امینی، پرویز دستمالچی، ناصر کاخساز و بهمن مبشری بود. این افراد در سخنرانیهای خود درباره چگونگی گذار از حکومت دینی به دموکراسی صحبت کردند.
تعمیق بحران در حاکمیت اسلامی
هرچه بحران حاکمیت اسلامی تشدید شود زمینه نزدیک شدن ایرانیان به یکدیگر فراهم تر می شود. تشدید بحران در حاکمیت، زمینه اصلی مبارزه برای گذر به دموکراسی است
دولت حقوقی، میراث مصدق برای ایران
مصدق در بیش از نیم قرن پیش راه و چارهی آیندهی ایران را در استقرار یک دولت حقوقی به شیوهی جهان متمدن با ارگانهای پلورالیسم حزبی و اعتقادی نشان داده است و رهایی از بحران عمیق اعتقادی و مذهبی موجود را به نسلهای ایرانی بازنمایانده است
ناصر کاخساز: رِسیدِ دریافت مشروعیتی که انتخابات اخیر به نظام داد
سخنرانی اخیر خامنه ای جمع بندی پیروزی انتخابات بود. او روحانی را به عنوان ابزار این پیروزی بر سر جائی که باید باشد نشاند. روحانی امکان فراتر رفتن از حدود تعیین شده را ندارد. مگر اینکه توانائی تکیه به نارضائی های مردم را داشته باشد. که چنین امیدی با شناخت واقعیت ها سازگار نیست. خامنه… ادامه خواندن ناصر کاخساز: رِسیدِ دریافت مشروعیتی که انتخابات اخیر به نظام داد
ماهیت رفورم و هواهای نفسانیِ قدرت سیاسی در ایران
سیاسی کردن دین، دین را تابع هواهای نفسانیِ قدرت سیاسی میکند. رفورم اعتقادی باید خود را از دام چنین بلایی برهاند وگرنه با یک رفورم حکومتی- و نه دیگر یک رفورم دینی- روبرو هستیم
نوزایی سیاسی و نهضت ملی
وفاق ملی تنها با تجمع گِردِ نوزایی سیاسی و پارلمانی دههی بیست تا مرداد ۳۲ که تداوم دست آوردهای پارلمانی انقلاب مشروطیت است، قابل دست یابی است. تاریخ همواره ادامهکاریِ گذشته است. هیچ چیزی از صفر آغاز نمیشود. برای تدارک وفاق ملی باید به پلورالیستی ترین برهههای اجتماعی در تاریخ یک جامعه مراجعه کرد
آلترناتیو همچنان جنبش ملی است
مسئله ی مهم اکنون این است که در دوران شکست آرمانها، ظرفیت فرهنگِ همزیستی در جامعه ایرانی در حدی هست که بسوی آرمانی پسامتافیزیکی که در آن همزیستی یک اصلِ بالاتر از همه ی تجربه ها و باور ها و مقدم بر تمامی اعتقادها باشد تمایل وانعطاف پیدا کند؟
دین و لیبرالیسم در تجربهی انقلاب ۵۷
لیبرالیسم ستیزی در ایران کنونی مشخصا در مسیر تمایلات اسلام مکتبی قرار میگیرد و همزمان، اپوزیسیون نیم بند مذهبی را از ترسیم روشن چشم انداز ملی و جهانی برای کشور ما باز می دارد
وطن در غربت
شکست هفتاد سال تلاش بزرگترین زرادخانهی ایدئولوژیک با جمعیتی فوق میلیاردی در جایگزینی وطن سوسیالیستی بجای وطن تاریخی آیندهی دین ایدئولوژیک را بازهم تاریکتر میکند. دین و ایدئولوژی نه میتوانند آلترناتیو نهایی غربت باشند و نه آلترناتیو نهایی وطن
تفاوت شور ملی با عاطفه کلی
جرج بوش و آیتالله خمینی با تحریک عاطفهی کلی و ایدئولوزیک و با تخریب کارکرد طبیعی عواطف فردی توانستهاند منطقهای گسترده را به خاک و خون و جهانی را به هراس و ناآرامی بکشند
ناصر کاخساز: اعتبار شکنجه و تردید ادبیات
خطوط زیر را پس از دیدن پرگار بی بی سی در بارهی ساواک، نوشتم و قصدم از آن نقد شرایطی است که امکان میدهد شکنجهگران در رسانهای عمومی، بر کرسی دفاع و توجیه شکنجه در حالتی بستانکارانه و حق به جانب بنشینند. چیزی که به معنای نفی آشکار ارزشهای حقوق بشری است که در گذشته با شرمساری نقض میشد
دینی شدن انقلاب میوه خشونت و خفقان سیاسی بود
مبارزهی خشونت آمیز یک دهه پیش از انقلاب فرزند نامشروع دیکتاتوری حاکم بر جامعه بود. گونهای اِعمال قدرت و نمایش قدرت بوسیلهی نسلی بود که هیچ راه دیگری برای نمایاندن ارادهی آزاد خود نداشت
مکرِ یک »آرم»
آرم جمهوری اسلامی با یک بازی با حروف «الله» شکل گرفته است . بازیای که بازی اصلی را که بازی با خداست در خود پنهان میکند
بهمناسبت صدمین سال تولد دکتر شاپور بختیار: آزادی یعنی «رهایی سیاسی» از ایدئولوژی و دین
بخش اعظم روشنفکری به مثابه موجودی کودن و ناتوان دنباله رو سیاست و ایدئولوژی شد و ثابت کرد که در خطوط کلی، موجودی مسلکی است و از درک مسیر عمومی تمدن بشری طفره میرود
نظام حقوقی، نه نظام عقلانی
عقل غایتگرا یا عقل دینی و ایدئولوژیک برای حقوق موضوعه اصالتی قائل نیست و تلاش میکند تا آن را نسبت به نظام عقلانی مورد باور خود ثانوی کند و بنابراین نظام حقوقی، یعنی دموکراسی را تابع نظام عقلانی مورد باور خود می کند
روشنگری مادر دموکراسی است؛ انقلاب ۵۷، مادر نداشت
جنبش روشنگری در حقیقت چیزی جز یک جنبش فکری و انتقادی مداوم با هدف دستیابی به دموکراسی یا تعمیق آن نیست، و به بسته بندیها و روشهای قاطع و مبتنی بر ایقان صد در صد واکنش نشان میدهد
“گودو” در ایران
امید بستن به بازی های سیاسی در بالا و انتظار معجزهای یا تحولی از بالا را داشتن، تحرک فردی را در جنبش فلج میکند و حالت انتظار را بصورت روانشناسی اجتماعی مردم در میآورد
رفورماسیون، هومانیسم – تفاوتها و شباهت
رفورماسیون و هومانیسم – رنسانس – دو پایهی اصلی تحول مدرن در جامعهی اروپاییاند. در ایران، ما از رفورماسیونی نیمبند برخورداریم که بسوی قدرت سیاسی خیز برداشته است و به همین سبب از وظایف رفورماتوری خود ناچار است تا حد قابل توجهی چشم بپوشد. در کنار این رفورماسیون نیمبند ما از یک جنبش هومانیستی یا رنسانسی نیز محرومیم
بازگشت یک خبرنگار آزاد به “پایگاه اجتماعی”اش
نویسندهی آزاد باید بتواند خمینی را – که هنوز موناد مرموزی هم نشده است – در پیکرهی مرسی و خامنهای تشخیص دهد. وگرنه پس از مدتی که از نقد خمینی گذشت او را در مرسی و خامنهای بازسازی میکند تا جایی که لقب مصدقِ آینده را برای ولی فقیه پیشنهاد میکند. گنجی حتا میگوید خامنهای میتواند به مقامی فراتر از مصدق دست بیابد
تئوری دستهای آلوده را میشوید
با کشتن یک نفر معمولا در دادگستری محاکمه میشوی، اما با کشتن سه هزار نفر میتوانی وزیر دادگستری بشوی تا کشندگان غیرتئوریک را مجازات کنی
وایمار، ایران و مصر
نه اسلامی سیاسی و نه فاشیسم هیچکدام نمیتوانند هدف دموکراسی باشند. این حقیقت را هم تجربهی وایمار و هم تجربهی ایران و مصر به اثبات رساندهاست
پیروزی قدرت سوم در مصر
اکنون دیگر بهرهگیری از دموکراسی برای به قدرت رسیدن حاکمیت دینی، منتفی بهنظر میرسد
گذری برای ایران به انقلاب دوم مصر
روشنفکران آزادهی ایرانی باید از روشنفکران مصری بیاموزند و از هرگونه حمایت شیداگونه از هرگونه مذهب سیاسی پرهیز کنند و همزمان برای سازماندهی یک جنبش ملی سراسری در راه ایجاد ایرانی برای همهی ایرانیان متحد شوند
سازماندهی به جای بحثهای عاطفی
مِ به جای فضاسازیهای سیاه و سفید با استفاده از امکانهای اجتماعی جدید، یعنی با ایجاد و گسترش سازماندهی میتوان به امر “تغییر” چهرهای جدیتر بخشید
شرکت یا تحریم، مسئله این نیست
جنبشی که تنها پیش پایاش را ببیند و فاقد ویزیون اخلاقی باشد، به تدریج ناچار میشود بین اخلاق و سیاست درهای غیرقابل عبور حفر کند و با پراگماتیسمی تنگنگرانه به آیندهی خود شلیک کند. بدون اخلاق سیاسی به آسانی میتوان با پول بدِ انتخابات استبدادی پول خوبِ جنبش اصلاحطلبی را از گردش انداخت
انتخابات و شیدایی سیاسی
این اپوزیسیون را من اکسپوزیسیون مینامم. لایهی اجتماعی جدیدی که در میان پوزیسیون و اپوزیسیون شکل گرفته است. یعنی اپوزیسیونی که اکسپوزه میکند. یعنی ساختار حکومت دینی را موجه و مدلل و در میان تبعیدیان به قول اروپاییها سالنپذیر میکند