خامنه‌ای و ترامپ؛ دو مخاطب اصلی اما بی‌توجه به روحانی

چهارشنبه, 4ام مهر, 1397
اندازه قلم متن

مجتبی واحدی، تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای دویچه‌وله فارسی می‌گوید هرچند ظاهرا مخاطب حسن روحانی دونالد ترامپ بود، اما این سخنان مخاطب دیگری هم داشت: علی خامنه‌ای و هیچ یک از این دو روحانی را جدی نخواهند گرفت.

سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل، در مجموع منطقی به نظر می‌رسید اگر چه در مورد کارآمد و  صادقانه بودن آن تردیدهایی وجود دارد. می‌دانم بسیاری از افراد، با طرح ادعاهای ملی‌گرایانه، هر نوع انتقاد به روحانی را همراهی با دشمنان ایران تلقی خواهند کرد، اما  تجربه نشان داده سکوت یا همراهی با امواج هدایت شده، پیامدهای منفی فراوان دارد و حتی در میانه همین امواج ظاهرا وطن‌پرستانه  و ملی‌گرایانه، تصمیمات و اقداماتی علیه ملت و منافع ملی اتخاذ می‌شود. در این یادداشت  برآنم که به دور از هرگونه شیفتگی یا کینه و بدون تاثیر پذیری از جوسازی‌های مثبت و منفی، به مهم‌ترین ‌بخش‌های سخنرانی روحانی در سازمان‌ ملل بپردازم.‌

حسن‌روحانی بخش عمده‌ سخنرانی خود را به صورت‌ مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع برجام اختصاص داد. گلایه او از “بدعهدی آمریکا، عدم‌ پایبندی دولت فعلی آمریکا به تعهدات و توافقات دولت قبلی و بر هم‌ زدن ‌میز مذاکره ” همه به موضوع‌ برجام‌ و خروج‌ آمریکا از آن اشاره داشت.

روحانی ، اقدامات و اظهارات ترامپ را متاثر از رقابت‌های داخلی با رقبای سیاسی دانست، اما به نظر می‌رسد خود او در سخنانش به طریقی رقبای داخلی و کارشکنی‌های آنان را مدنظر داشت. ترامپ در سخنرانی شدیداللحن خود، تلاش کرد حساب حکومت جمهوری اسلامی را از مردم‌ایران جدا کند و روحانی در پاسخ، برنامه‌های خود را خواسته ملت ایران دانست که رفتار ترامپ در برابر آن لجوجانه بوده است. او گفت:” لجاجت در مقابل خواستِ مردم ایران، که در انتخابات‌های متعدد بروز و ظهور یافته، یقیناً محکوم به شکست است.”

 این ادعای روحانی در حالی مطرح‌ می‌شود که هنوز در سطوح عالی نظام‌ جمهوری اسلامی، بر سر اینکه برجام خواسته اکثریت مردم‌ و در راستای منافع ملی بوده، توافق وجود ندارد .اما آیا فقط ترامپ  با خروج از برجام، در برابر خواسته مردم ایران ایستاده است؟ یا روحانی، ظاهرا ترامپ را مذمت می‌کرد اما لجبازی‌های داخلی را نیز مد نظر داشت؟

شخصا مطمئنم روحانی در همان لحظه که ظاهرا از لجاجت ترامپ در برابر خواسته‌های انتخاباتی ملت ایران سخن می‌گفت لجبازی‌ها و کارشکنی‌های رهبر و دستگاه‌های وابسته به او را با وضوح کامل در برابر چشمان خود داشت.

روحانی بهتر از هرکس می‌داند که از سال هفتاد و شش تا کنون، رهبر جمهوری اسلامی حتی در برابر کسانی که حاصل انتخابات کنترل شده بوده اند، ایستاده و با لجبازی ویژه، مانع اجرای خواسته‌هایی شده که میلیون‌ها ایرانی، به امید تحقق آنها، در انتخابات غیر رقابتی جمهوری اسلامی  شرکت کرده اند.

روحانی، طعم لجاجت رهبر جمهوری اسلامی در روند انتخاب وزیران را چشیده است. او در سال‌های ریاست جمهوری خاتمی، خود مجری یا‌حامی برخی کارشکنی‌ها علیه دولت بوده که ریشه در  لجاجت‌های شخصی رهبر  داشته است.

روحانی می‌داند بیش از دوسال از تشکیل شورای شهر تهران گذشته اما رهبر جمهوری اسلامی نه تنها رویه معمول خود- دیدار با اعضای شورا و شهردار – را  در مورد شورای فعلی متوقف کرده، بلکه با کمک‌ زیردستان خود در قوه قضاییه ، شهردار منتخب را ناچار به استعفا و راه رسیدگی به هزاران ‌میلیارد تومان تخلف در دوره”  شهردار مورد تایید رهبر” را  سد ساخته است.

از دیگر بخش‌های سخنرانی روحانی که به نظر می‌رسد مخاطبی غیر از ترامپ نیز داشت، اشاره او به ‌فرهنگ هزاران ساله ایران‌بود؛همان فرهنگی که علی خامنه‌ای بخشی از آداب و سنن مرتبط با آن را خرافی می‌نامد و زیردستانش، ادای احترام به مظاهر و سمبل‌های آن را بر نمی‌تابند.

روحانی در سخنرانی روز سه شنبه، جمله شنیدنی دیگری نیز داشت:” آمریکا فکر می‌کند چون زور دارد حق هم دارد. درک آنها از قدرت، نه اقتدارِ مشروع و قانونی، که زورگویی است”. این‌جمله، یقینا با تغییر یک‌ کلمه، برای ایرانیان بسیار آشناست:” رهبر فکر می کند چون زور دارد حق هم‌ دارد…” روحانی لابد به یاد می‌آورد بسیاری از سخنان‌جذاب خود در روزهای قبل از بیست و  نهم‌ اردیبهشت نود و شش را؛ “بعضی‌ها در سی چهل سال گذشته، فقط زندان و اعدام ‌بلد بوده اند….. به من رای بالا بدهید تا صدا و سیما را از اینها پس بگیریم‌….. چرا فلان‌نهاد، نباید مالیات بدهد و…” آیا همه اینها و بسیاری از شعارهای تبلیغاتی روحانی و نیز گلایه‌های کم‌سابقه او از قوه قضاییه، نشان نمی‌داد که او معتقد است “رهبر و نهادهای وابسته او، زور دارند و سخن‌ خود را به  عنوان‌ حرف حق به کرسی می‌نشانند؟ ”

روحانی ، الزام ‌دولت به لغو مصوبه خود برای اجرای  سند دو هزار و سی یونسکو را‌به یاد می‌آورد؟ موضع‌گیری آشکار خود در برابر مخالفت رهبر با آموزش زبان‌انگلیسی را چطور؟ آیا روحانی به یاد دارد که در پنج سال گذشته، چند بار در سخنرانی‌های عمومی از عبارت ” نمی‌توانم بگویم ” استفاده کرده؟ مگر غیر از این ‌است که  همه آن “نمی ‌توانم‌ بگویم‌” ها،  ناشی از زور گویی قدرتمندانی بوده که خود را حق مطلق می‌پندارند؟  

روحانی، ظاهرا خطاب به ترامپ، به ملامتِ “تحریم ‌کنندگان” پرداخت و رفتار آنان‌ را همچون “تکفیر کنندگان‌” تقبیح کرد. آیا او فراموش کرده که تکفیر، مهم‌ترین ‌حربه گروه‌های فشار در داخل کشور است؟ شعارهای “اعدام‌باید گردد”، آیا جز به خاطر  رواج “تکفیر” است؟

مگر روحانی صدور حکم ‌ارتداد برای مخالفان و منتقدان و  محکومیت‌های سنگین ‌قضایی را فراموش کرده که همگی به خاطر نوشتن‌ها یا اظهار نظرهایی است که نهادهای “زور دارِ خود حق پندار” آنها را توهین‌ به مقدسات می‌پندارند و چوب تکفیر بر سر گوینده یا نویسنده می‌زنند؟ تظاهرات در ایلام‌ و مشهد علیه دو جوان ‌که سخنی طنزگونه در مورد امام‌ هشتم گفته بودند و نهایتا صدور احکام‌ سنگین قضایی علیه آنان، اگر به‌خاطر رواج‌ “تکفیر” در کشور نیست، نشانه چیست؟

صادقانه می‌گویم‌ به باور من، روحانی از تریبون‌ سازمان‌ملل استفاده کرد تا سخن ‌خود را به گوش دو نفر برساند که هر دو زور دارند اما هیچ‌یک، روحانی  را به رسمیت نمی‌شناسند. یکی در داخل کشور  با تکیه بر زور، با روحانی و امید کسانی که به او رای دادند لجاجت می‌کند و دیگری در خارج از ایران، با استفاده از اقتدار سیاسی و اقتصادی، به دنبال وادار کردن  روحانی و بالادستی های او به نشستن‌ پای میز مذاکره و‌ پذیرش دیدگاههای کدخداست.

گمان می‌کنم هیچ یک از دومخاطب، سخنان روحانی را جدی نخواهند گرفت. زیرا یکی می‌داند سخنان روحانی، ادامه نمایش‌های تریبونی او از سال نود و دو تا کنون است و دیگری، روحانی را فاقد توان برای پیگیری سخنان خویش می‌پندارد.

از: دویچه وله


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.